تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ باران1919 
سلام اصلا اين چيزا روقبول ندارم فقـــــــــــــــــــــــــــــــط ميتونم بگم
زنـــــــــــــــــــــــــــــده بــــــــــــــــــــــــــادمجــــــــــــــــــــــــــــــردي
+ ه 

ازدواج به هرقيمتي؟اصصصصصصصصصصلللللللاااا
+

+ گمنام 

به نظر من اين راه حل هايي که استاد مي دن همش موضعيه. اين راه حل خاص اونايي يه که از نظر ايماني در سطح بالايي قرار دارند. به اصطلاح با نور خدا زندگي مي کنند. من خودم چند بار امتحان کردم ديدم بدتر افسردگي گرفتم با اين روش.

چقدر خوب مي شد استاد اينقدر که دغدغه شوهر کردن دخترا رو نشون مي دادند، از اونطرف هم ترشيدگي پسرا رو به نمايش مي ذاشتن تا ي وقت پسرا توهم فانتزي نزنن. جوري بحث شده اانگار که همه ي پسرا رفتند و خوشبخت شدند و فقط ما دخترا مونديم.

+ يک دختر 
@زهرا
آفرين! خيلي دقيق و خوب نظريه استاد رو استخراج کرديد! تئوري تقليل گرايي دکتر نکونام!
@بانو
ممنون که با بيان خوبتون بقيه حرفامو زديد. "اگر شما معتقديد که زندگي را نبايد بند شوهر کرد، آن راهکارهايي که شوهر کردن به هر قيمتي را تجويز مي کند چيست؟! "
فقط يک مقداري با اون آخراي صحبتتون با اون شدت موافق نيستم و به نظر من اون احساس نياز به محبت تا حدودي ذاتي و فطري افراد هست.
@همه دخترهايي که داريد ميخونيد
چرا ساکتيد؟!
پاسخ

از دختر خوبم که اين قدر با احساسات از حيثت خانم ها سخن مي گويند، احساس مسرت مي کنم. منم هرگز جسارتي به خانم ها نکردم. فقط عرض کردم، نبايد در ازدواج سخت گيري کرد و نبايد همه کمالات را در شوهر جستجو کرد. بايد از شوهر تنها چيزهايي را انتظار داشت که از طرق ديگر به دست نمي آيد و البته در عين حال افزوده ام،‌ بايد هدف زندگي را چيزي فراتر از شوهر و ديگر نيازهاي دنيوي و زودگذر تعريف کرد و آن عبارت از عشق به جامع همه کمالات يعني خداي بزرگ است.
+ بانو 
با عرض معذرت، من در کامنت قبل فقط انتقاد کرده بودم.
توصيه هاي شما در فراتر دانستن زندگي و معناي آن بسيار خواندني بود. يکي ديگر از مشکلات ما اين است که خودمان را دست کم مي گيريم و شادي مان را بند شوهر مي کنيم! غافل از اينکه زندگي بسيار بزرگ تر از اين حرف هاست..
پاسخ

از شما دختر خوبم که باز بر شخصيت والاي خانم ها تأکيد مي فرماييد، سپاسگزارم. اما نبايد در آسمان ها راه رفت. نبايد نياز طبيعي به شوهر را مورد تغافل قرار داد. نيز نبايد فراموش کرد که بهترين سال هاي ازدواج دختران ميان 18 تا 25 سال است. بعد از آن هم طراوت و زيبايي دختران کاسته مي شود و هم پسران مجرد کاهش مي يابند و اين باعث مي شود، دختران نتوانند ازدواج کنند و اگر هم ازدواج کنند،‌ اغلب آن خواستگاراني که را که قبل از آن داشتند، نخواهند داشت و ناگزيرند از سطح توقعات خود پايين بيايند.
+ بانو 
سلام. من هم با نظر "يک دختر" موافقم.
اگر شما معتقديد که زندگي را نبايد بند شوهر کرد، آن راهکارهايي که شوهر کردن به هر قيمتي را تجويز مي کند چيست؟! چرا ما دختران هميشه خودمان را "سازگار" جلوه دهيم؟! اغلب بدبختي زنان از همين "سازگاري" هاي زورکي است که شخصيت غير مستقل زنان را بوجود آورده. زنان بايد براي خود شخصيتي هم تراز با مردان قرار دهند و ميزان سازگاري زن و مرد بايد به يک اندازه باشد، نه اينکه شوهر هرچه که بود، زن صبوري کند و سازگاري!
جناب استاد! شما کليد واژه هاي صبوري و سازگاري و....را به مردان نيز توصيه مي کنيد؟!
البته قطعا مشکل فراتر از اين حرف هاست.
مشکل از فرهنگ جامعه، بالاخص فرهنگ زنان مذهبي است. در اين فرهنگ زن خودش و بچه هايش را محتاج حمايت و نان آوري مرد مي بيند. از همين جاست که يک شخصيت ذليل و وابسته و محتاج به مرد به وجود مي آيد. به نظر بسياري از کارشناسان برزرگ ترين اشتباه يک زن در زندگي اش اين است که پيش از اينکه از لحاظ مالي مستقل شده باشد، ازدواج کند.
يک فکر اشتباه ديگر هم وجود دارد که مذهبي و غير مذهبي نمي شناسد. ما خيال ميکنيم براي رفع تنهاييمان بايد ازدواج کنيم!! در صورتي که کارشناسان امور ازدواج همواره به اين نکته تاکيد مي کنند که احساس تنهايي دليل موجهي براي ازدواج نيست و اگر کسي احساس تنهايي مي کند احتياج به دوست يا مشاور دارد، نه ازدواج!!
البته متاسفانه در اين مورد هم زنان مذهبي ضرر بيشتري مي بينند (به دلايلي که اينجا جاي گفتنش نيست)
ضمنا بسياري از دختران از بيکاري به اين نتايج مي رسند!! بله دختري که صبح تا شام در منزل به سر مي برد يا نهايتا به جلسه هاي دعا مي رود و دو روزي هم دانشگاه، مشخص است که احساس تنهايي مي کند! بسياري از اين احساس هاي محتاج محبت کردن و محبت ديدن از همين بي کاري نشئت مي گيرد. بديهي است که پديده ي بيکاري در ميان زنان به دليل سيستم جذب نيروي تبعيض آميز و هم چنين تصورات سنتي و مذهبي -که زن لازم نيست درآمد داشته باشد- در ميان زنان بيشتر است و همين عامل بسيار مهمي در بوجود آمدن اين احساس تنهايي و نياز است.
پاسخ

سلام. زن و مرد هر دو بايد صبوري و سازگاري پيشه کنند. به هر حال، زن و مرد با ازدواج کامل مي شوند و لذا نمي توان به راحتي به ازدواج پشت کرد. هيچ چيز جاي ازدواج را پر نمي کند.
+ زهرا 
به نام خدا
با سلام
قبلا هم مطالبي در اين مورد از شما خوانده بودم. به طور کلي شما در مورد جايگاه همسر قائل به نظريه تقليل گرايي هستيد. کمترين نقش رو قائل ميشيد در عوض به نظر خودتون گيراي ازدواج رو حل مي کنيد. خ.ب اينم برا خودش نظريه.
پاسخ

به نام خدا و با سلام. کاش شما هم نظرتون را مي فرموديد.
+ يک دختر 
سلام استاد من به عنوان يک دختر 25 ساله مجرد حس بدي به اين نوع مطالبي که در فضاي نت و نيز در وبلاگ شما و پست هايي که روي گروه ميفرستيد دارم. و البته فکر نميکنم مختص به من باشه و هر کس ديگري نيز از چنين نگاهي متاسف ميشه. اصلا قشنگ نيست که اينجوري در ملا عام چهره اينطوري محتاج شوهر دخترا رو به تصوير ميکشيد. با اين اوضاع زندگي رو واسه امثال من سخت ميکنيد. با اين ذهنيتي که بهش دامن ميزنيد يه دختر مجرد بايد نگاهها و قضاوتهاي اينجوري سطح پايين ملت رو هم تحمل کنه. همه دخترا که همه زندگيشون شوهر نيست! خدائيش من خيلي حرص ميخورم وقتي بعضي از اين مطالب وبلاگتون رو ميخونم و يا پست هايي که ميفرستيد روي گروه. ممنون ميشم باعث فرهنگسازي و ذهنيتسازي غلط بين افراد نشيد و اين مقدار ذهنيتي رو هم که تا حالا با مطالبتون ايجاد کرده ايد جبران کنيد.

پاسخ

سلام. اتفاقاً من همين سخن شما را گفته ام. من گفته ام که نبايد زندگي را بند شوهر يا ديگر امور دنيا کرد.