ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ كهن ديارا 

قابل توجه ساقي كوثر و مدير وبلاگ

1- كساني كه ساقي از آنها سپاهيان اسلام ياد مي كند از عربستان آمده بودند و نه از كرات ديگر. پس مسلما عرب بودند. تغيير نام سپاه از اسلام به عرب تغييري در ماهيت كار آنها نمي دهد.

2- مردم ايران در زمان حكومت ساساني به دليل آشفتگي هاي حكومتي و ظلم هاي برخي حكام دولتي و همچنين استفاده ابزاري برخي موبدان زرتشتي به اسم دين، به دنبال رهايي از وضع موجود بودند كه مصادف شد با حمله اعراب به قصد كشور گشايي و از بين بردن كفار در سرزميني كه حداقل 1400 سال تاريخ تمدن و كشور داري رو تجريه كرده بود. در جنگ نيز حلوا خيرات نمي كنند كه مردم به بركت دين اسلام همگي به سوي او روي بياورند.

از آن پس نيز بسياري مسلمان شده اند يا مانده اند چون پدرانشان بر اين آيين بوده اند و نه شيفتگي به اسلام و تفاوتش با ديگر اديان.

3- به مدير وبلاگ ياد آوري مي شود كه تا كنون فرهنگ اعراب بر فرهنگ ايراني غالب نشده چرا كه بزرگترين كتب مربوط به صرف و نحو توسط ايراني هاي پس از اسلام نگاشته شده، شعراي معروف عرب، ايراني بودند و اين ايراني ها بودند كه جامعه بدوي اعراب رو جلا دادند و نه جاذبه اسلام فرهنگ ايراني را.

4- به ساقي كوثر ياد آوري مي شود كه دلايل به وجود آمدن چيزي كه از آن انقلاب ياد مي شود در 30 سال پيش، دليلي به سادگي باقي ماندن بر سر دين و ايمان نداشته است و اين عادت هميشگي افراد با اين تفكر است كه تئوري دشمن فرضي و نيرنگ رو زنده نگهدارند. افراد با افكار بسته معمولا همه چيز رو توهم يا توطئه مي دونند.

پس مجددا توصيه مي شود كه پيش از بستن نسخه براي كشور كهن خود، كمي بيانديشيد.

پاسخ

از اظهار نظرتان تشکر مي کنم. در اين باره چند نکته درخور توجه است: 1. چنان که شما اعتراف کرديد، صرف ايراني بودن ارزش نيست؛ چون همين حکام و موبدان ايراني بر ايرانيان ستم مي کردند. 2. اگر ما ارزش را به فرهنگ انساني و اخلاقي بدهيم، بايد بيابانگرداني را که اخلاق و انسانيت دارند، بر صاحبان تمدن و کشورداري که از اخلاق و انسانيت بي بهره اند، برتر بشماريم. 3. ترديدي نمي توان داشت که غلبه عرب ها در جنگ نقش بزرگي در اسلام آوردن ايرانيان داشته است؛ اما اگر اسلام متضمن يک فرهنگ انساني و اخلاقي نبود، ايرانيان عرب ها را مانند مغولها در خود هضم مي کردند و عرب ها را مانند مغول که مسلمان کردند، بر آيين زردشت مي کردند. 4. ترديدي نمي توان داشت که پيروان همه اديان اغلب بر همان دين اجداي خود هستند و از اين نظر ميان مسلمان و يهودي و مسيحي و زردشتي تفاوتي نيست. 5. نقش چشم گير ايرانيان در رشد علوم حتي علوم اسلامي نظير صرف و نحو انکارناپذير است؛ همچنان که مسلمان بودن آنها غيرقابل انکار است. سيبوبه در نحو، ابوعلي سينا در طب و فلسفه و نظاير آنها همگي مسلمان بودند. 6. پيدايش انقلاب اسلامي در ايران به هر علتي باشد، به طور عمده مرهون مجاهدت هاي مردم مسلمان ايران است. کسي نمي تواند حضور گسترده مجاهدان مذهبي و مسلمان را در زندان هاي شاه و راه پيمايي هاي دوره شاه انکار نمايد. انديشه کردن ما زماني سودمند مي افتد که بر اساس واقعيات کشور ما باشد و گرنه جز اندوه مستمر و خودخوري حاصلي نخواهد داشت.
+ مجيد 
ايميل اين خانم رو ميتوني در اختيار من قرار بدي؟
پاسخ

نامبرده به اين وبلاگ سر مي زند، در صورتي که تمايل داشته باشد، با شما تماس مي گيرد. موفق باشيد.

سلام

به شما تبريك و خداقوت مي گم. حقيقتا كار سختي انجام مي دهيد.

آن دختر دانشجوي ايراني مقيم خارج از كشور بين صحبت هاشون چيزي گفتن كه شايد يه خورده دير باشه چون من نشد اون موقع نظرم رو بگم ولي بايد بگم در جواب اين جمله ايشون كه گفتن ايراني ها به دليل ظلم و تجاوزي كه سپاهيان اسلام ( كه او به غلط آنها را عرب خطاب مي كرد) به مردم ايران به خصوص زنان وارد مي كرد آنها به اجبار اسلام را پذيرفتند، بايد بگم كه كدام عقل سليمي باور مي كنه كه يك ملت در ساليان دراز فقط به خاطر ترسي كه در 1400 سال پيش از لشكرياني كه الان ديگه نيستند، داشتند بر سر اين دين و ايمان باقي موندند و عجيب تر هم اينكه همين ديني كه اونها به زور و اكراه پذيرفتند سبب به وجود آوردن يك انقلاب و پايداري سي ساله اون با وجود اين همه توطئه و نيرنگ رنگارنگ شده است. به قول خودشون بياييد قدري بيانديشيم.

يا علي

پاسخ

سلام. از لطف شما ممنون. من نيز به او گفته ام كه اگر عرب ها فرهنگ اسلام را نداشتند، مثل مغول ها در فرهنگ ايراني ذوب مي شدند؛ نه اين كه بر فرهنگ ايراني غالب آيند. اين نشان مي دهد، جاذبه اسلام بوده است كه ايرانيان اسلام را پذيرفتند و بر آن پايدار ماندند. موفق باشيد.
+ حيدري 1 
با سلام و احترام به استحضار مي رساند 1- ظاهر عبارت شما اين را مي رساند كه قرآن کتابي است که براي هدايت عرب حجاز عصر نزول نازل شده و سوره‌هاي قرآن به منزله نسخه‌هايي است که براي درمان بيماري‌هاي اعتقادي و اخلاقي آن مردم نوشته شده است و هر قومي که به آن بيماري‌ها مبتلا باشد و بخواهد به درمان خود بپردازد، شايسته است، از اين کتاب بهره‌برداري کند مراد واقعي شما آيا با نظريه مشهور مفسران تفاوت دارد يا همان است اگر تفاوت دارد لطفا وجوه اشتراك و افتراق آن را توضيح دهيد واگر همان است لطفا ظاهر عبارت را اصلاح نمائيد .
پاسخ

با سلام، تمام سخن در اينجا اين است كه بدانيم قرآن به زبان عرب حجاز عصر پيامبر اسلام(ص) نازل شده است. توجه به اين مهم، ما را در فهم قرآن كمك فراوان مي‌كند و ما را به قرائن صحيح فهم قرآن سوق مي‌دهد. قرائن فهم صحيح هر كلامي اعم از قرآن و غير قرآن عبارت از همان اطلاعاتي است كه به آن كلام ارتباط دارد. قرائن كلام دو دسته‌اند: قرائن لفظي اعم از متصل(سياق) و منفصل(آيات متحد الموضوع) و قرائن معنوي از قبيل زمان و مكان نزول و مخاطبان كلام. تفاوتي كه ممكن است، ميان اين سخن و ديدگاه مشهور مفسران باشد، اين است كه مفسران اطلاعات ديگري را كه ربطي به قرآن ندارد و از قرائن فهم قرآن تلقي نمي‌شود، ضميمه قرآن مي‌كنند و مي‌خواهند به كمك آنها قرآن را فهم كنند؛ مثل فلسفه، عرفان، علوم تجربي و جز آنها. اين اطلاعات هيچ ربطي به قرآن ندارد و تمسك به آنها منجر به تفسير به رأي و تحميل مطالب فلسفي و عرفاني و علمي بر قرآن مي‌شود.
+ حيدري 

به نام خدا

دكتر عزيز سلام

يك جمله را مي توان با قطعيت عنوان داشت : آنان كه از نقش دين و قرآن در تحليل مسائل جهان معاصر و هدايت و ارشاد آن كتاب مبين در همه عصر ها و نسلها غفلت مي ورزند مرتكب خطاي بزرگي مي شوند جهاني بودن و جاودانگي بودن قرآن و اينكه كتاب هدايت براي تمامي انسانهاست در آيات فراواني مورد تاكيد قرار گرفته و براي بشريت هيچ چيز گراتنتر و مشئوم تر از انحصار هدايت قرآن به عرب حجاز و مردم عصر نزول و جدايي دين از دانش نيست اين جدائي تعادل اجتماع بشري را از بين مي برد بيماري عمده جهان جديد اين است كه عده اي در جستجوي علم منهاي دين هستند وعده اي در جستجوي اينكه قرآن کتابي است که براي هدايت عرب حجاز عصر نزول نازل شده و سوره‌هاي قرآن به منزله نسخه‌هايي است که براي درمان بيماري‌هاي اعتقادي و اخلاقي آن مردم نوشته شده است اكثر انحرافات و بدبختي كه بشر امروز را تهديد مي كند ناشي از اين دو اشتباه بزرگ است هماي سعادت آنروز در سر بشر سايه خواهد گسترد كه وي عميقا پي ببرد كه قرآن كتاب هدايت و نجات و رهايي او خواهد بود

پاسخ

به نام خدا و با سلام. از اظهار نظر شما كمال تشكر را دارم. آنچه در اينجا خيلي اهميت دارد، تفكيك ميان دو امر است: يكي مخاطبان قرآن و ديگري هدايت‌كنندگي قرآن. ترديدي نمي توان داشت كه مخاطبان قرآن عرب حجاز عصر پيامبر اسلام(ص) است؛ زيرا قرآن به زبان عربي و ناظر به عقايد و آداب و رسوم و سؤالات و موضع‌گيري آنان است. براي اين كه مخاطب يك متن شناخته شود، كافي است، زبان آن متن و موضوعاتي كه در آن مورد بحث قرار گرفته مورد توجه قرار گيرد. بي‌ترديد كسي كه مخاطبش فارس است، به زبان عربي سخن نمي‌گويد و بي شك كسي كه مخاطبش مردم معاصرند، او را از اموري كه به آنان ربط ندارد، نهي نمي كند؛ براي مثال او را از پرستش لات و منات و عزي نهي نمي‌كند؛ چون ديگر در دوره معاصر كسي اين بت‌ها را پرستش نمي‌كند. قرآن در عين حالي كه مخاطبش عرب عصر پيامبر اسلام(ص) است، اما هدايت‌كنندگي‌اش به آن مردم منحصر نيست. هر كسي كه به آن مراجعه كند و به فهم مقاصدش پي ببرد، مي‌تواند با آن هدايت پيدا كند و از آن در زندگي خودش بهره‌برداري نمايد. درست مثل نسخه‌‌اي كه پزشكي براي شخص مشخصي نوشته است و ديگراني كه به همان بيماري آن شخص مشخص مبتلايند، مي‌توانند به مفاد آن عمل كنند و شفا يابند.

بسم رب شهدا
سلام
استفاده كردم .خيلي زيبا پاسخ داديد.به منم سر بزنيد به روز هستم.

پاسخ

به نام خدا و با سلام. از لطف شما ممنون. خدمت مي رسم.
+ كريمي 

به نام خدا

سلام آقاي دكتر

من به نوبه خود بسيار استفاده كردم و اميدوارم هميشه سرحال و با نشاط به اني كار خداپسندانه ادامه دهيد جسارتا فقط تذكري كوچك د ر مورد قسمت كه قران را كتابي متناسب مردم آن زمان معرفي كرديد فكر كنم اشتباهي رخ داده چون من عقيده دارم اين كتاب متناسب با درك افراد و مقتضيات هر دوره زماني مي تواند در همه اعصار نازل شده است.

با كمال تشكر فراوان

پاسخ

به نام خدا و با سلام. از لطف شما ممنون. عرض من اين است كه قرآن خطاب به عرب حجاز عصر نزول نازل شده است و اين منافاتي با جاودانگي هدايت‌كنندگي آن براي هر عصر و نسل ندارد. مثل نسخه اي كه پزشكي براي يك بيماري مي نويسد و سايريني كه همان بيماري را دارند، مي ‌توانند از آن نسخه استفاده كنند. موفق باشيد.

سلام براستاد

يه سوال داشتم چه جورش شد كه براي شما ايميل زدند؟

ايا در چت انجام شده؟

چون از چت خيلي ناراحتم

واقعا كارتون و جوابهاتون عاليه!

پاسخ

سلام بر شما. گفتمان نخست از طريق ايميل و بعد تلفن اينترنتي و سپس چت صورت گرفته و مي گيرد. چت اگر به نحو بهينه اي مورد بهره برداري قرار گيرد، وسيله ارزان و خوبي براي انتقال اطلاعات و ديدگاه‌هاست. از لطف شما ممنونم. در پناه حق باشيد.

هر اتفاقي بزرگ يا كوچك وسيله اي است كه از طريق آن خدا با ما سخن مي گويد و هنر زندگي كردن دريافت اين پيام هاست...

جالب بود خيلي

پاسخ

از لطف شما ممنون. در پناه حق باشيد.
به بشتكارشما تبريك ميگم.عجب حوصله اي.به ما سربزنيد واگه اومدين حتما نظر بدين تا متوجه قدم رنجتون بشم.يا علي