جالب توجه و عجيب است كه چرا محرک ميل جنسي در آقايان اخلاقيات و محسنات انساني اخلاقي نيست و يا حد اقل نقش اين مولفات براي اين منظور بسيار کم رنگ است؛ اين ميل در آنها بعد حيواني خود را بيشتر حفظ کرده و يدک مي کشد نسبت به خانم ها که به نظر مي رسد محرک ميل جنسي شان، بيشتر اخلاقيات است و محسنات انساني، آن هم داراي حد و مرزي کاملا تعريف شده در برخورد با پيرامون خود در بيرون و اجتماع (يعني صرف هر مورد که داراي اخلاقيات عاليه است نمي تواند محرک باشدشرط مطلق آن نيست بلکه شرط لازم آن است)؛ خلاصه شرايط و نحوه اين مقوله در آنان چنان است که، يک فرد اخلاقي در بر انگيختن ميل جنسي آنان مي تواند بسيار موفق تر باشد تا يک فرد صرفا زيبا و يا داراي مولفات ظاهري ديگر؛ که البته اين حالت با رشد فکري افراد حالات خاصتري به خود مي گيرد.
سلام استاد فرموديد كهتصور مي کنم، انبياء مثل ساير افراد بشر بودند و از همان قوا و شهوات طبيعي که همه افراد بشر دارند، برخوردار بودند. اما در عين حال، نمي خواستند، اين قوا و شهوات مانع عبادت و عشق الهي اشان بشود
اما شايد من درست برداشت نكرده ام و يا منظور شما در مرقومه تان رسا نبوده به هر حال ببخشيد
من همان 999 هستم
سلام
اما اين كه با كثرت طرق اين اشباع اتفاق نمي افتد بلكه مي تواند خود يك بيماري و عادت به يك رفتار نا سالم را ايجاد كند.تا جايي كه به خاطر دارم نظر شما شبيه نظريه فريد است
و در عين حال از كجا شما ثابت مي كنيد كه اين ميل در همه افراد به يك نحو است در حالي كه بررسي هاي جديد نشان داده كه يكي از عوامل طلاق هم سان نبودم ميزان اين ميل در افراد است. كه اين خود ثابت مي كند انسانها در اين نياز مانند هم نيستند. كه آگاهي طرفين از ميزان اين ميل در يكديگر يكي از مولفه هاي ازدواج موفق مي تواند باشد.
و ما در بين انبياء حضرت عيسي را هم داريم كه فكر نمي كنم كثرت طرق براي ايشان صدق كند و يا ديگر انبياء ما. چه دليلي بر درستي اين حديث هست، صحت آن؟
به نام خدا
اگر آميزش زياد براي اشباع شدن اين حس بوده يعني در يک مقطع زماني وجود داشته و بعد به حد سيري رسيده و اين به عنوان صفت هميشگي براي انبيا مطرح نمي شد.
اگر بر فرض استدلال شما درست باشد بايد اين به عنوان الگويي براي همه مطرح شود و چون با يک همسر امکان ندارد جواز چند همسري را صادر فرموديد
با تشکر زهرا