وبلاگ :
عشق الهي: نگاه به دين با عينك محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمين
يادداشت :
شب قدر شب تقديرات عاقلانه و عاشقانه
نظرات :
1
خصوصي ،
38
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
1100
نمي دونم چرا وقتي مثلا يه خانم فوق يا دکترا ميگه نمي خام با يه ديپلمه ازدواج کنم همه بحث شعور و ادب رو وسط مي کشن! به چه زبوني بگم منظور من داشتن شعور علمي است نه شعور زندگي! بله ايمان و به قول شما پول مهمه واسه زندگي اما آيا با ايمان تنها مي توان در مسير علم بالا رفت و هر تلاشي را کنار گذاشت؟ جداي از ايمان از نظر شما پول مهمه و از نظر بنده علم، پس تفکر شمام به نوعي مثه منه و قطعا شما موردهاي فقيرو رد ميکنيد در حاليکه جان برادر، علم بهتر از ثروت است! به اعتقاد من براي پيشرفت و ترقي علمي يه فرد تحصيل کرده بهتر مي تونه به آدم کمک کنه، جايگاه و ارزش علمو بهتر درک ميکنه، خيلي از تعصباتو نداره و ... اونم براي کسي که براي آيندش کلي برنامه ريزي علمي کرده، البته منکر اين هم نيستم که علم همه ي زندگي نيست اما کسي که با آن خو گرفته باشد لذا بهتر است که طرف او نيز در اين زمينه کفوش باشد، متاسفم که شما اين جنبه رو در نظر نگرفتيد و دارين منو محکوم مي کنيد! شما خودتون دم از ادب مي زنيد و منو بي ادب مي دونيد اما نوشتتون چيز ديگه اي ميگه و مفهوم مخالف گفته هاي شما به بي ادب بودن من اشاره داره، پس شمام مثه من هستيد.
برام جالبه که استاد گفته دعاها بايد عقلاني باشه و شما اونو تأييد کردين! به نظرتون شرط اجابت همه ي دعاها عقلاني بودن آن است؟ مي شه بفرماييد جايگاه توسل به ائمه کجاست؟ ائمه اي که هر کار غير ممکني رو که عقل اصلا نمي تونه کيفيتش رو درک کنه ممکن مي کنن، حالا خواستن يه شوهر تحصيل کرده و خوب، اينقده محال شده که شما منو به تمسخر مي گيرين که اي کاش توي سي سالگيم ازم بپرسين که آيا از نظر قبليم برگشتم يا نه، اشکالي نداره شما هم به ما بگين ديوونه اما خدا خودش جاي حقه! من اگه جاي شما بودم چون از کل ماجرا و حرفاي اون دانشجو خبر نداشتم اينقده زود حرفاي استادو تأييد نمي کردم! اي کاش يک همچو شرايطي هم براي شما پيش بيايد تا ديدگانتان بازتر شود. ان شاء الله
پاسخ
به نام خدا و با سلام. عقلانيت داشتن چيزي نيست كه كسي بتواند آن را مذموم شمارد. يكي از وجوه عقلانيت اين است كه خواسته ها و آروزها و دعاها در حد و اندازه واقعياتي باشد كه در آن زندگي مي كنيم. اين هم هيچ منافاتي با دعا و توسل ندارد. سخني در اين زمينه هست كه ابي الله ان يجري الامور الا باسبابها. سنت الهي اين است كه در اين دنيا جريان طبيعي اش سير كند. مفهوم آن در بحث ما اين است كه خداوند مي خواهد ما واقعيات خودمان را در نظر بگيريم و متناسب با آنها امور خود را سامان بدهيم. چون قرار و سنت خداوند همين است. البته اين كه يك تحصيل كرده بخواد كه همسرش هم تحصيل كرده باشد، چيزي دور از واقع نيست. منتها اين يك خواسته حد اكثري است. نظر من اين است كه در زندگي وقتي تجربه مي شود كه تأمين خواسته هاي حداكثري ممكن نيست، نبايد به كي از آن اعراض كند. بلكه بايد به خواسته حداقلي هم بيانديشد و حداقل در ازدواج هم وجود عقل و ايمان و اخلاق در طرفين است. موفق باشيد.