چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مريد نور 

ارادت

مردي را حكايت كنند كه سالي به مقام تصوف شد و نوري در دل نديد.شيخ را گفت:يا شيخ چه سري است ؟شيخ انگشتري به وي داد تا به بازار برد و قيمت نهد.مرد گذرش به بازار مسگران افتاد و قيمت نهاد.چون بازگشت شيخ را گفت دو يا سه درهم بيش نمي ارزد.شيخ مريدي را با وي همراه كرد و به بازار زرگران رسيدند.انگشتر به بها نتوانستند ستاند .

اخوي عزيز
اگر كسي به اميدي به سراي تصوف در آيد تا كسي شود و چيزي بيند بهتر آنكه نيايد چون نبيند و نيابد.

پاسخ

من هم عرض ارادت مي كنم. شما به كنايه سخن گفته ايد. از اين رو اگر من به درستي درك نمي كنم كه چه منظور داريد، پوزش مي خواهم. اولاً، شايد دوست ما مي فرمايد: طي طريق عشق بي استاد و راهنمايي استاد نمي شود. اين سخن حقي است. اما بايد استاد هم بايد از گفتار و حركات و وجناتش نشان بدهد كه استاد است و نورانيت از او ببارد، نه آن كه هيچ نشانه اي از استادي در او آشكار نباشد. من كه در اين مجلسي كه رفتم هيچ نشانه اي از استادي و نورانيت نديدم. طبيعتا بايد بپذيريم كه عقل و درك ما هم دليل است و نمي شود افراد را به كودني و نفهمي متهم كرد. خداوند پيوسته ما را به تدبر و تعقل سفارش مي كند و ما را نسزد به راهي كه هرگز درستي اش براي ما روشن نيست برويم. ثانياً، اگر دوست ما مي فرمايد: اگر كسي به اميد دنياخواهي و حتي به اميد كشف و شهود و رسيدن به مقامات معنوي براي خواهش نفس و استفاده دنيوي به رياضت كشي و عبادت روي مي آورد، سخن حقي است. اما اگر به مجلسي آمد و به جاي اين كه عشقش به خدا افزون شود و قلبش نوراني شود تا بتواند چنان كند كه خداي تعالي دوست دارد، برعكس هيچ عشقي به چنگ نياورد و هيچ نورانيتي حاصل نكرد. آيا باز معقول است كه به چنين جايي برود؟ ما هرگز سزاوار نيست كه خود يا ديگران را به نفهمي و بي عقلي متهم كنيم. در حالي كه به وضوح عقل ما و ديگران حقايقي را درك مي كند.خدا همه ما را عاشق خودش كند.