با نام خدا و سلام
من از اهانت هاي اين برادر دوست داشتني مي گذارم و تنها به نقدهاي علمي او مي پردازم.
1. به فرض اين كه داستان منقول شما دروغ و جعلي باشد. من كه داستان شما را به آن شكل جعلي اش نقل نكرده ام؛ بلكه به شكلي نقل كرده ام كه آن را آيات و روايات تأييد مي كند. گفته من اين است كه: «هركسي ساخته اش را دوست دارد. ما هم ساخته خدا هستيم و لذا خدا ما را دوست دارد. گويند: كسي كوزه هاي گوزه گري را مي خريد و پيش رويش بر زمين مي زند و مي شكست. گوزه گر به فرياد آمد كه چرا كوزه هاي مرا مي شكني؟ درست است كه تو آنها را خريدي. اما به هر حال من آنها را ساخته ام و دوست ندارم، ساخته ام را بشكنند.» جالب آن كه من اين قصه را بسياري از بزرگان نظير شيخ حسين انصاري و شهيد دستقيب نيز را نقل كرده اند. آيا مي فرماييد كه آنها هم جاهل و نادان هستند و شما دانا؟ به علاوه آيا مي فرماييد، مخلوقات از اول بد بودند و خداوند در عين بد بودنشان آنها را خلق كرده است؟ يا همان چيزي را مي فرماييد كه من عرض كردم؟ گفته من اين است: «خدا همه بندگانش را اعم از كافر و مؤمن دوست دارد. جهتش روشن است. اگر خدا بنده اي را دوست نداشت، خلقش نمي كرد. منتها اين بنده است كه با لجبازي ها و سركشي هاي آگاهانه و عامدانه اش خشم خدا را برمي انگيزد و مستحق عقوبت و عذاب مي شود.» شما بفرماييد: اگر خدا بندگان كافرش را دوست نداشت، چرا پيامبرانش را فرستاد؟ همين طور مي گذاشت كه بندگانش در گمراهي به سر برند.
2. همان طور كه ملاحظه كرديد، من عرض نكردم، خدا كافران و مشركاني را كه در برابر دعوت انبياء مي ايستند و لجبازي مي كنند و از پذيرش دعوت آنان سرپيچي مي كنند، دوست دارد. عين عبارت من را يكبار ديگر ملاحظه فرماييد: «منتها اين بنده است كه با لجبازي ها و سركشي هاي آگاهانه و عامدانه اش خشم خدا را برمي انگيزد و مستحق عقوبت و عذاب مي شود.» آن آياتي كه شما به آنها استناد كرديد، ناظر به آن دسته از كافران و مشركاني است كه آگاهانه و عامدانه از اوامر الهي سرپيچي مي كنند و كفر و شرك مي ورزند؛ نه آناني كه از روي ناداني و اشتباهي كفر و شرك مي ورزند. در قرآن آمده است: «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ (نحل/119)؛ به راستي پروردگارت كساني را كه از روي ناداني كار بد كردند، سپس بعد از آن توبه كردند و صالح شدند، مي آمرزد و به آنان مهربان است.»
3. من محبت خدا به بندگان كافر را به آيات قرآن مستند كرده ام. شما بفرماييد، كدام آيه اي كه من آورده ام، چنين دلالتي ندارد.
4. من با استناد به آيه قرآن گفته ام كه حضرت يونس كاري كه نبايد انجام مي داد، انجام داده است. علماي ما براي اين كه اين عمل حضرت يونس را منافي عصمت نشمارند، از آن به «ترك اولي» تعبير كرده اند؛ يعني بهتر بود، اين كار انجام نمي داد. اما به هر حال آيا شما منكر اين هستيد كه خدا حضرت يونس را به سبب آن كره اش مجازات كرد و حضرت يونس از كرده خود پشيمان بود؟
5. قضاوت درباره تعابير گزنده اين برادر خوبمان را به خوانندگان محترم مي سپاريم. به اين تعابير عنايت بفرماييد: «اينکه خداوند، همه مخلوقاتش رو دوست داره از اباطيل مسخره ايه که توسط بعضي افراد نادان، تبليغ شده»؛ «حبّ خدا به همه نيست! حساب و کتاب داره و ملاک، ملاکش هم با گشادانديشي هاي جاهلانه و شهودهاي عارفانه تعيين نميشه»؛ «چرا کساني براي ترويج تفکرات شيطاني تا اون جا پيش ميرن که عده اي کافر نجس رو محبوب خدا معرفي کرده و نبي اولوالعزم رو خطاکار؟ چرا عصمت انبياء(ع) بازيچه افکار کودکانه بعضي افراد نادان ميشه؟»؛ «يادشون رفته بود قصه رو دقيق جعل کنند که آبروي هرچي عرفان و عشق الهي و... بر باد نره!»
خوانندگان محترم! بفرماييد: آيا اين تعابير توهين آميز هست يا نه؟ آيا در بحث علمي رواست كه ما به كسي كه به سخنش انتقاد داريم، به شخص او توهين كنيم؟ آيا شما به من حق مي دهيد كه همين تعابير را در مورد خود ايشان به كار ببرم؟