نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

سلام

جناب آقاي(قلبي خواهان عشق)نتيجه ملاطفتها و مهربانيها و سنگ روي يخ كردن برادر دينيتون(اگه براستي شما برادر ديني من باشيد)رو كه همانا جسور تر و گستاخ تر شدن غير مسلمانان نسبت به دين عزيز اسلام است را با اشتياق و رغبت بسيار برگيريد و توشه آخرت خود كنيد.

بلكه در اين راستا پيامبر خدا به شما مرحبا گويد كه بواسطه شما نامسلمانان گستاختر شدند و ايشان(پيامبر) را اهانتهاي شرم آور بسيار كردند.

براستي من شرم دارم كه شما را برادر ديني خود خطاب كنم.قبل از اينكه نامه سرگشاده وار ما راخراب كنيد.نامسلمانان هتاك دشنامگو را شهامت هتاكي تا اين حد نبود. اكنون به يمن مهربانيهاي شما با دشمنان پيامبر.آنان هتاك تر شدند.

جا دارد كه به تمامي مسلمين و مومنين بخاطر وجود امثال شما تسليتي عظيم عرض كنم.تا شما باشيد ديگه ما نيازي به دشمن نداريم.

يادمان باشد به آنان بگوئيم كه ديگر خودشان را خسته نكنند شما بار آنان را بيش از حد متصورشان از يه دوست به دوش ميكشيد.

از يه بابت وجدان بسيار آسوده اي دارم و آن اينكه نان دين را نخورده ام ولي از شما بيشتر مسلمانم و بيشتر غيرت ديني دارم.آري من طلبه نيستم و از اين راه كسب و ارتزاق نكرده ام.

اكنون به مردم فريبيتان بپردازيد و خشنود باشيد تا خدا بين ما حكم نمايد.

پاسخ

با سلام خدمت دوست خوبم آقاي آبتين! چند نكته: 1. عين عبارت من درباره شما اين طور بود: ‌«سلام به دوستان عزيز و گلم. من از سخن دوست دلبندم آقاي آبتين غرض ورزي احساس نكردم. من به ايشان عشق مي ورزم و او از صميم قلب دوست دارم. منتها عرض كردم، «ساده انگار» خواندن اهانت آميز است. به نظر من نبايد حتي به يك كودك اهانت كرد و لو اگر نادان است، به او بگوييم: نادان! اين موجب مي شود، او ناراحت شود و پند و نصيحت ما را ترتيب اثر ندهد.» . همان طور كه ملاحظه مي فرماييد: من ارادت تمام به شما دارم و شما را «سنگ روي يخ» نكردم. 2. آن سخني از من كه مي فرماييد كه آن مسيحي را جسورتر كرده است، اين است: «از دوست خوبمان چند تا انتظار انساني و اخلاقي دارم. نمي دانم موضع شما درباره آنها چه خواهد بود:1. انتظار داشتم بحث قشنگ خودتان را با اهانت به مقدسات ما همراه نمي كرديد. ‏ شما عنايت داريد كه حضرت محمد(ص) نزد ما مسلمانان محترم است و لذا اگر نام واقعي خودتان را مي نوشتيد، بي ادبي و بي احترامي به پيامبر ما دانسته نمي شد. من نه به شما و نه به پيامبر بزرگ الهي مسيح(ع) اهانت نمي كنم و البته اصراري هم نمي كنم كه شما اهانت نكنيد. تنها يك توصيه بود. 2. عبارت « راستش اين اسلام شما دو ريال براي من ارزش ندارد....» نيز اهانت آميز است. آيا شما ناراحت نمي شوي كه من به شما بگويم:‏ دين شما براي من دو ريال هم ارزش ندارد.... البته اگر شما قصد اهانت داريد، هرچه مي خواهيد بفرماييد؛ اما من فكر مي كنم، احترام گذاشتن به باورهاي مخاطب يه توصيه انساني و اخلاقي و عقلائي است. 3. كاش دوست خوبم! آن شكلك را نيز كه نشانه تمسخر است، نمي گذاشتيد. حداقل من شما و عقيده اتان را مسخره نمي كنم. از شما هم مي خواهم كه همين گونه عمل فرماييد. موفق باشيد.». اين سخن چگونه آدمي را جسورتر مي كند؟ بي ترديد سخني طرف را جسورتر مي كند كه توهين آميز باشد. 4. من طلبه نيستم و به اصطلاح شما نان دين نخورده ام. به علاوه اگر كسي نان دين خورده باشد، بايد با يك بدزبان با بدزباني برخورد كند يا چنان كه توصيه قرآن و عترت است، با سكوت و اعراض كريمانه؟ آيا امام صادق(ع) با ابن ابي العوجاء با بدزباني برخورد كرد؟ 5. من تصور نمي كنم، رفتار محترمانه من موجب جسوري آن مسيحي شده باشد. او عادتش جسوري است و سابقه او در يادداشت هاي ديگرش گواه اين امراست. 6. اگر شما شرم داريد كه مرا برادر ديني خطاب كنيد، هيچ اشكالي ندارد؛ اما من شما را دوست دارم و برادر ديني خوب خودم مي دانم كه تعصب مقدس او موجب شده است خشمش را شامل اين ناچيز هم بكند. 7. من كه اعتراف دارم، آدم بدي هستم؛ اما شما هم با اطمينان من را جز دشمنان مؤمنين و مسلمين بر نشماريد. شايد روزي خلافش براي شما ثابت شود. همچنان كه با اطمينان مرا طلبه دانسته بوديد و حال آن كه من طلبه نيستم. موفق باشيد.