وبلاگ :
عشق الهي: نگاه به دين با عينك محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمين
يادداشت :
منافات عاشقى با اتهام زنى
نظرات :
9
خصوصي ،
35
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
تكليف الهي
سلام.
بابا من مي گويم آنچه كه از آقاي خاتمي نقل مي كنند، اصلاً متعلق غيبت نيست . دو حالت كه بيشتر ندارد، ايشان يا اين عمل(دست دادن با آن دختر ايتاليايي) را انجام داده يا انجام نداده. اگر انجام داده كه او يك شخصيت برجسته سياسي است و مي داند با پذيرش يك مسؤوليت سياسي مهم در نظام اسلامي، تمام حركات و سكناتش زير ذره بين و در معرض نقد و قضاوت عموم است و مي داند كه حسنات الابرار، سيئات المقربون و در يك مراسم رسمي و در مقابل دوربين خبرنگاران اين حركت را انجام داده، يعني ابايي از انتشار آن نداشته حالا با اين شرائط ما بياييم نقل كنيم كه او چنين كرده، اسمش مي شود غيبت؟ و يا اگر اين عمل را انجام نداده و تهيه آن عكس،يك مونتاژ غير اخلاقي است و اسمش مي شود تهمت. ديگر غيبت چه صيغه اي است اين وسط؟
در صورت اول بايد اين حركت(دست دادن با دختر ايتاليايي) را از سوي يك چنين شخصيتي كه منتسب به نظام اسلامي و نماينده فرهنگ يك ملت است، محكوم كرد و در صورت دوم بايد مونتاژ كنندگان و اتهام زنندگان را محكوم كرد. ديگر دستاويز قرار دادن حكم غيبت اين وسط بي وجاهت است. حرف من همين بود.
والسلام/ موفق باشيد.
پاسخ
سلام عليكم.چند نكته در پاسخ شما عرض مي كنم:1. آنچه كه از آقاي خاتمي نقل مي كنند، مصداق يك يا چند مفهوم از اين مفاهيم است: تهمت يا غيبت يا هتك حرمت يا ترويج فحشاء، و هريك از اينها هم گناه كبيره و حرام است. حال اگر شما مي فرماييد، مصداق هيچ يك از اينها نيست، پس مصداق چيست؟ 2. ذكر عيب كسي غيبت ناميده مي شود و آن در موارد خاص و نزد افراد خاصي جايز است. يكي نزد كسي كه مي خواهد درباره انتخاب او براي مسئوليتي تصميم بگيرد، مثل شوراي نگهبان، و ديگر نزد قاضي كه مي خواهد درباره جرم كسي قضاوت كند و سوم در صورتي كه شخص مرتكب گناه متجاهر به فسق باشد؛ يعني به طور علني گناهي را مرتكب شده باشد و ابايي از انجام آن نداشته باشد. از اين موارد سه گانه تنها مورد سوم مشروط به شرايطي مي تواند درباره آقاي خاتمي صدق كند كه: اولاً، آقاي خاتمي توجيه شرعي براي كار خود نداشته باشد و نتوان حمل بر مشروعيت و صحت كرد و اين در حالي است كه از او نقل شده است كه من در آن شلوغي نمي دانم چه اتفاقي افتاده است؛ يعني اگر به زني هم دست داده ام، عمدي نبوده است. يا بنابر فتواي برخي در شرايط اضطراري و بنابر حكم ثانوي دست دادن با زن نامحرم بي اشكال است. چنان كه فتواي آيت الله جناتي اين چنين است.ثانياً، آقاي خاتمي در حضور مردم ايران به زن نامحرم دست داده باشد؛ چون درباره غيبت گفته اند كه اگر كسي در يك جمعي گناهي كرد، ذكر آن در جمعي ديگر غيبت به شمار مي رود.ثالثاً، آقاي خاتمي ابايي از غيبت خود نداشته باشد. حال آن كه به وضوح ملاحظه مي شود كه ايشان از افشاي آن ناراحت است.3. فرموديد: «او يك شخصيت برجسته سياسي است و مي داند با پذيرش يك مسؤوليت سياسي مهم در نظام اسلامي، تمام حركات و سكناتش زير ذره بين و در معرض نقد و قضاوت عموم است.»عرض مي كنم: غيبت يك نفر مختص به افراد غير مشهور و عادي نيست و شهرت و شخصيت سياسي داشتن دليل شرعي براي جواز غيبت نمي شود. شما به استناد كدام آيه و حديث غيبت چنين كسي را جايز مي دانيد؟4. فرموديد: «در يك مراسم رسمي و در مقابل دوربين خبرنگاران اين حركت را انجام داده است.»عرض مي كنم: به هرحال او در برابر مردم ايران به زن نامحرم دست نداده است و در مقابل دوربين بودن مجوزي براي انعكاس آن به مردم ايران نمي شود. اين مانند آن است كه كسي در يك مجلس عروسي در مقابل دوربين گناهي انجام داده باشد و فيلم آن را تكثير كنند و در ميان مردم پخش نمايند. به هرحال پخش آن در ميان كساني كه شاهد گناه نبودند، مصداق غيبت و حتي ترويج فحشاست و گناه كبيره و حرام به شمار مي رود.5. فرموديد: «بايد اين حركت(دست دادن با دختر ايتاليايي) را از سوي يك چنين شخصيتي كه منتسب به نظام اسلامي و نماينده فرهنگ يك ملت است، محكوم كرد و در صورت دوم بايد مونتاژ كنندگان و اتهام زنندگان را محكوم كرد.»عرض مي كنم: محكوم كردن چه صيغه اي است؟ اگر مراد محكويت قضايي است، بايد در يك دادگاه صالحه انجام شود و قاضي دادگاه نيز حق ندارد، جرم شخص را به ميان مردم پخش كند.