درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

به نام خدا و با سلام به برادر عزيز و دوست ارزشمندم

تلاش مجدّانه تان را ستايش مي كنم و قلم وزين تان را تحسين .

من تعجب مي كنم از جمعي كه متعصبانه با واژه ها نزاع مي كنند و از مغز مفاهيم و ارواح معاني آنها چشم مي پوشند ! براي آنكه عرفا را زمين گير كنند سخيف ترين بهانه را به دست مي گيرند و طرح ( واژه عشق ) را بدعت آنان معرفي مي كنند و با جمود بر لفظ مي كوشند تا خويش را محق و خصمشان را مبدع بنمايانند.

ما با اين عده نزاع لفظي نداريم . اگر آنها عمل بر پايه ( اشد حبا ) را مي پذيرند مي گوئيم بسيار خوب ما هم منظورمان از عشق همين است . حال اگر شما با واژه ها كه وضعي ، جعلي و اعتباري اند مشكلي داريد، ما نداريم .

اقتضاي همزباني با قرآن هم آن نيست كه جز با واژه هاي قرآني سخن نگوئيم وگر نه بسياري از حرفها را نمي شود گفت ؛ جدا از اينكه عترت طاهره ( كه احق به همزباني با قرآن ، بلكه خويش قرآن ناطق اند) هم خود را مقيد به استفاده انحصاري از الفاظ قرآن نكرده اند.

اينان كي مي خواهند بياموزند كه واژه ها و الفاظ، حادث اند و اعتباري و وضعي، و اگر روح معنا در الفاظي مشترك باشد نزاع بر سر واژه ها بيهوده است .

ديگر آنكه تحليل مرحوم دكتر شريعتي در تفاوت ميان عشق و دوست داشتن است نيز بيشتر جنبه جامعه شناسانه دارد نه فيلسوفانه و عارفانه كه نه ايشان از آن زمره بود و نه خود چنين ادعايي داشت در حالي كه موضوع عشق الهي و مسئله موجوديتش ، چگونگي اش و سنخيتش موضوعي حكيمانه و عرفاني است.

و جريان سنخيت هم همين طور است . گروهي كه عشق را در معني ميل دو جنس مخالف به يكديگر حقيقت و در غير آن مجاز مي پندارند و بر سر چنين پنداري و به دغدغه تنزيه حق سبحانه از تشبه به خلق او را از اينكه معشوق بندگان باشد دور مي دانند. آنچه مَجاز است تشبيه است نه عشق . ميان سنخيت و تشبيه فاصله طولاني به وسعت عرش تا فرش است. عشق در معني ( حب شديد و گرايش ذاتي ) حقيقت است و اين معني هم در عشق انسان به انسان يافت مي شود و هم در عشق بنده به خداي خويش . مضاف بر آنكه آنچه ما به الامتياز اين دو مرتبه از عشق است همان ما به الاشتراك آنهاست نه چيز ديگري . يعني آنچه عشق ميان خداو بندهاش را از عشق بنده خدا به بنه اي ديگر جدا ميكند خود شدت و ضعف درجه و مرتبه عشق است . تمثيل اين معني نور خورشيد است و نور شمع ، اين هر دو در اصل نور بودن يك چيزند اما يكي نوري به غايت ضعيف و ديگري نوري به غايت قوي . نه اين كه نور شمع چيزي و نور خورشيد چيز ديگري و از سنخ ديگري باشد.

اما نكته اي كه به نظرم رسيد اگر بررسي بيشتري بفرمائيد بهتر است آن كه :

استشهاد به آيه مباركه 23 سوره شوري در خصوص معني تقرب به خداوند تامّ نيست چه اينكه اين آيه امر الهي به پيامبر خدا براي بيان مزد رسالت نقل گرديده است و لفظ ( قربي) به اتفاق قريب به اتفاق مفسرين به نزديكان پيامبر اشاره داد؛ گر چه در تفسير نزديكان ميان مفسرين عامه و خاصه اختلاف است اما در اين كه اين واژه به معني نزديكان است اختلافي نيست .مضاف بر آنكه اگر اين واژه به معني تقرب به خداي سبحان بود مي بايست به اين صورت مي آمد ( ... اجرا الا التقرب ... يا الا المودة في التقرب ...) چرا كه تقرب مصدر و به معني نزديكي است و قربي مشتق و به معني صاحبان نزديكي .

مرا بر اين جسارت ببخشيد ، غرض نه خرده گيري بر حضرتتان كه خدمت به توقيت متن متينتان در برابر خرده گيران بود كه فكر مي كنم متن شما آنقدر غني هست كه اگر اين استشهاد را هم ناديده بگيريم آنچه شما در پي آن بوديد حاصل شده باشد.

از اين كه اطاله كلام كردم و شما و خوانندگان محترمتان را بدين سبب آزردم عميقا پوزش مي طلبم.

پيروزي و سربلندي تان آرزوي من است .

پاسخ

به نام خدا

سلام عليكم

از اين كه اين همه وقت گذاشتيد و علاوه بر مطالعه اظهار نظر فرموديد، بسيار تشكر مي‏كنم.

اما درباره آيه موده من بر نظر ديگري هستم. به نظر من معناي آيه همان است كه در پست جاري آمده است؛ به همين رو بايد آنچه را كه در روايات آمده است، مبني بر اين كه اهل بيت «قربي» هستند، از قبيل شأن نزول و تفسير ظاهر و بيان معناي منطوق آيه ندانست؛ بلكه از قبيل تفسير باطن و بيان مفهوم التزامي آن به شمار آورد. با اين توضيح كه هر كه قرب الهي را دوست دارد، لازم است، پيامبر(ص) و اهل بيت او را نيز كه مقرّب درگاه الهي هستند، دوست داشته باشد.

من براي اين نظر دلايل فراواني دارم كه برخي از مهم‏ترين آنها به اين قرار است:

1. عبارت «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى(سوره شوري، آيه 23)» بخشي از آيه 23 سوره شوري است كه مكي است و ناظر به مشركان مكه نازل شده است. تمام آيه اين‏چنين است: «ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ». اين آيه همان‏طور كه آشكار است، متصل به آيات قبل است و ضمير «ذلك» به «رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ » در آيه قبل بر مي‏گردد. اين آيه نيز ناظر به مشركان مكه است. اصل آيه چنين است: «تَرَى الظَّالِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ(سوره شوري، آيه 22» مراد از «ظالمين» در اين آيه همان ظالميني است كه در آيه قبل آمده كه عبارت از مشركان مكه باشند. آن آيه چنين است: «أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (سوره شوري، آيه21)

آيه موده نه تنها به آيات قبل متصل است كه ناظر به مشركان مكه است، بلكه به آيات بعد نيز اتصال دارد كه آن آيات نيز مربوط به مشركان مكه است. آيه بعد آن چنين است: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (سوره شوري، آيه24). ملاحظه مي‏كنيد كه واژه «أَمْ» در اين آيه گوياي اين معناست كه آن همانند آيه 21 همين سوره بيان‏كننده مطلب ديگر درباره مشركان مكه است.

بنابراين بايد گفت كه آيه موده در مكه و خطاب به مشركان مكه نازل شده است و بديهي است كه خطاب به مشركان مكه معنا ندارد كه پيامبر اسلام(ص) بفرمايد:‏ من از شما مزدي نمي‏خواهم جز اين كه خويشانم را دوست داشته باشيد؛ چون مشركان مكه خود آن حضرت را دوست نداشتند و با اين وضع هرگز حكيمانه و خردمندانه نيست كه آن حضرت از آنان بخواهد كه خويشانش را دوست داشته باشد.

2. در سياق اين آيه هرگز از خويشان پيامبر اسلام(ص) سخن نرفته‏است تا قرينه‏اي براي دلالت آيه بر آنان باشد.

3. «قربي» مصدر است و در هيچ آيه‏اي از آيات قرآن «قربي» به تنهايي به معناي خويشان به كار نرفته‏است. تنها در مواردي به اين معناست كه قبل از آن «ذو» و مانند آن آمده باشد. «قربي» بر وزن «زلفي» و به معناي آن است؛ چنان كه در آيه ديگري آمده است: «وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ (سوره سبأ، آيه37)»

4. هيچ‏يك از آياتي كه در آنها درخواست مزد از سوي پيامبر(ص) منتفي اعلان شده است، در سوره‏هاي مدني نيامده است؛ بلكه همگي در سوره‏هاي مكي به چشم مي‏خورند. اين قرينه ديگري است بر اين كه آيه موده نيز مكي است.

5. آيه موده در معنا نظير آيه فرقان است كه بر حسب ترتيب نزول چند سوره قبل از سوره شوري نازل شده است. آيه فرقان چنين است: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً (سوره فرقان