قاضي رو که مي شناسيد؟ همون سر سلسله عرفاي معاصر که درباره اش گفته اند "کوهي بود از عظمت و مقام توحيد"!! البته لابد از شدت توحيدش بوده که پاسداران حقيقي توحيد -علماي شيعه- او رو در نجف مطرود و منفور کرده و با تعاليم او به عنوان انحراف و شرک مخالفت مي کردند و مراجع طراز اول عالم اسلام هم «مثل مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني» شهريه او و دار و دسته اش رو قطع فرموده بودند (شدت توحيد رو درک مي کني!؟)
جايي خوندم نوشته بود بعضي شاگردان او که فعاليت بيشتري در نشر مطالب عرفاني داشتند به امر مرجع وقت (مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني) از نجف تبعيد شدند و البته احتمالاً مرجعيت شيعه از نشر توحيد! مي ترسيده که چنين امري کرده و... اصلاً الان رها کنيد اين حرفها رو...
در کتاب "فريادگر توحيد" صفحه125 چنين آمده است:
مرحوم قاضي "من حيث لايحتسب" روزي داده مي شد ايشان چهار زن داشت و فرزندان زيادي و از طرفي به حساب اينکه در راه سير و سلوک و تربيت شاگرد بود کسي به او شهريه نمي داد و با او مخالفت مي کردند و جايز نمي دانستند سهم امام به او داده شود...
خب؟ ايشون با اين همه زن و بچه چه کار مي کرده؟ شهريه که به حساب عقائدش نمي دادند از طرفي هم عائله اش زياد بوده با اين حساب چه مي کرده براي معاش؟ البته اگر او را -معاذالله- هم طراز مريم مقدس ندانيم که از غيب به او روزي مي رسيد بايد بگوييم احتمالات مختلفي در اين مورد مطرحه اما من روي يک احتمال خيلي مشکوکم! کتاب خاطرات مسترهمفر رو که خونديد؟ مسترهمفر همون مأمور مخفي انگليس در کشورهاي اسلامي که کشف و رشد "ابن عبدالوهاب" (بنيان گذار مکتب وهابيت) يکي از شاهکارهاي اوست
مستر همفر انگليسي در کتاب خود خاطره اش را از جلسه اي که در وزارت مستعمرات انگلستان تشکيل شده و او براي کسب دستورهاي بعدي به آنجا رفته بوده چنين گزارش مي کند:
...سپس منشي مخصوص، کتاب قطوري در هزار صفحه به دستم داد که در آن نتايج بررسي ها و نقشه ها... در خصوص مسائل نظامي و اقتصادي و فرهنگي و ديني... ثبت شده بود کتاب را با خود به خانه بردم... آن کتاب را با دقت و تأمل خواندم آفاق تازه اي از شناخت اوضاع مسلمين و نيز کيفيت انديشه آنها... پيش رويم گشوده شد همچنين با مطالعه اين کتاب به نقاط قوت مسلمين و اينکه چطور بايد آنها را خراب و تبديل به نقاط ضعف کرد پي بردم... کتاب مي گويد در جهت تلاش براي گسترش نقاط ضعف {مسلمين} بايد دست به اقدامات زير زد: 1.... 2.... 3.... 4. با گسترش حلقه هاي تصوف و ترويج و نشر کتابهايي... نظير احياءالعلوم غزالي و مثنوي {مولوي} و کتاب هاي ابن عربي، مي توان مسلمين را در ناآگاهي نگاه داشت {خاطرات مستر همفر ص59-66}
آيا وزارت مستعمرات انگلستان، اثر تخريبي نشر افکار عاشقانه و بلاهت هاي عارفانه بر عقائد مسلمين را بهتر از ما فهميده بود؟
آيا جلسات مقرون به نشر افکار ابن عربي و مثنوي و... در بيت قاضي را سفارت انگليس کشف کرده و حمايت مالي مي نمود؟
آيا منظور از کلمه "من حيث لايحتسب" همان مأموران آشکار و پنهان اداره ماليه سفارت انگلستان است!؟
آيا.........................................................................!؟