به نام خدا
سلام بر شما
از اظهار نظرتان ممنون و چند نكته در پاسخ شما عرض ميكنم:
1. بايد توجه داشته باشيد كه بررسي سندي روايات در جايي موجه است كه متن روايت با ادله عقلي و نقلي پشتواني نشود. رواياتي كه عشق به خدا را مدح ميكند، هم با عقل و هم با آيات و روايات تأييد ميشود. عشق عبارت از حب شديد است و در قرآن حب شديد به خدا از صفات مؤمنان بر شمرده شده است: وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ(سوره بقره، آيه 165)؛ كساني كه ايمان دارند، به خدا حب شديد دارند. عقل نيز حكم ميكند كه عشق به وجودي كه مستجمع جميع كمالات است، بسيار ممدوح و ستودني است.
2. عنايت داريد كه عشق واژهاي خنثي است كه هم ميتواند معناي منفي داشته باشد و براي عشق شهواني و حيواني استعمال شود و هم ميتواند معناي مثبت داشته باشد و براي عشق الهي و ملكوتي به كار رود؛ چنان كه «حبّ» نيز همينطور است. در قرآن حبّ شهوات مذمت شده است و در حدي حبّ دنيا رأس هر خطا و گناه برشمرده شده است. عشق مانند جهنم و شيطان نيست كه يكسر معناي منفي داشته باشد.
3. در رواياتي كه عشق مذمت شده است، هرگز عشق الهي نيست؛ بلكه عشق به جنس مخالف است و در مقابل عشق الهي قرار گرفته است. رواياتي را كه آن برادر به آنها استشهاد جسته است، ملاحظه فرماييد:
روايت شده از امام صادق(ع) سؤال شد درباره عشق و حضرت(ع) فرمود: دلهايي هستند که از ياد الله -تعالي- تهي و متبرّي شده بنابراين الله -تعالي- حبّ غير خود را به آن ها چشانده است (علل الشرائع ج1 ص140) همچنين از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده فرمود: هرکس عاشق چيزي شود چشمش نابينا و دلش بيمار گردد با ديده اي ناسالم نگاه کرده و با گوشي ناشنوا مي شنود خواهش هاي نفساني عقلش را پاره مي کند و... (نهج البلاغة خطبه108).
چنان كه ملاحظه ميكنيد، در اين روايات از عشقي سخن رفته است كه عبارت است خواهشهاي نفساني كه عقل را زايل ميكند و دلها را از ياد خدا تهي و بيزار ميكند و عبارت از حب غير خداست.
اين برادرمان ميان عشق الهي و عشق حيواني هيچ تميزي قائل نميشود و تمام اشكال ايشان در همينجاست.