سلام
فقط مي خواستم بگم عشق ديگه معناي خودشو از دست داده.آدم ها اين معناي عظيم رو تو رفتارها و افكار سطحي خودشون غرق كردن و عشق رو اون چيزي ميدونن كه تصور مي كنن.اگر ما عاشق باشيم عاشق كسي يا چيزي چطور مي تونيم همون تعبير رو براي عشق به معبودمون هم به كار ببريم؟
اينو از يه دوست شنيدم كه گاهي لازمه سكوت كنيم چرا كه خدا هم حرفهايي براي گفتن دارد و اين همون عشقه!
ببخشيد از حرفاي بي سرو ته ام!من بي اجازه شما لينكتان كردم.اگر مخالف اين كار انجام شده من هستيد به من بگوييد.
به نام خدا
سلام عليكم
آنچه من گفتهام، اين است كه عشق الهي و عشق غيرالهي از يك جنساند. اگر عشق به همسر و مال در طول عشق الهي باشد، از حوزه عشق الهي بيرون نيست؛ اما به لحاظ شدت و ضعف تفاوت دارند. عشق به همسر جامي از عشق الهي است؛ اما عشق الهي درياي عشق است. اگر عشقي در مقابل عشق الهي قرار بگيرد، باز به لحاظ جنس با عشق الهي يكي است؛ اما يكي آدمي را به حضيض سقوط و ديگري او را به اوج صعود ميبرد.