اين آدم هاي كوته فكر و كج انديش اصلا نبايد سراغ كتاب حافظ بروند چون لياقت و درك وفهم اشعار حافظ را ندارند. اهل مطالعه نيستند. اگر كمي از كتابهاي مطهري را بخونند(علل گرايش به مادي گري) ديگر اين اراجيف را نمي گويند.
با صاحبان اصلي فلسطين چه كساني هستند!؟ به روزم.
سلام
خيلي مفيد بود
دستتون درد نكنه
خسته هم نباشيد
ديگه به ما هم كه س نميزنيد
http://shaere.parsiblog.com/
خداحافظ
بسم الله الرحمن الرحيم
برادر بزرگوار و دوست عزيزم سلام
آنان كه اهل اين معاني اند مي دانند كه در هر جلوه ه اي از جلال و قهر الهي جلوه اي از جمال و مهر او نهفته است و در هر جلوه اي از جمال او جلوه اي از جلالش مختفي .
آنان كه عشق را شناخته اند مي دانند كه اين واژه مبارك تنها در محبت به ذات اقدس الهي حقيقت است و در محبت غير او مجاز است و در شهوت كذب .
و اما با ديگراني كه بد انديشي كرده اند بفرمائيد :
تو كه گفته اي تأمل نكنم جمال خوبان
بكني اگر چو سعدي نظري بيازمائي
در پناه مهربان عالم عاشق باشيد و عاشق بمانيد .
يا حق
به نام خدا
سلام عليكم
سرور دلبندم! شما خيلي بهتر و زيباتر از من مقصود را بيان فرموديد. من از تعابيرتان كمال لذت را بردم. با اجازهاتان يكبار ديگر من هم مرور ميكنم:
آنان كه اهل اين معاني اند مي دانند كه در هر جلوه ه اي از جلال و قهر الهي جلوه اي از جمال و مهر او نهفته است و در هر جلوه اي از جمال او جلوه اي از جلالش مختفي.
سلام.
نوشته بدي نبود. خوب بود.
ولي بگذر از جواب دادن به بدانديش و غيره و ذلك.
بنويس براي خودت، براي هدفت.
فردي كه شما توصيفش مي كني، سخنش در سنگ هم اثر ندارد.
پس چرا اينقدر به خودت زحمت ميدي و رديه مي نويسي؟
در بعضي موارد رديه نوشته به مصابه بزرگ كردن و ارزش داشتن و تأثير داشتن محملاتيه كه طرف مقابل نوشته. پس عزيز دل برادر، بگذر!
براي خودت و دلت بنويس!
در مورد پست ولنتاين اسلامي جالبه بگم كه چند روز قبلش توي كشور رنجديده اي مثل افغانستان يه افسر آمريكايي پرخاشگر مسلمان شد. قبل تر از اون هم توي عراق سرباز ناتو مسلمان شده بود. توي تابستان امسال86 هم يه سرهنگ آمريكايي كه فرمانده يك پادگان نظامي بود توي افغانستان مسلمان شده بود. تا حالا هم چندين نفر از نيروهاي ائتلاف بين المللي ناتو بيخ گوشمون توي همين افغانستان مسلمان شدن از اين لحاظ افغانستان ركورد دار هم شده.
اسلامه ديگه چيكارش ميشه كرد؟!!!
من وقتي نوشته شما را خواندم، ياد سخن مرحوم آيت الله معرفت افتادم كه وقتي پاسخ نقد يكي از فضلاء را كه در نقد مقالهام نوشته بود، نوشتم. آن مرحوم به من فرمود: «نقد بسيار خوبي بود. اما بهتر بود، آن را پاسخ نمي دادي و در مقاله اي مستقل نكات مطرح شده از سوي او را پاسخ مي دادي؛ بدون اين كه نام او مطرح باشد.»
برداشت من از توصيه ايشان اين بود كه كار من با شئونات اخلاقي قدري موافقت ندارد. جهتش اين بود كه ذكر نام او موجب بي احترامي به او مي شد.
اما من احساس مي كنم، در اينجا به واقع به توصيه ايشان عمل كردم. من نه ذكر نامي از ايشان كردم و نه آدرس مطلب ايشان را دادم. نهايت تعبير تندي هم كه درباره ايشان به كار برده ام، تعبير «بدانديش» و مانند آن است. شايد بهتر بود، نظير موارد قبل به جاي آن تعبير «برادر محترم» را به كار مي بردم. اما احساس كردم، اين تعبير شايد چندان با واقع منطبق نباشد.
به هر حال از توصيه شما تشكر مي كنم.
بجا فرمودين . به نظر من اينگونه افراد هنوز خود را نشناخته ؛ خالق را هم نشناخته اند.