با سلامي دوباره
پاسخ متين شما را دقيقا مطالعه كردم.
اولا از اينكه نطرم را سانسور نكرديد متشكرم و فهميدم كه خداوند متعال لباس وارستگي بر تن شريف شما پوشانده است و اهل هدايتيد. الحمد لله رب العالمين.
ثانيا با مطالعه در بسياري از مطالبي كه مرقوم فرموده ايد متوجه شدم كه خداوند متعال فهم خوبي به شما عنايت كرده است. الحمد لله رب العالمين.
ثالثا در ميان گفته هاي خوب شما من فقط همين دسته از سفارش ها را مي بينم كه جاي بحث و تامل دارد. از جمله اصلا اين طور نيست كه كتاب هاي معرفي شده براي سلوك قابل سفارش باشند و اگر لازم باشد بايد بحث را روي جزئيات ببريم كه مجال خودش را طلب مي كند.
رابعا سفارش هاي شما خيلي خوب است ولي بازهم سلوك چيز ديگري است و اگرچه اين ها بي ربط نيستند يا مي شود مقدمه باشند ولي سفارش كلي براي همه درست نيست و سفارش جزئي هم در وبلاگ جاندارد. گذشته از اينكه آنچه سفارش فرموده ايد براي مومن عادي يا مسلمان خوبي بودن لازم است ولي براي سلوك...
هيهات كه اينجا كميت خيلي ها لنگ است و به قول ابن سينا كه مي گويند اهل سلوك نبوده يا تازه وارد بوده: اين آبشخوري نيست كه هركس از راه رسيد سرش را بگذارد و آب بخورد ( جل جناب الحق عن أن يكون شريعة لكل وارد إلا واحدا بعد واحد )؛ و به قول حافظ: در اين باديه پي ها بريده اند؛ بنابراين:
شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر
من هم با مريد بازي احمقانه مخالفم ولي با ارادت عاشقانه نه! اينجا ديگر جاي خودروي نيست، اگرچه عقل هم تعطيل نشده بلكه به يك عقل برتر متصل مي شود كه خود آن بايد به عقل كل يعني معصوم متصل باشد. بنابراين شكي در ضرورت ارادت در اين مقام نيست. چيزي كه بايد معلوم شود اين است كه مراد كيست و چه خصوصياتي بايد داشته باشد كه در بعضي از رساله هاي عرفاني مورد بحث قرار گرفته است. پس اگر بتوانيم مراد را درست تعريف كنيم و ملاك تشخيص مصداقش را هم به دست بدهيم ديگر مشكلي نيست.
كوتاه سخن اينكه خردمند پاكدلي چون تو بايد مردم را از لفظ سلوك برحذر دارد كه ورطه اي است بس خطرناك. اگرچه در بسيري از روايات حتي سفارش هاي جزئي به افرادي در طول تاريخ شده كه جايي براي شبهه نسبت به اصل مطلب باقي نمي گذارد.
در هر صورت مواردي مثل گزينه 5 اگر براي سفارش ايماني باشد عيبي ندارد اگرچه برخورد كساني مثل مرحوم آية الله دستغيب كه فقيه وارسته اي بوده است و عندالله مرزوق است در مواردي كاملا نابه جا و بي اساس است مثل روايت هايي كه ايشان در گناهان كبيره در باب غنا نقل كرده اند و جوان بيچاره يا سرخورده و دچار دپرس روحي- رواني مي شود و يا به كلي دين را رها مي كند چون مي بيند با عقل جور نيست، اگرچه نمي فهمد كه احكام الهي منوط برفهم عقل نيست. در هر صورت از اينكه تحمل كرديد نمي دانم چه جوري سپاسگزاري كنم ولي مي شود در اين باره خارج از اين فضا صحبت كرد. والسلام علي من اتبع الهدي و له الحمد اولا و آخرا