درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ يك بنده‏ي خدا 

سلام

به نظر مي رسد قضيه به اين سادگي که شما مي گوييد نيست.

درنيابد حال پخته هيچ خام

پس سخن كوتاه بايد والسلام

عزيز من سفارش هايي كه مي كني خيلي جاي تامل دارند.

ما خودمون هم گندم خورده ايم و هم دست مردم ديده ايم. به دكترا و اينجور چيزها هم نمي شود تكيه كرد. كتاب هاي شهيد دستغيب اگرجه منذر خوبي هستند ولي چه ربطي به سير و سلوك دارند؟

آدم بايد حرف را توي دهانش مضمضه كند بعد اگر به اهلش عرضه كرد و تاييد كردند، اون وقت به جاش ارائه كنه اگر اين پيام را در صفحه‏ي كامنت وبلاگتون قرار بدهيد، معلوم مي شود اهل خرد و صفاييد. البته اميدوارم اين را به حساب تهديد و بازي با روحيات و باج گيري رواني به شمار نياوريد! خدا را گواه مي گيرم كه با گفتن اين كلمات، هيچ چيز از ارادتي كه به آدم با صفايي مثل شما دارم كم نمي شود. فقط مساله اين است كه همان طور كه شما از حماقت بدت مي آيد، بايد توقع نداشته باشي كه دستورالعمل هاي خودتون را سرمشق كسي قرار بدهيد. من نه اصلا آن خانم را مي شناسم نه شما را ديده ام ولي آزادانه نظرم را ابراز مي كنم تا آن شخص بخواند و با همان عقل خداداده اي كه شما گفتيد خودش تصميم بگيرد.

به اميد ديدار

پاسخ

سلام. از اظهار نظرتان ممنون. چند نكته درباره اين يادداشت درخور ذكر است:

1. مشكلي كه نحوه سخن گفتن اهل تصوف و عرفان دارد، اين است كه ديگران را به خامي و حماقت متهم مي كنند و خود را پخته و عقل كل مي شمارند. آنچه مسل‍ّم است، اين است كه دين اسلام سهله و سمحه است و پر پيچ و خم نيست تا مردم را چون كوري تصور كنيم كه نياز باشد، كساني آنان را عصاكشي كنند. دين همه را به تدبّر و تعقل فراخوانده و از تقليد كوركورانه و تبعيت دستورالعمل هاي من درآوري اشخاص بر حذر داشته است.

2. آنچه كه من گفته ام، توصيه‏هايي است كه در آيات و روايات منعكس است و چيزي نيست كه از ناحيه خودم اظهار شده باشد تا تكيه بر سخن من جايگاه پيدا كند؛ به علاوه من ديگران را توصيه كرده‏ام، سخن هيچ كسي را كوركورانه نپذيرند و اين شامل سخن خود من هم مي شود؛ بنابراين تكيه كوركورانه بر سخن من نيز خطاست.

3. من بيگانه با كتاب‏هاي سير و سلوك نيستم؛ اما من مطالعه كتاب‏هايي نظير گناهان كبيره دستغيب را از آنها سودمندتر مي‏دانم؛ چون در چنين كتاب‏هايي طي طريق دين پر پيچ و تاب معرفي نشده است؛ به علاوه مطالب آن من‏درآوردي نيست؛ بلكه متكي بر آيات و روايات است.

4. حتماً توجه داريد كه طي طريق‏هاي پر پيچ و تاب عرفاني سير و سلوك كار هركسي نيست و آناني كه آن را عوامانه كرده‏اند، عوام‏فريبي مي‏كنند. برخي مثل آيت الله قاضي بر اين نظر بود كه مجتهدان شايسته اين امرند؛ نه عوام. بنابراين ما به توصيه خود كساني كه طرف‏دار سير و سلوك عرفاني هستند، نبايد عوام را به طي سير و سلوك عرفاني توصيه كنيم. مردم به همان واجبات و نهايتاً مستحباتشان عمل كنند، كافي است.

5. چرا تصور مي‏فرماييد، سخني را كه من گفته‏ام، در صحت و سقم آن نيانديشيده‏ام و به تعبير شما مضمضه نكرده‏ام. آنچه را كه من گفته‏ام، سخن بسياري از اهل دانش و پژوهش است. شما بهتر بود، به جاي اين كه بفرماييد، بايد سخن شما را اهلش تأييد كنند، مي فرموديد، تو چه دليلي بر اين سخن خود داريد. من تصور مي‏كنم، نبايد ديگران را مقلد بخواهيم؛ بلكه بايد محقق بخواهيم. ما بايد به جاي مريدپروري، محقق‏پروري كنيم.

به هر حال باز از شما تشكر مي‏كنم و آرزوي توفيق بيش از پيش براي شما دارم.