يافتاحسلام مشکلي با کار کردن زنها که نداريم هرچيزي در محدوده خودش با رعايت تقوا باتوجه به وجوديت خود زن که مشکل ساز نيستسوره نساء ايه ارث يه حکم کاملا مشخص هست ثانويه هم نيستاصلا احکام قران قابل نسخ نيست ما اگه خداوند رو قبول داريم بايد کاملا احکام اصلي رو ديگه قبول داشته باشيمنه اينکه حالا اين جاشو يه ذره تغيير بديماون قسمت يه ذره يا قرائتهاي مختلف از دين ديگه چيزي از دين نميمونهحالا خانمها ميخواند کار کنند به خودشون سختي بدن و..هزارتا کار ديگه ربطي به قانون اسلام نداره طبق يه امر ايده ال مرد چون نان اور خونه هست اون ارثش بيشتره و البته اين دليلي هست که ما فکر ميکنيم اصلش الله اعلمهرچقدر زنها پيشرفت کنند مغزشون عقلشون همه چي پيشرفت کنه اگه خداوند و عدالتشو قبول داريم و تدبيرو عليم بودنشو بقيه اسما و صفاتش رو پس خودش به اين تغيير آگاه بودهپس ميشده اصلا در قران مسئله ارث رو نگه وجزو احکام ديگه باشه ولي وقتي گفته ماهم خدارو با همه اسما و صفات قبول داريم در اين زمينه هم عقيده داريم اين قانون الهي براي همه زمانها هست و دست بردن ما در ايه قران بدعت هست قابل توجه شما بنده خودم خانم هستما ولي از افکار فمنيستي خوشم نميادحقوق زنها هم برام مهمه اينکه به زنها در تاريخ ظلم شده ايکس ايگرگ ولي اينکه ما بخوايم طبق چارتر فکري و گروهي خودمون دين رو تعريف کنيم درست نيستيا بنده هستيم يا نهاگه هستيم که ان قلت و توجيه لازم نيستچرا فکر ميکنيم ما نعوذ بالله بهتر و عاقل تر از خداييم؟يعني عقل ما که هر زمان تغيير کرده به يه نتيجه ا يميرسه از علم و دانايي خداوند بيشتره؟ که بخواد حالا طبق عقل ما نظرشو تغيير بده؟ببينين اخرو عاقبت اين مطالب يعني زن سالاري. ما در دين نه زن سالاري داريم نه مرد سالاري در دين خدا سالاري داريم... هرچيزي در جاي خودش قشنگ هست زن در جاي خودش مرد در جاش خودش جاي حقيقيشوندر اسلام طبق اياتي که شما گفتي و اياتي که شما نگفتي به زن خيلي ارزش داده شده زن زن هست و مرد مرد هرکدوم جا خودشون علت اينکه زنها فکر ميکنند جاي مردها بودن يه چيز خاصيه ميخوان برند اون جا نميدونم چيهبه شخصه هيچ وقت حاضر نيستم يک مرد باشم زن ريحانست با کلي چيزاي خوب که اگه بگيم اقايون حسوديشون ميشه بعد بايد بيايم يه سري هم از مردا بگيم
ضمن تشكر از اظهار نظرتان چند نكته را به اجمال به عرض برسانم:1. فلسفه نسخ تغيير احكام به اقتضاي تغيير مصالح و مقتضيات است و بي ترديد تغيير مصالح و مقتضيات به عصر رسول خدا(ص) اختصاص ندارد. بنابراين هيچ منعي ندارد، هم چنان كه در عصر آن حضرت نسخ صورت مي گرفت، بعد از او نيز نسخ صورت بگيرد.مرحوم آيت الله معرفت تعبيري به نام «نسخ مشروط» داشت، به اين معنا كه احكامي تابع شرايط و مقتضيات خودش است و هرگاه آن شرايط و مقتضيات از ميان برود، احكام مربوط نيز نسخ مي گردد و هرگاه آن شرايط و مقتضيات برگردد، احكام مربوط هم بر مي گردد.2. پاره اي از احكام كه اتقاقاً در خود قرآن آمده است، احكام برده داري است و چون امروزه شرايط و مقتضيات برده داري وجود ندارد، احكام مربوط نيز قابل عمل نيست. احكام ديه و ارث نيز همين طور است.3. بايد توجه داشت كه هر گاه شرايط اضطراري و خاصي پديد آيد كه اجراي احكام فرعي موجب نابودي اصل اسلام و هجمه همه جانبه به آن باشد، به تعبير حضرت امام خميني مي توان اين احكام فرعي را تعطيل كرد و كيان اسلام را حفظ نمود. اين احكام بالاتر از حج و جهاد نيست. به نظر ايشان حتي مي توان در شرايطي جلوي حج و جهاد مسلمانان را گرفت.4. حرمت بدعت تا جايي است كه مردم پذيراي سنت باشند؛ اما در شرايطي كه مخالف باشند، بدعت مسكوت عنه خواهد بود؛ چنان كه وقتي حضرت علي(ع) خواست جلوي بدعت نماز تروايح را بگيرد، فرياد واعمراي مردم بلند شد و حضرت هم آن را مسكوت نهاد.