هوالحکيم سلام خدمت دوستان :حكم ديه در اسلام با توجه به تفاوت بين زن و مرد تدوين شده، تفاوت نه بر منزلت مرد مىافزايد و نه از مقام زن مىكاهد.(8) تفاوت مرد و زن به خلقت آنان و نقشي که هر يک در نظام خانواده دارند ، بر مىگردد .خلقت مرد از جهاتى متفاوت از خلقت زن است.مرد از توانمندى جسمى و روحى ويژهاى برخوردار است، بر خلاف زن كه جنبه عاطفه و احساس او غلبه دارد. بر اين اساس وظائف سختترى بر مردان تحميل شده است، از قبيل كار و تلاش براى تأمين غذا و پوشاك و مسكن و سائر لوازم زندگى، ايجاد امنيت و نگهدارى خانه و خانواده و دفاع از آنان در برابر تهاجم بيگانگان كه همه وظائف سختى است كه بر اساس توانايىهاى مرد بر دوش او سنگينى مىكند. هم چنين وظيفه تأمين معاش خانواده نيز بر عهده او نهاده شده است. زن نيز بر اساس توانايى وجودى خود وظائف متناسب دارد.آيه «الرجال قوّامون على النساء بما فضل اللَّه بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم؛(9) مردان بر زنان حاكماند، به جهت فضيلتى كه خداوند به آنان داده و به جهت خرجهايى كه بر گردن آنان نهاده شده است» ناظر به تفاوت خلقت مرد و زن دارد و مسئوليت سرپرستي و تأمين معاشي است که مردان بر عهده دارند. وضع قوانين هميشه جنبه عامّ و كلّى دارد، چون مردان غالبا چنيناند و زنان غالباً چنان هستند، اين احكام قرار داده شده است.وظائف مرد به گونهاى جدا از وظائف زن مىباشد و باعث شده است كه وظيفة اقتصادي او در خانواده و در نتيجه ارزش اقتصادي او بيشتر از زن باشد، نه ارزش انسانى، زيرا ارزش انسانى مرد با ارزش انسانى و معنوى زن يکسان است و براي ارزش انساني، قيمت و بها تعيين نميشود.بنابر اين از جهات معنوى و توانايى رسيدن به كمالات اخلاقى، هر دو مساوىاند و در ديه جهات معنوى و كمالات قاتل و مقتول تأثيرى ندارد، بلكه ديه، ارزش اقتصادي مقتول است. اگر مقتول مرد باشد، ديه او بيشتر است، به جهت توانايىها و وظائف سنگينى كه بر عهده او بوده و بر اثر قتل به جا مانده است. اگر مقتول زن باشد، ديه او كمتر است، زيرا آن مسئوليت ها را بر عهده نداشته است. اين تفاوت است، نه تبعيض. بين تفاوت و تبعيض بسيار فرق است.از طرف ديگر دو برابر بودن ديه مرد به اين معنا است كه تمام افراد خانواده كه خرج و نفقه آنان بر مرد واجب است، از سرمايه مرد استفاده ميبرند، بنابراين ديه صرف امور خانواده ميشود كه بخشي از خانواده زنان هستند. به خصوص اگر توجه داشته باشيم كه در برخي از موارد كه منجر به مرگ ميشود، مردي در خانواده نيست تا بيشتر بودن ديه به او برسد، بلكه باز به ديگر افراد خانواده و از جمله زن او ميرسد.
يافتاحسلام مشکلي با کار کردن زنها که نداريم هرچيزي در محدوده خودش با رعايت تقوا باتوجه به وجوديت خود زن که مشکل ساز نيستسوره نساء ايه ارث يه حکم کاملا مشخص هست ثانويه هم نيستاصلا احکام قران قابل نسخ نيست ما اگه خداوند رو قبول داريم بايد کاملا احکام اصلي رو ديگه قبول داشته باشيمنه اينکه حالا اين جاشو يه ذره تغيير بديماون قسمت يه ذره يا قرائتهاي مختلف از دين ديگه چيزي از دين نميمونهحالا خانمها ميخواند کار کنند به خودشون سختي بدن و..هزارتا کار ديگه ربطي به قانون اسلام نداره طبق يه امر ايده ال مرد چون نان اور خونه هست اون ارثش بيشتره و البته اين دليلي هست که ما فکر ميکنيم اصلش الله اعلمهرچقدر زنها پيشرفت کنند مغزشون عقلشون همه چي پيشرفت کنه اگه خداوند و عدالتشو قبول داريم و تدبيرو عليم بودنشو بقيه اسما و صفاتش رو پس خودش به اين تغيير آگاه بودهپس ميشده اصلا در قران مسئله ارث رو نگه وجزو احکام ديگه باشه ولي وقتي گفته ماهم خدارو با همه اسما و صفات قبول داريم در اين زمينه هم عقيده داريم اين قانون الهي براي همه زمانها هست و دست بردن ما در ايه قران بدعت هست قابل توجه شما بنده خودم خانم هستما ولي از افکار فمنيستي خوشم نميادحقوق زنها هم برام مهمه اينکه به زنها در تاريخ ظلم شده ايکس ايگرگ ولي اينکه ما بخوايم طبق چارتر فکري و گروهي خودمون دين رو تعريف کنيم درست نيستيا بنده هستيم يا نهاگه هستيم که ان قلت و توجيه لازم نيستچرا فکر ميکنيم ما نعوذ بالله بهتر و عاقل تر از خداييم؟يعني عقل ما که هر زمان تغيير کرده به يه نتيجه ا يميرسه از علم و دانايي خداوند بيشتره؟ که بخواد حالا طبق عقل ما نظرشو تغيير بده؟ببينين اخرو عاقبت اين مطالب يعني زن سالاري. ما در دين نه زن سالاري داريم نه مرد سالاري در دين خدا سالاري داريم... هرچيزي در جاي خودش قشنگ هست زن در جاي خودش مرد در جاش خودش جاي حقيقيشوندر اسلام طبق اياتي که شما گفتي و اياتي که شما نگفتي به زن خيلي ارزش داده شده زن زن هست و مرد مرد هرکدوم جا خودشون علت اينکه زنها فکر ميکنند جاي مردها بودن يه چيز خاصيه ميخوان برند اون جا نميدونم چيهبه شخصه هيچ وقت حاضر نيستم يک مرد باشم زن ريحانست با کلي چيزاي خوب که اگه بگيم اقايون حسوديشون ميشه بعد بايد بيايم يه سري هم از مردا بگيم
ضمن تشكر از اظهار نظرتان چند نكته را به اجمال به عرض برسانم:1. فلسفه نسخ تغيير احكام به اقتضاي تغيير مصالح و مقتضيات است و بي ترديد تغيير مصالح و مقتضيات به عصر رسول خدا(ص) اختصاص ندارد. بنابراين هيچ منعي ندارد، هم چنان كه در عصر آن حضرت نسخ صورت مي گرفت، بعد از او نيز نسخ صورت بگيرد.مرحوم آيت الله معرفت تعبيري به نام «نسخ مشروط» داشت، به اين معنا كه احكامي تابع شرايط و مقتضيات خودش است و هرگاه آن شرايط و مقتضيات از ميان برود، احكام مربوط نيز نسخ مي گردد و هرگاه آن شرايط و مقتضيات برگردد، احكام مربوط هم بر مي گردد.2. پاره اي از احكام كه اتقاقاً در خود قرآن آمده است، احكام برده داري است و چون امروزه شرايط و مقتضيات برده داري وجود ندارد، احكام مربوط نيز قابل عمل نيست. احكام ديه و ارث نيز همين طور است.3. بايد توجه داشت كه هر گاه شرايط اضطراري و خاصي پديد آيد كه اجراي احكام فرعي موجب نابودي اصل اسلام و هجمه همه جانبه به آن باشد، به تعبير حضرت امام خميني مي توان اين احكام فرعي را تعطيل كرد و كيان اسلام را حفظ نمود. اين احكام بالاتر از حج و جهاد نيست. به نظر ايشان حتي مي توان در شرايطي جلوي حج و جهاد مسلمانان را گرفت.4. حرمت بدعت تا جايي است كه مردم پذيراي سنت باشند؛ اما در شرايطي كه مخالف باشند، بدعت مسكوت عنه خواهد بود؛ چنان كه وقتي حضرت علي(ع) خواست جلوي بدعت نماز تروايح را بگيرد، فرياد واعمراي مردم بلند شد و حضرت هم آن را مسكوت نهاد.
يافتاحسلام به نظرتون بعيد نمياد بنابر نظريه شما در احکام خداوند نسخ صورت ميگيره و نعوذ بالله خداوند مجبور بوده و يا فقط زماني احکام رو صادر کرده دوتا دليل اولتون بيشتر توجيه به نظر مياد حکم خداوند توجيه پذير نيست همون طور که انقدرمنزلت زن و دختر رو پيامبر صلي الله عليه و اله بالا بردند ديگه اين انقد مشکل نبوده که انقد طول بکشه بعد هزار سال ديگه ما بخوايم فهيم تر باشيم بهتر بفهميم اگر مثل شراب هم بود تا اخر عمرشون تغيير ميدادند قرار نبوده بعد از ايشون شريعت و پيامبري بياد که تصحيح کنه يا کامل کنهوقتي اخرين پيامبر هستند اخرين احکام رو ميارند و از عدالت خداوند بدور هست که بخواد آينده نگري در احکام نداشته باشه اونم بعد از اخرين پيامبرشنظراتون بيشتر التقاطي هست اول و اخرش که اشتباه هست حالا وسطش ديگه نص قران هست نميشه ا ز دين که هرجاشو دوست داريم بگيريم يه سري احکام صريح داريم که جاي شبهه و ترديد نداره يکيشم همين ارث زن هست برا اينکه در يک جامعه و زندگي متعادل مرد نان اور خونه هست اينکه ما تغيير کرديم به خاطر شرايط دليل بر اين نميشه احکام خدارو تغيير بديم شرايط زندگي رو تصحيح و درست کنيم اگه هر کسي و هرچيزي سرجاي خودش باشه با قوانين الهي به مشکل برنميخوريمحرفي نيست خيلي از خانواده ها خواهري زندگيش ممکنه سخت تر از برادري باشه و ما فکر کنيم چرا ارث اين کمترهولي يه خانواده ايده ال رو هميشه بايد در نظر گرفت و بار مسئوليت به عهده مرداست بيخود ي گردن خانمها نبايد انداختاسلام خيلي هم لطف کرده در حق خانمها: نفقه حتي حقوق براي کارش عشق احترام کرامت نفس محبت عزت کرامت يه ذره هم خانمها با درايت باشند خيلي چيزهاي ديگه هم دارند احتياجي نيست براي کمک بهشون حکم خدارو تغيير داديه ذره مردها و زن هارو باهم اصلاح کرد هرکدوم جاي خودشون باشند لازم نيست حکم خداوند رو تغيير داد حکم خداوند بجا بوده و هست.
به نام خدا و با سلام
ضمن تشكر از اظهار نظرتان به عرض برسانم كه تفصيل پاسخ را در پست بعدي ان شاء الله خواهم داد؛ اما آنچه به اجمال قابل عرض است، اين است كه:
اولاً، تغيير در دين امري ساري و جاري است و اين مورد قبول علماي ماست و اگر تعبير آنها نسخ نيست، اما آنچه از آن به احكام متغير و ثانويه و اضطراري ياد مي كنند، چيزي جز نسخ نيست.
ثانياً، هرگز ديه و ارث به جاي نفقه و مهر و مانند آن نيست تا گفته شود، اين به جاي آن است و لذا مساوات برقرار است. به علاوه اگر زنان در مواردي خود مسئول خرجي خانواده بودند، آيا ارث و ديه اش برابر مرد خواهد بود.
ثالثاً، هرگز امروزه معقول نيست، زناني كه داراي تخصص و تحصيلات علمي شده اند و مي توانند نقش مفيدي در جامعه بر عهده بگيرند، ملزم كرد، مثل گذشته در خانه بنشينند. به خصوص آن كه در مواردي اساساً به متخصص زن نياز ضروري است و شايسته نيست مردان به امور مربوط به زنان بپردازند.
رابعاً، تشابه ميان حقوق زنان و بردگان و ذمّيان نشان مي دهد كه در گذشته به زنان مثل بردگان و ذمّيان نگاه مي شده است و اين يعني شهروند درجه دوم حساب كردن آنان، و لذا بايد گفت: اين تلقي مردمان گذشته بوده است و امروزه چنين تلقي و تصوري پذيرش ندارد. اسلامي كه دأبش انعطاف پذيري و امضاي تلقي عقلاء بوده، بعيد مي نمايد، در شرايط فعلي نيز تلقي عقلاء را امضاء نكند.
موفق باشيد.
درود بر شما
من هم موافقم كه قرآن بد فهميده شده وگرنه تمامي قوانين تعدد زوجات، ديه نصف، حق طلاق براي مرد، زن از مرد اجازه بگيره، كودك بعد از طلاق براي پدر و ... همه ظلم مسلم است.
مهر 84 با درك زندگي بروزه. اگر مي خوايد زندگي رو لمس كنيد سري به ما بزنيد.
سلام بر شما
اين احكام لزوماً مستلزم ظلم به زن نيست. اما اگر در شرايطي مستلزم ظلم به زن شد، هرگز ظلم به زن پذيرفته نيست. تشخيص اين كه كدام عدل است و كدام ظلم، بر عهده عقل است. عقل قادر به تشخيص موارد ظلم و عدل است. در شرايط تاريخي عصر نزول كه منزلتي براي زنان قائل نبودند و زنان چون مال و ثروت تلقي مي كردند و مانند برده بر مي شمردند و اساساً برخي از انسانها را به بردگي كشيده بودند، بهترين دفاع از زنان به شمار ميرفت؛ اما اكنون كه زنان كمابيش منزلتي چون مردان دارند و پا به پاي مردان در عرصه علم و فعاليت هاي اجتماعي حضور دارند، بايد در مواردي كه همپاي مردان حضور و فعاليت دارند، حقوقي مساوي مردان در نظر گرفت.
آنچه روشن است، اين است كه امروزه هيچ كسي قائل نيست، زنان به لحاظ شخصيتي و توانايي هاي عقلي، مقامي فروتر از مردان دارند و لذا نصف بودن ديه و ارث و مانند آن را هرگز به سبب نصف بودن تواناهايي هاي عقلي و شخصيتي آنان نميدانند. منتها بر اين نظرند كه اينها تفاوت حقوق است، نه تبعيض در حقوق. در اسلام در پارهاي موارد حقوق مردان را برتر قرار داده و در مواردي حقوق زنان را، و البته تفاوتهاي روحي و جسمي مردان و زنان را ناديده نگرفته است.
سلام
مطالب خيلي خوب بود. البته چون تقريبا اولين بار بود كه چنين پاسخهايي رو به اين شبهات ميشنيدم لازم ميدونم بيشتر بهشون فكر كنم.
به وب من هم تشريف بياريد و نظرتون رو راجع به سوالي كه پرسيدم بفرماييد.
يا علي
بحث رو خوب به چالش كشوندي
سلام دوست گرامي :
اگه نظر من رو بخوايد بين زن و مرد هيچ فرقي از لحاظ حق و حقوق انساني هيچ فرقي نيست و با وجود اينكه پسر هستم ولي اين مسائلي رو كه به نام اسلام زده مي شه قبول ندارم ... عليرضا
راستي تشريف بياريد به بلاگم و سرافرازمون كنيد ....!