آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
به نام خدا و با سلام
چند نكته در پاسخ شما:
1. خواهر جان، شما فهمي از اسلام داريد و من نيز فهمي از اسلام. بنابراين موضوع تفاوت فهم هاست؛ نه مخالفت و موافقت با اسلام. متأسفانه يكي از مشكلات ما اين است كه تا كسي را موافق عقيده خود نمي يابيم، از جرگه اسلام و تشيع خارج مي كنيم و اين آفت بزرگي است. خود را اصل حق و اسلام و شيعه فرض كردن و ديگران را اصل باطل و كفر و ارتداد تلقي كردن نوعي خودپسندي است و نبايد به آن روي آورد.
2. خواهر جان، نحن ابناء الدليل يميل حيث يميل. من با دليل و سند سخن مي گويم و لذا در مباحث نظري مقلد كسي نيستم؛ از اين رو لزومي ندارم، قول و فتواي شخص خاصي را نقل كنم. كسي كه قادر به تمسك به متون آيات و روايات نيست، بهتر است، به نقل اقوال و فتاوي ديگران مراجعه كند.
3. قياسي كه مردود است، قياس فقهي يا تمثيل منطقي است؛ اما قياس منطقي كه بر اساس تنقيح مناط باشد، هرگز مردود نيست.
4. سخن من اين نيست كه حرمت قمار يا پرستش مجسمه و خوردن خون از ميان رفته است. سخن من اين است كه شطرنج روزي براي قمار بازي بود و حرمت آن براي آن شرايط بوده است و حال كه شرايط آن عوض شده، ديگر بازي با شطرنج حرمتي ندارد. همين طور امور ديگر.
به عبارت ديگر سخن من همان سخن حضرت امام خطاب به آيت الله غروي است.
5. خواهرجان، بايد توجه داشت كه اسلام و شيعه به يك شكل نيست كه اگر كسي به گونه اي ديگر آيات و روايات را فهميد، از جرگه اسلام و شيعه خارج شود. مگر علماي و مراجع ما از ديرباز بر يك فكر و نظر بودند كه شما انتظار داريد، من هم با شما هم نظر باشم تا مسلمان و شيعه باشم.
6. خواهر جان، به همان دليل كه تو حق داري، از فهمت از اسلام سخن بگويي و آن را تبليغ كني، من نيز حق دارم. اگر اين طور بود كه شما مي فرماييد، نبايد شيخ مفيد تصحيح الاعتقاد بنويسد و ديدگاه شيخ صدوق را رد كند و يا نبايد محقق حلي ديدگاه هاي شيخ طوسي را به نقد بكشد يا وحيد ديدگاه هاي اخباري را نقد كند. اين چه سخني كه شما مي فرماييد، هركسي كه فهمش را حجت مي داند، وظيقه دارد، فهمش را تبليغ كند.
7. خداوند كتابش را خطاب به عرب عصر نزول و به منظور هدايت آنان نازل كرده و از آنان خواسته است، در آياتش تدبر كنند و اينها حاكي از اين است كه مردمي كه نه فقه خوانده بودند و نه اصول و نه ديگر علومي كه ده ها سال بعد از نزول قرآن پديد آمده است، مي توانستند قرآن را درك كنند. نيز ائمه سخنان خود را به افراد عادي بقال و چقال فرموده اند؛ نه فقها و اصوليون و علما، و اين حاكي از اين است كه آنان احاديث ايشان را مي فهميدند. حال چگونه است كه آيات و روايات براي ما غير قابل درك شده است و بايد خود را احمق فرض كرد و دست به دامن كساني شد كه لزوماً بيش از ما درك ندارند.
8. خواهر جان، اگر كسي مشكلي در فهم آيات و روايات دارد، دليل بر اين نمي شود كه ديگران هم چنين مشكلي داشته باشند. شما فقط دليل بطلب و دليل را به نقد بكش. تو بايد مجتهد بودن مخاطبت را از رهگذر استدلال هايي كه مي كند، بفهمي.
9. چرا در حالي كه در اينترنت دارند، بي خدايي و بي ديني تبليغ مي شود و عده اي به گونه اي بد از دين تبليغ مي كنند و فهم هايي را از دين عرضه مي كنند كه به درد گذشته مي خورد و از اين رهگذر مردم را به تنفر از دين و بي ديني مي كشانند، چرا ما دين را جاذب و جالب معرفي نكنيم؟
10. آنچه كه من عرض كردم، ضرورتي كه همه فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي به آن توجه دارند و در رأس آن حضرت امام بود كه عنصر زمان و مكان را در فهم صحيح احكام ديني مدخليت داد. ما در كنار احكام ثابت و اوليه احكام متغير و ثانويه و اضطراري و مصلحتي داريم؛ بنابراين ثبات در احكام تفكر نادرستي است كه امروزه جوابگوي نيازها و مقتضيات نيست.
در پناه حق صبور و موفق باشيد.