مجرد كه بودم كلم پراز باد بود از اين قبيل دخترا نبودم ولي فكر ميكردم وقتي يه دختر خودش مشكلي نداشته باشه هيچ وقت مشكلي پيش نمياد به خاطر همين خيلي بي پروا بودم. توروابطم ريسك كردنم تنها اينور و اونور رفتن(مسافرت هاي چند ساعته و چند روزه) آشنايي با آدم هاي متفاوت از هر صنف و قشري(زن و مرد)و هميشه به خودم افتخار ميكردم اشتباه نكنيد من سني ندارم سه سال پيش و در سن 21 سالگي ازدواج كردم
دختر درسخون شيطون و ريسك پذيري بودم و خانوادم كاملا بهم اعتماد داشتن مخالف اين جور روابط نبودم ولي هرگز حتي چت هم نكردم اگرچه بارها وساعت ها در كنار دوستام مينشستم و از نزديك شاهد ماجراهاشون بودم. حتي گاهي تا سر قرار همراهي شون ميكردم
الآن با افتخار ميگم كه همسرم هم هرگز چنين رابطه اي را تجربه نكرده و اين را مديون روراستي خودم ميدونم . بعد از سه سال از ازدواجم چشمم به روي خيلي چيزا باز شده و به شما دختراي جوون ميگم كه نميدونيد چه دردي داره وقتي داريد با همسرتون قدم ميزنيد و يكباره متوجه ميشيد نگاهش به دختر ديگه ايه ديگه ببينيد چقدر سخته اگه بعد ازدواج بفهميد همسرتون هنوز با دختر ديگه اي در ارتباطه. حتي اينترنتي