سلام
ما با چشم خودمان ميبينيم که زنان غربي بسيار خوشبخت تر از زنان مسلمان هستند. تمام دستاورد هاي زنان غربي را همين فمنيسمي به وجود آورده که شما آن را مقابل اسلام قرار داده ايد. تمام خوشبختي امثال من را همين فمنيسم به وجود آورده. فمنيسم بود که به ما حق راي داد. حق کسب بيرون آمدن از خانه را داد. حرف از تساوي حقوق زن و مرد زد. زن را به دانشگاه و سياست کشاند و او را از نقش فداکارانه و منفعلانه زن خانه دار به يک نقش فعال و تاثيرگذار تبديل کرد.
بله طلاق زياد شده. ولي اين پديده يک امر طبيعي است. مشخص است وقتي شما به زن نقش يک عروسک خانگي مطيع را مي دهيد، طلاقي وجود ندارد. هميشه مطيع است و براي خودش حقي قائل نيست، شخصيت مستقلي قائل نيست.
اما وقتي يک زن تحصيل مي کند، دستش در جيب خودش مي ود و حقوق خودش را مي شناسد، طبعا به دنبال احقاق حق خود هم ميرود. يعني "انتظار"ي به وجود مي آيد که پيش از اين نبود. مرد هم انتظاراتي دارد و وقتي اين انتظارات با هم تزاحم پيدا مي کنند يا برآورده نمي شوند اختلاف وجود مي آيد. لذا هر طلاقي پديده شوم نيست، بلکه حاصل تبديل شدن حضور يک فرد به حضور دو فرد است.
کدام زني است که حاضر باشد به وضعت اسف بار زنان در گذشته برگردد؟! در گذشته طلاق خيلي خيلي کم بود ولي زنان بي سواد و بي فرهنگ و کتک خور بودند و هيچ نقش مستقيمي در گسترش علم و سياست و...نداشتند. کارشان آشپزي بود و کهنه شوري. آخر کدام زن اين گذشته شوم را دوست دارد؟!
ما دو مطلب را يادمان رفته:
1- خوشبختي زنان امروزي حاصل ايجاد جريان فمنيسم و فداکاري هزاران زن و مرد غربي در اين رابطه است.
2- هر تحولي آسيب هايي دارد. نمي شود هم خدا را خواست هم خرما را. هم چنان که نمي شود هم جامعه بي طلاق را خواست هم تساوي حقوق زن و مرد را! (کسي منکر تلاشش براي کم کردن آن نيست)