ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2      
 

داستان كوزه گري حضرت نوح(ع) در شعر مولانا

بعد از آن طوفان و آن سيلابها / كم كم آرامش گرفتند آبها

غير از آن قومي كه شد كشتي نشين / شد تهي از آدمي روي زمين

عاقبت كشتي به ساحل در نشست / نوح با ياران خويش از ورطه رست

زندگي بالندگي از سر گرفت / زندگاني جلوه اي ديگر گرفت

بگذرد تا زندگاني بر مراد / زندگان، هر كس پي كاري فتاد

خاك شد گل، گل چو خشت خام شد / خشت روي خشت، پي تا بام شد

نوح را هم اوفتادش كار گل / كار گل را برگزيد از جان و دل

ساخت از گل كوزه هائي چند نوح / داشت با آن كوزه ها پيوند نوح

تا كه روزي يك مَلك با احترام / نوح را آورد از حق اين پيام:

گفت : بايد كوزه ها را بشكني ! / نوح در پاسخ هراسان گفت : ني

كوزه ها را ساختم با دست خويش / بشكنم گر كوزه دل گردد پريش

نيشتر گر كس به قلبم برزند / نيكتر تا كوزه ها را بشكند

بار ديگر آن ملك آمد فرود / در سراي نوح، گفت او را درود !

گفت : حق گفتت، كه اي نوح نبي / چون تو جنبادي به سوي ما لبي

خواستي تا شويم از اين چرخ پير / منكران را از صغير و از كبير

من فرستادم بسي توفان و سيل / بندگان را غرق كردم، خيل خيل

خواستم چون بشكني كوزه ي گلت / كوزه بشكستن بسي شد مشكلت ؟

پس چه سان بي اعتنا بر جان خلق / خواستي تا بركنم بنيان خلق ؟

خود جهان از زندگان آكندمي / پس چو گفتي بيخشان بركندمي

آن كه خود يك كوزه را مشكل شكست / اين چنين آسان جهاني دل شكست ؟

آن كه را انديشه اي همچون تو نيست / نيست در روي زمينش حق زيست ؟

نوح گريان سوي كوزه برد دست / كوزه ها بر سنگ، ني، بر سر شكست

با نام خدا و سلام

يك برادر دوست داشتني در وبلاگ خودش برخي از مطالب پست جاري را به شكل ذيل نقد كرده است كه پاسخ آن را در كامنت ديگري خواهم داد:

در يک کتاب عرفاني يک داستان عارفانه نقل شده به اين مضمون که بعد از طوفان نوح(ع) و آرامش زمين و هلاك كافران و بقاء مؤمنان، هر کدوم از مؤمنان سراغ کاري رفتند و حضرت(ع) هم مشغول کار کوزه گري شد يک روز، خداوند يک فرشته رو به شکل انسان نزد نوح(ع) فرستاد

فرشته آمد و گفت: کوزه چند؟
نوح(ع) گفت: يک درهم
فرشته يک درهم داد و يک کوزه خريد و همونجا جلوي نوح(ع) اون رو بر زمين زد و شکست

نوح(ع) به روي خود نياورد... دوباره خريدار گفت: يک کوزه ديگه بده و يک درهم داد.. دوباره تا کوزه رو گرفت بر زمين زد و شکست
چندبار که اين جريان تکرار شد نوح(ع) فرياد کشيد: چه مي کني؟
خريدار گفت: مال خودمه پولش رو دادم دلم مي خواد بشکنم

نوح(ع) گفت: درسته مال توست اما من دلم مي شکنه وقتي مي بينم دست ساز من رو مي شکني من چيزي رو که خودم درست کرده ام دوست دارم
فرشته يک دفعه گفت: اگه اينطوره چرا نفرين کردي اين همه مخلوق خدا غرق شدند؟ مگه خدا از تو کمتره؟ خوب اون هم مخلوق ساخته خودش رو دوست داره... چرا؟

اينجا بود که نوح(ع) يک دفعه فهميد چه اشتباهي کرده که اين همه مخلوقات نازنين خدا (کفار و مشرکين) رو غرق کرده و از شدت احساسات عارفانه، شروع کرد به گريه و ناله و اينقدر نوحه کرد که اسمش رو گذاشتند نوح!
خوب! مي بينم که حالي بهتون دست داده و متنبه شدين!
من نمي خوام حالتون گرفته بشه اما چاره اي ندارم جز اين که بگم اين داستان (مثل اکثر داستانهاي عرفاني) کذب محض و جعلي است!

نکات جالبي در اين زمينه وجود داره که من به چندتاش اشاره مي کنم:
1.اينکه خداوند، همه مخلوقاتش رو دوست داره از اباطيل مسخره ايه که توسط بعضي افراد نادان، تبليغ شده ولي واقعيت نداره هر آدم کم سوادي هم اگه يک بار به آيات قرآن نگاه کنه مي فهمه چنين چيزي نيست چون در بسياري آيات، خداوند خبر ميده که کافر و ظالم و تجاوزگر و خيانتکار و مستکبر و... رو دوست نداره

*(ان الله لايحبّ المعتدين)* *(والله لا يحبّ کل کفّار اثيم)* *(فإن الله لايحبّ الکافرين)* *(والله لايحبّ الظالمين)* *(ان الله لايحبّ من کان خوّانا اثيما)* *(والله لايحبّ المفسدين)* *(انه لايحبّ المسرفين)* *(ان الله لايحب الخائنين)* *(انه لايحبّ المستکبرين)*

حبّ خدا به همه نيست! حساب و کتاب داره و ملاک، ملاکش هم با گشادانديشي هاي جاهلانه و شهودهاي عارفانه تعيين نميشه ملاکش کلام خدا و معصومين(ع) هست.

2.حضرت نوح(ع) براي دعوت به توحيد، 950سال با جماعت نفهم سر و کله زد طبق بعضي روايات کلا 80 نفر ايمان آوردند! شما با يک گله الاغ اگه 950ساعت (نه 950سال!) حرف بزنيد 8000 تاشون آدم ميشن! حالا فهميدين چرا خدا ميگه بعضي ها از چهارپا هم پست ترند؟ *(کالانعام بل هم اضلّ)* چرا کساني براي ترويج تفکرات شيطاني تا اون جا پيش ميرن که عده اي کافر نجس رو محبوب خدا معرفي کرده و نبي اولوالعزم رو خطاکار؟ چرا عصمت انبياء(ع) بازيچه افکار کودکانه بعضي افراد نادان ميشه؟ موسي(ع) و شبان رو يادتون هست که؟

3. نکته جالب اينکه داستان حضرت نوح(ع) در چند سوره قرآن اومده و نه تنها هيچ اثري از اين ياوه سرايي نيست بلکه موارد مکرر برخلاف اين مضمون هست در سوره هود آيه36 و 37 مي خوانيم: (و به نوح وحي شد که از قوم تو جز همين کساني که تاکنون ايمان آورده اند هيچ کس ايمان نخواهد آورد... کشتي را با عنايت و وحي ما بساز و درباره ظالمان هيچ سخني با من نگو که همه آنان غرق خواهند شد)


گويا حضرت نوح(ع) مي خواهند بازهم دلسوزي کنند و شفاعت اما خداوند مي فرمايد نه! هيچ سخن نگو! حالا چطور داستان نويس قصه ما، گناه رو گردن نوح(ع) انداخته و خدا رو اشک ريزان اين مخلوقات نازنين(!؟)ش معرفي کرده الله اعلم!


4.در سوره نوح(ع) آيه25 مي فرمايد اين کافران بعد از غرق شدن وارد عذاب و آتش غضب خدا شدند.. خوب خدا اگه خيلي دلش سوخته اينها رو از عذاب بياره بيرون.... نه؟ چرا بساط کوزه شکني بر پا مي کنه؟

5.و اما نکته بانمک قصه اينکه اين جاعل گرانقدر(!) يادشون رفته بود قصه رو دقيق جعل کنند که آبروي هرچي عرفان و عشق الهي و... بر باد نره! لااقل مي گفت حضرت نوح(ع) اينقدر گريه کرد که اسمش شد بَکّاء (مثلا) يا يه چيزي از اين دست، نه که همون اسم قبلي رو براشون بذاره به عنوان تغيير اسم!

اسم نوح(ع) که قبلا هم همين نوح(ع) بوده و بعد طوفان تغيير نکرده که! خداوند، قبل طوفان و در حين طوفان و بعدش مداما ايشون رو خطاب مي کنند اي نوح!... (آيه46 سوره هود) حتي مشرکين هم مي گفتند: اي نوح!... (آيه32 سوره هود)

نکات ديگري هم هست اما... اين زمان بگذار تا وقت دگر

حتما اين رو شنيديد كه خدا مي فرمايد : اگر گناهكاران ميب دانستند كه من چگونه مشتاق آنها هستم از شدت اشتياق به من جان مي دادند .... واقعاً مفيد بود . موفق باشيد .
سلام
اميدوارم تبادل به لينك باشيد
با اجازتون وب شما رو در وبم لينك دادم
با سلام
وبتون با مطالب جذاب وخوندني طرح شدم موفق باشيد

سلام

رحمت خداوند عام است و شامل شقي و سعادتمند ميگردد اما توجه داشته باشيم كه تمام اينها تا زماني است كه جاي بازگشتي متصور است. اما همين مشركان و منافقان بعد از مرگ و بازنگشتن مورد لعن قرار ميگيرند:

إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (بقره-159)

يا علي

پاسخ

با نام خدا و سلام. همين طور است كه شما مي فرماييد. من هم به همين نكته اشاره كرده ام.

سلام دوست عزيز

متن زيبايي بوموفق و سربلند باشي

سلام.

خيلي وزين وزيبا بود.

موفق باشي.

سلام دوست عزيز

پست قشنگي زديد من كه خيلي استفاده كردم با توجه به موضاعاتي كه اوريد و غروري كه ماانسانها داريم ( البته من خودم را مي گويم ) انشالله كه خدا از سر تقصيراتمان بگذرد امين يارب العالمين

به اميد انروز................

التماس دعا

ياعلي

پاسخ

با نام خدا و سلام. از لطف شما ممنون. عاشق باشيد.
سلام بايد هميشه يادمون باشه خدا دوستمون داره اين طوري هميشه به خودش توكل مي كنيم
پاسخ

با نام خدا و سلام. همين طور است. عاشق باشيد.

بسيار خوب بود.
حاشيه:
راستي ميدونيد كه عشق خدا به همه ي بندگان تكوينيه و ربطي به اعمالشون نداره. شاهدهايي هم كه آورديد به همين امر مربوط ميشه. چون خدا خواستار هدايت و كمال تشريعي همه ي انسانهاست. اصلا فلسفه ي فرستادن دين و پيامبران همينه.

موفق باشيد.

پاسخ

با نام خدا و سلام. از لطف شما ممنون. به نظر من خدا دو نوع عشق به بنده اش دارد: يكي اش تكويني است و مثل هر كسي ساخته خودش را دوست دارد؛ اما ديگري بسته به عمل آدمي دارد. آيه «رضي الله عنهم و رضي عنه» به اين نوع عشق اشاره دارد. عاشق باشي
با سلام و دعاي خير
پست زيبايي است دستتان درد نكند.
نمي دانم فيلم اخراجيها را ديده ايد يا نه ؟
ميرزا حرف جالبي مي گفت :خيلي ها يك شبه حر شده اند و خيلي از من و ما بهتران يك شبه خر .فاصله حريت و خريت يك نقطه بيشتر نيست.و...
و چه ضربه هايي كه حاج آقا گرينف ها به دين نزده اند .
نمي دانم اين را كي به ما آموخته است كه هر كسي دو ركعت نماز مي خواند حق دارد كه در مورد بقيه خيلي راحت قضاوت كند و حكم اعدام و حبس و ... بقيه را صادر نمايد.و....
در حاليكه امام خميني (ره)مي فرمايند:گند عبادات ما كمتر از معصيت گناهكاران نيست.
در پناه حق - پيروز و بهروز باشيد- يا علي
پاسخ

با نام خدا و سلام. از لطف شما ممنون. در تأييد سخن شما بگويم: آن چنان كه آيات و روايات مي فهماند، هيچ كسي نبايد خود را برتر از ديگري ببيند و ديگري را تحقير كند. بسا او نزد خدا مقامي بهتر داشته باشد. ما به عبادات خود نبايد مغرور باشيم. چيزي كه شيطان را رانده درگاه خدا كرد، غرور او بود كه خود را از آدم برتر ديد. عاشق باشي

ارادت .فرمايش شما در بعد رحمانيت الهي است و آن مشمول همه مخلوقات خداست و مومن و مشرك و كافر نميشناسد.تصفو هم سعي دارد در يك بعد از رفتار خويش به اين لطيفه الهي تمسك جويد و بقول خاقاني هركه در اين سراي نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد ...و البته در كلام و سيره رسول اكرم و ائمه هم شاهد اين توجه هستيم كه مويد رفتار حضرت حق با مخلوق است.اما در بعد قهاريت موضوع متفاوت با اين مورد است كه شرايط نزول قهر و عذاب الهي بعد امتحان و فرصت طولاني و علم خدا به عدم اصلاح و فساد منجر به صدور كيفر يمشود كه جا دارد ما دو را كنار هم ملاحظه كنيم.

پاسخ

با نام خدا و سلام. شما صحيح مي فرماييد كه خدا هم رحمانيت دارد و هم قهاريت. اما من مي بينم كه در حالي كه رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد: عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ(اعراف/156)، بيش تر در ميان ما غضب حاكم است. من مي خواهم رويه رحمت الهي را چنان كه پررنگ تر است، پررنگ تر نشان دهم. ما بيش تر نيازمنديم كه عطر رحمت و محبت و عشق بيافشانيم.
 <      1   2