mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ آريانا 

سلام. اگه اجازه بديد ميخوام از طرف خودم توي سايت شما با نويسنده اصلي اين نامه صحبت كنم. كاشكي حتما بخونه و جواب منو هم بده

هم وطن عزيز سلام.

من دانشجوي فوق ليسانس مهندسي عمران در ايران هستم. ميخوام مطمئن باشي كلي وقت نداشتم كه صرف مطالعه به شكل حوزوي راجع به دينم بكنم اما اسلام رو پذيرفتم و كاملا هم بهش اعتقاد دارم كما اينكه تاريخ ايران عزيز رو هم مطالعه كردم و به عشق ايران عمران خوندم و در واقع مي تونم بگم ادعاي ايران دوستي رو به عمل ثابت كردم.

حرفهاي شما رو بسيار در اطراف شنيده ام. بي ترديد من هم به بسياري از آنها شك كرده ام اما همانگونه كه منطق حكم ميكند به ديده ها و شنيده هاي مدعيان اكتفا نكردم تحقيق كرده ام و به نتيجه رسيده ام.

اينكه ايران دلاوراني داشته جاي هيچ شكي نيست. من به شخصه اسم آرش را براي برادرم انتخاب كرده ام كه شما هيچ نامي هم از او نبرديد.

بزرگان تاريخ ايران بسيارند مثلا مهرنوش و برادرش كه به همراه مادرشان به فرشته هاي نجات و دوستي ملقب بودندو ....

تمام اينها را قبول دارم.

اما يك سوال اگر شما ايراني نبوديد و مثلا متولد كشور ديگري بوديد كه هم ميهنانتان با ايران دشمن بودند انوقت شما آرش و سورنا و يوتابه و كورش و .... را دشمن فلان و فلان شده مي دانستيد؟ مسلما نه.

چون شما ارزشهايي را در مورد آنها قبول داريد كه صرف ايراني بودنشان نيست اين ارزشهادر هر فردي ممكن است يافت شود و اگر ما بخواهيم با اسطوره هاي كشور ديگري به مبارزه برخيزيم كاري را كرده ايم كه شما با به قول خودتان تازي ها كزده ايد و اين كردار نيكي نيست.

شما در ساطير ايران باستان چه ديده ايد ؟ آيا ما ايرانيان آدم وحشي نداشته ايم؟ همه كه آرش نبوده اند. اگر كسي نام آنها را در كنار نام ماني و كورش و زرتشت بگذارد و عمل آنها را به اينان منتصب كند شما بر اشفته نميشويد؟

چرا اعمال بد نامان را به اسطوره هاي يك كشور ديگر مثلا عربستان منتصب كنيم؟ چرا نبايد آنها را مانند اسطوره هاي خودمان از جماعتشان بيرون بكشيم و جداگانه هم بررسي كنيم؟

مطمئن هستم شما هم مانند من خصوصياتي را از اساطير ايرانمان مي ستاييد كه اگر در هر كس باشد مي ستاييد سواي مليت و اجتماع و ..... اين دلاوري انها است كه ستودنيست كه ايراني بودنشان لذت اين ستودن و افتخار را براي ما دو چندان كرده.

حال اگر اين خصوصيت در فرد ديگري با مليت ديگر يافت شود ايا او را هم مي ستاييد يا مليت او شرط است؟

سخن من اس اسلام نيست. اما جاي شكوه است شما كه صفات برتر انسانيت را در افرادي بسيار دورتر از زمان ما با يقين پذيرفته ايد و هم هم پذيرفته ام چرا در مورد افراد نزديكتر به زمان ما به شنيده ها و ديده ها تان اكتفا كرده ايد و سراغ مطلب را در كتب و مراجع نگرفته ايد؟

من به سقراط و افلاطون و ارسطو و نيوتن و گاوس و تسلا و دهها نفر ديگر علاقه دارم و برايشان احترام قائلم مسلما شما هم همينطور هستيد اما چرا فقط عربستان را جدا كرده ايد؟ بخاطر تاريخ جاهلي آن ؟

دوست عزيز اگر در ايران ما با وجود زرتشت عزيز افرادي به اين دلاوري يافت شده اند ؛ در يك صحراي بدوي با وجود جماعتي جاهلي و سوسمار خور و صحرانشين و كثيف و بي سواد كه در زمان ظهور اسلام تنها 17 نفر در كل عربستان سواد داشته اند فردي پيدا شد كه خصوصيات بارز انساني را داشت گواه اين حرف من سواي كتاب او مراجعه به تاريخ نوساني است كه كه حرفهايشان را در مورد آرش و كورش و مهرنوش و .... قبول كرده ايم. ايا اين فرد صرفا به خاطر جامعه جاهلي اش ستودني نيست؟ يا بخاطر همان جماعت ستودني تر است؟

محيط زندگي او به پاكي و مناسبي محيطي نبود كه ايرانيان با وجود پيامبر الهي ايران باستان داشتند اما در صفات ستودني مورد اتفاق ما دست كمي از اسطوره هاي ما نداشت.

اين عين معجزه است.

آيا او را با اجتماعي كه بعدها بر ان تاثير گذاشت يك جا مي سوزانيد؟

راجع به مهاتما گاندي و بودا و افرادي از اين دست چه مي انديشيد؟ آيا چون آنها مثل زرتشت و ماني و آرش اايراني نبودند منفورند و نمي توان هيچ چيز از انها اموخت؟

مطمئن هستم كورش كبير هم اهانت شما را به اسطوره هاي يك قوم ديگر نمي پذيرد و او هم از اينكه يكي از دوستدارانش به منشور اخلاقي كورش وفادار نيست ناراحت خواهد شد.

شما نه تنها در مورد افرادي مثل من كه دلاوران و اساطير و نيكان را متعلق به همه بشريت بدون هيچ مرز جغرافيايي و بي هيچ ترو خشك سوزاندني دوست دارند گفتار نيكي پيش نگرفته ايد بلكه سو ظن داريد و اين اصلا پندار نيكي نيست.

با سلام خبر شما در خبرگزاري وبلاگ نويسان منتشر شد
muslemblog.com
+ محمد 

به نام آنكه جان را فكرت آموخت

دوست من فكرنمي كني كه اين نوشته شما خودش به نوعي شبهه پراكني باشد ؟

تكليف من كه آمده ام با اين شبهات آشنا شده ام و جوابهاي شما را نديدم چيست ؟

پاسخ

به نام خدا

برادرم، ديگر كسي كه از اين شبهات خبر ندارد، خواجه حافظ شيرازي است. تكليف هركسي كه به اين شبهات برخورد مي كند، تحقيق است و من لينك هاي پاسخ به سؤالات ديني را در وبلاگم نهاده ام، از جمله:
اسلام مترقي از نگاه امام خميني
حقوق و جايگاه ارزشمند زنان در ايران باستان
زن در متون مقدس
تساوي يا تشابه حقوق زن در قرآن
حقوق زنان
تأملي درباره حقوق زن در اسلام
شخصيت و حقوق زن در اسلام
نظام حقوق زن در اسلام
پاسخ به پرسش‏ها و شبهات حقوق زنان در اسلام
حقوق زن در اسلام

+ ستاره 

سلام..

بابت ژست جديد وقشنگي كه بعد عمريب زديد ممنون

خوندم خيلي جالبه....

منتظر جواب هاي شماييم

موفق باشيد

به منم سري بزنيد

خيلي وقت نيومديدا

http://www.shaere.parsiblog.com/

خداحافظ

سلام دوست گرامي

يك سئوال

وقتي افرادي مثل ابولهب و خيلي هاي ديگر در زمان خود رسول خدا

و يا افراد مغرض در زمان ائمه ، نتوانستند انها را درك كنند و به انها ايمان اورند و حتي دستشان به خونشان اميخته شد....

چه انتظاري از افراد ي با اين تفكر ميشود داشت كه اين مسائل را به اساني قبول كنند....

من همين جا از شما تشكر مي كنم ..

به نظر من اسلام انقدر مطالب روشن و واضح دارد كه مشتاقان ان ...

بازهم مي گويم دوستداران راستي وصداقت...كه بدنبال حقيقتند ..

بدون بغض و لجبازي در ان تحقيق و مطالعه كنند ، حقيقت خود را نشان خواهد داد......

اين خواهرمان در نامه اش گفته بود....

شيردلان كشورم را را فراموش كنم و بدنبال يك عرب بروم و بر خود ننگ فرستاد.. ميخواهم بگويم ..ايا شهداي 8سال دفاع مقدس كه تعدادشان چندصد هزار نفر بودند ...شير دل نبودند....

واقعا چه عشقي انانر ا به دفاع از وطن كشاند و كدام اعتقاد ..انها را به مسلخ شهادت برد...

ايا انان از وطنشان دفاع نكردند.....؟

در پايان از راهنمايي هاي شما كمال تشكر را دارم....و خود را قادر به ادامه بحث نمي بينم كه كاريست بس دشوار و نياز به مطالعه بيشتر..

موفق باشيد و در خدمت به خلق پرتوان..

پاسخ

سلام بر شما. با تشكر از يادداشت شما، چند نكته را به عرض برسانم: 1. ما نبايد پيش داوري كنيم و مخاطب خود را متهم سازيم. ما تا جايي كه ممكن است، بايد فعل افراد را حمل بر صحت كنيم. براي مثال در خصوص مشار اليها بگوييم، براي وي اقناع لازم درباره حقانيت اسلام و آموزه هاي آن حاصل نشده است و بسا اگر براي وي حقايق روشن باشد، لجاجتي با حقايق ندارد. 2. ما با اتهام بستن به مخالف، بحث و گفتمان را به بن بست مي كشانيم و مخالف رغبتي به ادامه بحث و گفتمان نخواهد داشت و حتي از ما نفرت پيدا خواهد كرد. ما بايد از در محبت و احترام به گونه اي كه كينه در دل مخالف ننشانيم، با او سخن بگوييم. اگر ما به او خصمانه سخن بگوييم، بايد به او هم حق بدهيم كه با ما خصمانه سخن بگويد. 3. شيردل بودن و ارزشي بودن رزمندگان دفاع مقدس براي كسي معنا دارد كه آنان را قبول داشته باشد. ما قبل از آن كه به تعيين مصداق بپردازيم كه چه كسي ارزشي و شيردل است، بايد بر سر ارزشي و شيردل بودن به توافق برسيم. بسا تلقي مخالف از ارزشي و شيردل بودن چيز ديگري باشد. 4. بحث علمي به گونه اي كه خالي از احساسات باشد، قدري دشوار و نيازمند طمأنينه و مداراست. موفق باشيد.

سلام

در جواب اقا حميد بايد بگويم كه همين سخنان شما هم نتيجه پاي صحبت كساني نشستن است كه باعث بوجود امدن چنين پنداري شده..اين را بايد قبول كنيم .....ولي ايا مرجعي ديگر شما سراغ داريد ..همه ما علوم خود را از منابع ان دريافت ميكنيم....اما ايا چشم و گوش بسته ..ايا تجربه هاي شخصي خودمان كمكي در اثبات ان علوم نزد ما نميكند...

چرا فكر ميكنيد اخرين ذخيره خدا معلق مانده...من كه هر جا از او كمك خواستم ياريم نموده..ايا صرفا بايد او را با چشمانم ببينم تا باور كنم...ايا توقع داريد من كه حضور او را هر جا كه نياز بوده احساس نمودم..باورش نكنم...چون ديگري به ان اعتقاد ندارد....

پس بايد منكر عقل ...هوا ..اكسژن....هوش ..ونعوذ بالله خداو چيزهاي ديگر بود چون انها هم معلقند و معلوم نيست كجا هستند..چون انها را نميبينم...

ايا اين عاقلانه هست.....

رستگاري در اين است كه احساس كني خوبي ...احساس كني انچه را معبودت از تو خواسته انجام دادي...حال هر ديني داشته باشي...

همه ما داراي فطرتي هستيم كه نياز به پرستش داريم.....حال پيدا كردن درست ترين ان به ما محول شده.....كمكهايي هم شده...

با هر ديني كه احساس كنيم كه را ه كمال را طي ميكنيم ان نزد معبود ارزشمند است...

من هم شما را به وسعت انديشه بيشتر دعوت ميكنم....

بقيه الله خير لكم ان كنتم تعلمون...

ونريد ان نمن استضعفو ا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين

رسول خدا مي فرمايد

دوچيز را بين شما به يادگار ميگذارم

كتاب و عترت..اين دوچيز از هم جدا نمي شوند تا كنار حوض كوثر..

نگذاريم روزمرگي ها و شبهه ها ما را از راه روشني كه حداقل در كلام خدا به روشني امده ( براي ما)باز دارد...

ايا همه اين دلايل روشن..قصه و داستان است....؟

ايا احاديث روايت شده و سخنان بالاي منابر ..محض دلخوشيست...

اما اناني كه در طرف مخالف منابر سخن ميرانند واقعيت را مي گويند؟

در حاليكه سخنانشان شبهاتيست كه بي پاسخ نيستند...

خدا همه ما را به راه راست رهنمون سازد..

حكمت ذكر اهدنا الصراط المستقيم در اين جاهاست

موفق باشيد

پاسخ

با تشكر از اظهار نظرتان. در زمينه سخنان شما چند نكته در خور يادآوري است: 1. شما به آيات و احاديث استناد كرديد. حال آن كه مشار اليها اساساً قرآن و حديث را قبول ندارد. ما بايد به اموري استناد كنيم كه وي به آن باور دارد. مثل خدا، حيات پس از مرگ، فطريات و مانند آنها. 2. آياتي كه شما به آنها در اثبات وجود امام زمان(ع) مثال زديد، صراحتي بر ادعا ندارد و آن آيات به استناد روايات ذيل آنها مورد توجه قرار مي‌گيرد. اين روايات هم تنها مورد قبول برخي از علماي شيعه است و اهل سنت و ديگران به آنها اعتنايي ندارند. اهل تحقيق نيز به صرف رواياتي كه ذيل اين آيات آمده، نمي توانند آن آيات را بر خلاف سياق و زمان نزول آيه كه در دوره مكي نازل شده است، معنا كنند. آيه نخست سخن شعيب به قومش است و مراد از آن اين است كه در معامله زياده خواهي نكنيد و هرگز ناظر به امام زمان(ع) نيست. آيه دوم نيز ناظر به رهايي بني اسرائيل از دست فرعون است و هيچ ربطي به امام زمان ندارد. اثبات امام زمان و آمدن او در آخر الزمان از طريق قرآن مشكل است. 3. اثبات امام زمان با تجربه هاي شخصي نيز تنها براي خود اشخاص ارزش دارد. براي ديگران كه چنين تجربه اي نداشته اند، قابل استناد نيست. آري! اگر به نحو متواتر افراد بسياري پيدا شوند كه تجربه واحدي را گزارش كنند و به اصطلاح تواتر معنوي بر وجود امام زمان حاصل شود، براي كساني كه لجاجت نداشته باشند، دليل خوبي خواهد بود. موفق باشيد.
+ حميد 

در مورد نظرات فارا بايد گفت كه كم نيستند انسانهايي در اين دنيا كه تنها راه رستگاري را پيوستن به ديني كه خود باور دارند، مي دانند. از جنوب آفريقا تا آسياي شرقي، از هندوستان با هزاران مذهب و فرقه تا خاور ميانه با دين اسلام و تا واتيكان ...

حال اينكه حسين در وسط ميدان جنگ همه تاكتيك هاي جنگي را كنار مي گذارد و تمام هم و غم خود را صرف رسيدگي به وظيفه شرعي خود مي كند تا وظيفه اجتماعي خود به عنوان يك رهبر، دليلي بر ستوده شدن او نيست.

به هر حال هر كسي مي تواند به داستانهاي روايت شده در منبرهاي مساجد و روضه هاي محرم دلخوش باشد و به اميد آمدن آخرين ذخيره خدا كه معلوم نيست در كجا معلق مانده، بماند تا اسلام واقعي در همه جهان گسترده شود.

بياييد قدري وسيع تر بيانديشيم.

پاسخ

با تشكر از اظهار نظر شما، به عرض برسانم، به نظر من، ملاك مدح و ذم هركسي وجدان و فطرت و عقل سليم آدمي است. هركسي فداكاري و جانبازي براي اصلاحات اجتماعي را از هر قوم و ملت و آييني كه باشد، مي ستايد؛ مگر اين كه گرفتار تعصبات خشك قومي و آييني خود باشد. قيام امام حسين(ع) هم بر اساس همين ملاك در خور مدح و ستايش است. وظيفه شرعي و ديني امام حسين چيزي متفاوت از همان خواسته هاي فطري و عقلي انسان‌ها نبوده و اساساً دين اسلام بر چيزي جز فطريات و عقل سليم كه همه اسلام ذاتاً از آن برخوردارند، متكي نيست. اسلام واقعي نيز چيزي جز همان آمال و آرزوهاي بشريت در طول تاريخ نيست و اين خواسته همه بشريت است كه در جهان عدل و صلح و خير حاكميت پيدا كند. باور به ظهور مصلح جهاني در ميان اديان و ملل گوناگوني هست كه صرف نظر از صحت و سقم آن حاكلي از خواسته هاي فطري انسان‌ها نسبت به سرنوشت جهان است.

سلام ..

گهگاهي كه با عقل ناقصمان دينمان رابه مذاق اغشته به نفس اماره خود خوش نديديم زبان بگشاييم و ان را با ميزان از خود تعيين شده خودمان .. كه معلوم نيست از كدام پستو درامده

بسنجيم ..من براي اين لحظات عمرم براي خودم عاقبت به خيري جستم چرا كه ميدانم جاهلم ...وهنوز ارزش واقعي دينم را نشناختم...

مطالعه نكردم ...ولي اين اجازه را تا ماداميكه به بن بست اطلاعاتي نرسيدم به خود نميدهم كه به ريشه هاي دينم كه ريشه در وحي الهي دارد و سخن خداست و مثل روز روشن است و معجزه الهي ان قران كه هر انسان با بصيرتي و بدون بغض كينه متوجه اين امر است..

شبهه ايجاد كنم....

شايد بگوييد سخنها را بايد گفت..قبول دارم ..

اما اين حرف خودم هست..

چقدر بي انصاف بايد باشيم كه تا مطالعه نكرديم تا تحقيق نكرديم ..هر چيزي بايد بگوييم.. و ديگران با هزاران دليل بيايند مارا قانع كنند...

اين حرف دلم هست ولي چه ميشود كرد كه تا اين جدال هست اين حرفها هم گقته ميشود....باز هم ميگويم اين نظر خودم مي باشد..

اما در مقايسه با نهضت امام حسين با هر نهضت ديگر..

پيشنهاد ميكنم اول مطالعه ايي در اين باره داشته باشيم

امام در مقطعي قيام كرد كه كسي بر جاي پيامبر بر مردم خلافت ميكرد كه علنا اعمال ديني و محرمات ديني را زير پا مي گذاشت...با اينكه ي پدرش ، معاويه، قبل از فوت ،او را از اشكارا نمودن اين اعمال باز ميداشت....

قبل از ايشان( منظورم امام حسين مي باشد.... )و پدر و جدشان چه كسي چنين نهضتي را برپا كرد كه در ان شرافت يك مومن و ديندار ،شرافت يك دين پاس داشته شود...و يا دفاع از ناموس خدا عامل يك نهضت باشد؟

ايا غير اين بودكه مابقي نهضتهاي قبل صرفا جهت كشور گشايي و حفظ مرزها يا جمع اوري غنائم يا دفاع از جان و مال مردم بود...كه اين هم خوب و ارزشمند مي باشد..

ايا نهضت هيچ كدامشان صرفا براي دفاع از احكام دين ،(منظورم دين اعتقادي خودشان بوده نه صرفا اسلام)،از اينكه شريعت خداوندي مبدل به بازيچه دست عده ايي دنيا طلب شده بود...انجام شده بود؟ اگر بوده خوشحال ميشوم كه بيشتر بدانم...

شايد نسبت به ان بي اطلاع بودم...

و بعد اينكه اعمال امام حسين در قبل عاشورا بي نظير است..

1اجازه خواستن براي اجراي نمازدر وسط جنگ..چرا؟

2 اجازه دادن به يارانش براي ترك ميدان مبارزه در صورت ترس از كشته شدن....كدام سردار جنگي اين كار را انجام داد؟

3التماس حر بن يزيد رياحي براي عفوو بخشش بعد ازاينكه اب را بروي يارانش بست و گذشت امام از حر و شهادت او در ركاب امام..

كجاي تاريخ داراي اين مشخصه مي باشد

4فرستادن فرزندان و برادرانش در ابتداي جنگ به نبرد......

5 قبل از همه طرف مقابل را راهنمايي ميكند...و انها را به بازگشت به خود شان فرا مي خواند...تا جلوي خونريزي را بگيرد...اما....

6 فرستادن مسلم به كوفه براي اشنايي با شرايط و مشاهده دعوت بي سابقه مردم برا ي حضور در كوفه ..كدام سردار و مبارزي قبل جنگ ابتدا چنين كاري انجام داد....

قصه هاي عاشورا كه يكي دوتا نيست....؟

7نام حسين تا تاريخ زنده است دل ازاد مردان را مي لرزاند ..چرا ..چه حكمتي در خون اوست..ايا مسئله مقدس بودن انهاست كه ديگر ائمه هم افرادي داراي منزلت والا نزد شيعيان هستند ولي چرا نام حسين دلها را بدرد مي اورد...

ايا نه اينكه مظلوم بود...

نه اينكه براي ازادگي مردم قيام كرد و همين جهالت مردم دست انها را اغشته به خون ناموس خدا كرد....

كدام سردار ملي مذهبي قبل از ان چنين نهضتي را بنا نهاد....

ايا صرف اينكه چند نفر دلشان از بازگويي اين سرگذشت ، تكاني هم به خود نميبينند دليلي ميشود تا ان را ناديده انگاريم و چنين نهضت عظيم و انسان سازي را منكر شويم و يا ان را حادثه ايي ساده انگاريم مثل هزاران حادثه ديگر...

بگذريم....

تا اخرين ذخيره خدا ظهور نكند ، اسلام واقعي در هيج جاي جهان برقرار نمي شود..

پس چنين توقعي بيهوده است ..چرا كه بودند كساني كه زمان انجام اين امر را با اعمالشان ..با كشتن بانيان اين امر ،با دشمني با خدا..دير تر وديرتر كشاندند.....

اما اگر يك روز هم از عمر زمين باقي باشد در ان روز خورشيد واقعي

اسلام طلوع خواهد كرد...

باشد كه ان روز از كوردلان نباشيم......چه مرده باشيم چه زنده..

اگر نقصاني هم در كامنت هست خوشحال مي شوم راهنماييم كنيد.

و يا اگر كافي و ناقص هست بگذاريد خصوصي بماند..ممنونم

پاسخ

سلام. از اين كه قدري از وقت ارزشمند خودتان براي اين يادداشت مصروف فرموديد، تشكر مي‌كنم. چند نكته را لازم مي دانم، يادآور شوم: 1. ما نبايد از طرح ايرادات و شبهات بر اسلام و مقدسات اسلامي نگران باشيم. بايد وقتي نگران باشيم كه باورهاي اسلامي ما سست و بي بنياد باشد. باورهاي ديني با طرح سؤالات و شبهات و ايرادات نيرومند مي شود. 2. بايد به سؤالات پاسخ گفت و پاك كردن صورت سؤالات ناصواب است. ما هم نمي توانيم اين سؤالات را از ميان ببريم؛ چون در دنياي امروز كه اينترنت اطلاعات را به اقصي نقاط عالم و درون خانه ها برده است، ديگر سؤالي قابل پنهان كردن نيست. ما با بي پاسخ نهادن اين ايرادات و سؤالات است كه باورهاي خود را آسيب پذير مي سازيم. 3. لزوماً چنين نيست كه طرح هر سؤآل و ايرادي از روي هوا و هوس باشد. اگر شما هم با شرايطي كه نويسنده نامه مواجه بوده است، مواجه بوديد، بسياري از اين سؤالات براي شما مطرح مي شد. آنان كه در خانواده اي غير مذهبي پرورش پيدا مي كنند، خود گناهي نكرده اند. اگر ما مذهبي هستيم، به اين سبب است كه خانواده ما مذهبي بوده است. اگر ما نسبت به بسياري از باورهاي ديني خود سؤال و ايراد نداريم، براي اين است كه با آنها خوي گرفته ايم و در ذهن ما خوش نشين شده است. كم اند، افرادي كه در تمام باورهاي ديني اش ترديد كند و همه آنها را از رهگذر استدلال پذيرفته باشد. در پناه خداي بزرگ باشيد.

بسم الله الرحمن الرحيم

برادر بزرگوارم سلام

از اين كه پس از مدتي نسبتا طولاني فعاليت خود را از سر گرفته ايد خوشحالم و در اين آغاز نوين برايتان توفيقات بيشتري را از درگاه ربوبي خواستارم .

اما در مورد نگاشته حاضر ، ترجيح مي دهم در انتظار پاسخ شما ( كه نخوانده مي توانم حدس بزنم از محبت و لطف سرشار خواهد بود ) بمانم .

در پناه لطف مهربان عالم سر بلند باشيد .

يا حق

پاسخ

به نام خدا و با سلام به سرور ارجمندم. از تشريف فرمايي اتان به وبلاگ تشكر مي كنم و به اميد بهره مندي از ديدگاه هاي ارزشمند شما خواهم بود. در پناه حق تعالي سالم و موفق باشيد.
+ رسول 

درووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

حرف دل منو زده

البته به طور مختصر گفته

بدروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

+ حميد 

در مورد نظر فارا عطايي، تمايل داشتم چند خطي بنويسم. من در نه در پي دفاع از فارا هستم و نه محكوم كردن نويسنده اصلي. تا جايي كه من در شناسنامه خود جستجو كردم، چيزي با عنوان دين نديدم. اگر ايشان منظور خود را از "مسلمان شناسنامه اي" بگويند مايه تشكر است.

نويسنده اصلي اظهار مي دارد كه قران رو كتابي تحريف شده مي داند و اعتقادي به آن ندارد در صورتيكه فارا از قرآن نقل قول مي كند كه بفرموده قرآن "اسلام كاملترين دين است" اينكه در قران نوشته شده باشد كه "و مي بيني كه گروه گروه به دين خدا مي پيوندند" که دليلي براي کامل بودن آن دين نمي باشد.

افرادي که فارا از آنها به عنوان مظاهر شهادت و دليري براي ايران مثال زدند يک تفاوت با مثالهاي نويسنده اصلي دارد و اينکه همگي معاصر تر از آريوبرزن يا امثالهم هستند و مسلمان. اشکالي ندارد. کسي منکر دليري هاي آنها نمي شود ولي بهتر بود که فارا حال که حتي نهضت امام حسين رو قابل قياس با ستارخان و .... نمي دانند، به جاي دعاي عاقبت به خيري، کمي به نهضت امام حسين بپردازند که چرا با هيچ چيزي قابل مقايسه نيست.

به نظر مي رسه که فارا يا امثالهم، دين اسلام رو همانند يک ساندويچ قبول کرده باشند تا نويسنده اصلي وگرنه از خود قران براي اثبات خودش مثال نمي آوردند.

اگر هدف از اين نوشتارها آشنايي با افکار ديگران و بهره بردن است، بهتر است از ادبيات مناسب تري استفاده شود به خصوص براي افرادي که مسئوليت تربيت دانش آموزان رو بر عهده دارند.

با آرزوي توفيق براي همه

پاسخ

با تشكر از اظهار نظرتان. چند نكته: 1. تصور مي شود، منظور فارا از مسلمان شناسنامه اي اين باشد كه چون پدر و مادرش مسلمان بوده، او نيز مسلمان است و گرنه خود به انتخاب دين اسلام اهتمام نكرده است. 2. به طور طبيعي هر دو چيزي كه وجوه اشتراكي با هم داشته باشند، قابل مقايسه اند. قيام امام حسين يك قيام بوده و قيام ستارخان هم يك قيام و بنابراين قابل مقايسه اند؛ اما به نظر مي رسد، منظور فارا اين است كه قيام امام حسين بسي برتر از آن است كه با قيام كسي چون ستارخان مقايسه شود. اين التراب و رب الارباب؟ اما بايد دانست كه چنين تلقي براي كسي است كه براي دين اسلام ارزش قائل است، نه نويسنده نامه كه براي دين اسلام ارزشي قائل نيست. ما بايد توجه داشته باشيم كه مخاطب ما كيست و متناسب با باورهاي او استدلال و احتجاج كنيم. 3. تأكيد شما بر داشتن ادبيات محترمانه در سخن گفتن و نوشتن بسيار مهم است. بايد دو نفري كه نظر مخالف دارند، ادب و احترام را براي يكديگر نگاه دارند و همديگر را به جهالت و پستي متهم نكنند و يكديگر را تحقير و سرزنش نكنند. بايد فضاي بحث مؤدبانه و مستدلانه باشد، نه اهانت آميز و احساسي. همگي موفق باشند.

سلام

دلگويه دردناكي بود.

شايد با توجه به بينشي كه اين فرد از طرف محيط اطراف خود پيدا كردع ..حق داشته باشد...

اما همه اينها فقط تجربه ناشي از برخوردي است كه ايشان ازمحيط خود كسب كرده اند...

ايا ارزش اسلام برابر با زرتشت است ...ايا ايشان به كلي درباره اسلام تحقيق كرده اند يا مسلمان شناسنا مه ايي هستند..

اصلا ايشان زرتشت را هم خوب مطالعه نمودند..يا اينكه مسلماني ،عده ايي سست ايمان را و اخلاق و رفتارشان را به حساب پيامبر و امام حسين و ائمه و در كل اسلام ميدانند..

ايشان منتظرند تا عده ايي بيايند و دين را ساندويچي تحويلشان دهند يا اينكه خود بايد برخيزند و با اسلام اشنا شوند..مطالعه كنند و جواب شبهات خويش را در لابلاي كتابهاي مرجع بيابند...

متاسفانه ما از اين دست افراد كه بدليل اينكه فقط نيمه خالي ليوان را مي بينند بسيار داريم...هر انساني با هر ديني مي تواند ناخالصي هايي داشته باشد ..اما اين دليل نفي كامل دين نيست چرا كه دين را با معيار متدينانش نمي سنجند ..اين امر خطر ناكيست...

اسلام به فرموده قران كاملترين دين است..

و رايت الناس يدخلون في دين الله افواجا.. و مي بيني كه گروه گروه به دين خدا مي پيوندند

چرا؟

براي اينكه انسانها هنوز با شبهاتديني و اعتقادي ، خود را از دين دور ميكنند و بدنبال

جواب اين شبهات نيز نيستند...

ما انسانهاي زيادي در طول تاريخ داشتيم كه كارهاي زيادي كردند..

چرا فقط اريو برزن را مثال زدند يا كسان ديگر..

ميرزا كوچك خان..امير كبير...

ستار خان ..باقر خان ..سربداران...دلاوران تنگستان...

و هزاران كسان ديگر كه براي خاك و ميهن خويش لباس شهادت پوشيدند..

ايا واقعا همه اينها قابل قياس با نهضت امام حسينند....

موفق باشيد.

خدايا همه ما را عاقبت به خير گردان...

پاسخ

با سلام و تشكر از اظهار نظرتان. هر نكته شما جاي سخن دارد. اولاً، به طور طبيعي هر كسي بينش خود را در هر زمينه اي از جمله مذهب از محيط پيرامونش مي گيرد. اگر ما شيعه هستيم، به لحاظ اين است كه والدين و محيطمان شيعه بودند و اگر ديگر سني است، همين طور است و همچنين اگر ديگران يهودي يا مسيحي هستند. ثانياً، اين كه يك دين چه مزيتي بر دين ديگر دارد، جاي بحث فراوان دارد كه ان شاء الله در پستي به آن خواهم پرداخت. اما به هر حال يكي از معيارهاي برتري يك دين برتري متدينان به آن دين است و اين را بايد با آمار نشان داد كه محصول انساني يك دين چه برتري هايي بر دين ديگر دارد. ثالثاً، ضرورت بررسي دين براي كسي مطرح است كه اصل دين براي او مهم باشد. بنابراين بايد بررسي كرد كه چه ضرورتي دارد، دين داشته باشيم كه ان شاء الله در پستي به آن خواهم پرداخت. رابعاً، براي كسي كه دين اسلام و قرآن را قبول ندارد، نمي توان از خود اسلام و قرآن دليل و شاهد آورد. بلكه بايد از آنچه او مورد استناد مي داند، نظير عقل و علم و مانند آن دليل آورد. بايد با دلايل عقل پسند ثابت كرد كه دين اسلام كامل يا از اديان ديگر كامل تر است كه اين نيز نيازمند پست مستقلي است. خامساً براي كسي كه ايراني بودن ارزش است و اسلامي بودن ضد ارزش طبيعي است كه از ايرانيان غير مسلمان مثال بزند. در اين زمينه بايد بررسي كرد كه اساساً چه فردي شخص ارزشمند است و آنگاه در پي يافتن مصداق آن بود. خداوند همگي را موفق و عاقبت به خير فرمايد.
بنده اين قسمت را خواندم و منتظر مطالب بعدي هستم تا بتوانم
پاسخ جامعي در مورد اين قضيه داده باشم
بي صبرانه منتظر متالب بعدي هستم.

بنام خدا

با سلام

به نظر مي رسه مباحث جالبي بين شما و اين خانم صورت گرفته باشه ، بي صبرانه منتظر ادامه مطلب شما هستم .

حتماً اطلاع دهيد .

موفق باشيد .

ياحق

در طريقت هر چه پيش سالک آيد خير اوست
در صراط مستقيم اي دل کسي گمراه نيست
شبانگاه سر مست از شراب
نيارزد به بامداد خمار
درود بر شما
در مهر 84 با مکالمه با خدا به روزيم. خوشحال مي شيم سري به ما بزنيد.