تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ دورمانده 
. يا اين كه كار به طلاق مي كشد.4.و عده كمي قابل تصورند كه قدرت درك يكديگر را دارند با وجود اين كه افكار و عقايدشان هم سو نيست و يا ضد هم است. كه اين نوع درك نيز اگر يكسويه باشد مناسب زندگي مطلوب نيست مخصوصا اگر اختلاف روحيات افكار و عقايد شديد باشد (لذا من ازدواج نكردم و الا قدرت چنين دركي را در خود مي ديدم) از پرانتز كه بگذريم مقوله نبودن محيطي كه در آن جوانان بتوانند اعم از دختر ها و پسرهاي خواهان ازدواج شناختي حاصل كنند معزلي است كه دامنگير جامعه ماست و از طرفي مي گويند كه دوستيها و در پي آن دوستيهاي افسار گسيخته هم خوب نيست و حق هم همين است اما در جايي اين سخن مطلوب است كه براي اين ، نبايد، جايگزين مناسبي با كارايي بهتر از آن داشته باشيم مثلا آزانسهاي همسر يابي موجهي و با شرايط مناسب. -خود دولت بايد هزينه صرف كند .و براي اداره اين نوع مراكز و موسسات روانشناسان و مشاوراني داريم كه از مهارت آنان مي توان استفاده نمود.
چرا هيچ سخني از اين معزل در اجتماعات نيست، در حالي كه جوانان به آن مبتلايند و از آن نجوا گونه سخن مي گويند .وچرا حول آن بحث و برسي نمي شود .چرا كسي توجه نمي كند به اين كه ازدواجهايي كه اتفاق مي افتد مطلوب و متابق ملاكهاي فرد نيست ،و بسياري از گزينشها از سر ناچاري است
چرا جوان ما نمي داند كه در ازدواج از طرف مقابل خود چه انتظاراتي دارد و تا چه حد انتظاراتش معقول است .
در عين حال در ايجاد اين گونه موسسات فوايد فراواني مترتب است از آن جمله اين كه جاي انديشيدن به موارد مذكور باز مي شود، و اين، به رخ دادن ازدواجهاي درستتر كمك مي كند و در نتيجه خانواده هايي سالمتر خواهيم داشت . و ديگر اين كه جوانان براي رسيدن به ازدواج مطلوب خود مجبور به دوستيهاي افسار گسيخته نخواهند بود
اين پيام را در اين بخش نوشتم اما انتظار ندارم كه آن را روي صفحه ببينم چرا كه مي تواند يك بحث كاملا جدا باشد و در آخر بايد عرض كنم ،كه درخواست مطرح كردن چنين چيزي براي ديگران است كه به قولي از ما گذشته حدود بيست و نه سالم است و بهترين ايام جواني من در رد كردن خواستگارها طي شد . والبته در ميان آنها يكي بود كه مرا بفهمد اما به دليل نداشتن مهارت برخورد با جنس مخالف خرابكاري كردم و ايشان را هم از دست دادم . البته نداشتن چنين مهارتي را هم متوجه جامعه اي مي دانم كه در آن نقص وجود دارد.
و اين را هم قبول دارم كه در مورد ازدواج موقت ما بايد به عنوان عضوي از جامعه ساختار شكي كنيم اما اگر بخواهيم اين ساختارشكني خصارتهاي زيادي به بار نياورد من بايد براي فرزند خود آن هم اگر نتوانستم كاري كنم كه كف انديشه خود را بيابد داشته باشم.
دستانم بوي گل مي داد ،مرا به چيدن گل محكوم كردند ، ولي هيچ كس فكر نكرد شايد من گلي كاشته باشم!
"چگوارا"