ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مريد نور 
ارادت
اشتباه شما از همينجاست!ما در مقام رشاد و هدايت نيستيم.نگرش ما هم آنقدر مهم نيست كه به مزاق كسي خوش بيايد و يا نيايد و به چوب محبت بنوازد يا به غرض.در هر حال آنچه شمااز صوفيه سرلغ داريد و بعنوان منابع قلمداد مي كنيد همان استناد به روايات و اشعار است و بس.
سه نفر در عالم تصوف صاحب مكتب بوده اند و تلاششان ستودني:
ابن عربي-غزالي-مولوي
هرچند در نيم قرن اخير جمع آوري آثار تصوف توسط آقاي دكتر نوربخش هم مثال زدني است.
بعنوان نمونه ميتوانم كتاب ميراث تصوف لئونارد لويزن ترجمه دكتر مجدالدين كيواني را پيشنهاد كنم كه در دو جلد به موضوعاتي پرداخته كه ميتواند آنچه را كه شما فرض كرده ايد تصوف از آن بيگانه بوده تا حد قابل قبولي تامين نمايد.
بنده هم از آن آش نخورده ها و دهن سوخته ها نيستم.لذا اين مكاتبه و مراوده را داراي منفعت معنوي براي طرفين ميدانم وگرنه وارد بحث نميشدم.
نه به انتقاد و تهمت كسي دلسرد باش و نه به شوق ديگران بنويس.
به قولي:آن باش كه نيستي.
ادامه بدهيد موجب بهره مندي خواهد بود.
لازم شد حتما در خصوص نوشته احمد عزيز كه مست از خانه برون تاخته اند و پرده بر انداخته اند چيزي خواهم گفت.
هيچكس صوفي نيست!خيلي هنر كنيم سالك باشيم !
پاسخ

با نام خدا و سلام. من كسي را اشتباه كار نمي خوانم؛ چون اين اهانت به مخاطب است. شما هم بهتر است، نظر خودتان را بفرماييد، بدون اين كه كسي را گمراه يا اشتباه كار بخوانيد. شايد تلقي شما با من در اين كه صوفيه چه كساني اند، تفاوت دارد. من كساني را كه صوفيه مي ناميد، از عرفا مي شمارم. صوفيه را كساني مي دانم كه مصاديق آن را در حسينيه شريعت ديدم. من آنان را كساني ديدم كه شخص ملا و باسوادي ندارند و به جاي آيات و روايات، حكايات و نامه هاي صوفيان و اقطاب خودشان را مي خوانند و در نماز و مراسمشان عشق و حالي نيست. رسم هاي خاصي دارند. از جمله سبيل هاي بلندي مي گذارند و احياناً كشكول و عصايي به دست مي گيرند و دست دادن هاي آنان هم به نحو خاصي است. اقطاب آنان نيز به لحاظ علمي مجتهد و مبرز در علوم اسلام نيستند. البته آثار آقاي دكتر نوربخش و لئونارد لويزن را نديده ام. چنان كه پيش تر ياد شد، من تصور كردم كه ايجاد اين وبلاگ مرضي خداست و به تشويق كسي نبوده است. من تلقي ام از صوفيه همان تلقي ملاصدرا در كسر اصنام الجاهليه است و عرفان را همان چيزي مي دانم كه همو در اسفار و ديگر آثارش معرفي كرده است. من ترجيح مي دهم عرفان را از منابع اصيل يعني آيات قرآن و روايات و ادعيه اهل بيت و سخنان مجتهدان بگيرم.