پيام هاي ميان اينجانب و آن برادر دوست داشتني در زمينه پست جاري
من درباره رفتار اين برادر دوست داشتني نامه اي به يكي از دوستانش نوشتم كه در ذيل ملاحظه مي فرماييد:
من مي خواستم يك خواهشي از شما بكنم. اگر صلاح مي دانيد، ايشان را نصيحتي بفرماييد. وي خيلي بداخلاقي و بدزباني مي كند. حرمت هيچ كسي را حتي مردان وارسته اي مثل شيخ نخودكي اصفهاني و سيد هاشم حداد را نگه نمي دارد. با مخاطبانش با اهانت و بدزباني و مسخرگي و اتهام زني برخورد مي كند. براي مثال من هر وقت يك پست جديدي مي نويسم به جاي اين كه با ادب و احترام و با ذكر دليل به نقد پستم بپردازد، با اهانت و اتهام زني با من برخورد مي كند. ابتدا در كامنت ها و اكنون در پيام هاي مستقيم. همين طور در وبلاگش البته بدون تصريح به نام من.
شايد مناسب باشد، پيام ها و پاسخ هاي مربوط به آخرين پست را در ذيل بياورم تا حدي ملاحظه فرماييد كه قصه از چه قرار است. قبل از آن عرض بكنم كه براي خودم هيچ دفاعي نمي خواهم. او هرچه مي خواهد بر ضد من بگويد. من از او مي گذرم. اما فكر مي كنم به عنوان يك حوزوي مناسب نيست كه اين گونه با مخاطبانش برخورد كند.
1. پيام عمومي من:با نام خدا و سلام پست جديد من «عشق خدا به بندگان كافر» نام دارد. در صورت تمايل مطالعه فرماييد. با عرض پوزش.
----------------------------------------------------
پيام مستقيم او: به نام خدا ولو ان الناس سکتوا في ما لم يعلموا لم يهلکوا.....
والسلام علي من اتبع الهدي
2. پيام مسقيم من: با نام خدا و سلام. من هميشه از محبت هاي شما ممنونم. خدا شما را از عذاب نيش زدن هايتان نجات دهد!
----------------------------------------------------
پاسخ او: به نام خدا... بر فرض وجود نيش و عذاب منتج از آن، الهي آمين! و بر فرض وجود ثواب، شما را هم شريک اين ثواب گرداند! تعجب نکنيد!! به قول يه بنده خدايي، خدا تنگ نظري هاي ما را ندارد بنابراين ممکن است بر نيش ثواب دهد مخصوصا که ظاهر عمل مهم نيست نيت مهمه ................ خيلي فکرتون رو مشغول نکنيد... من يه چيزي گفتم... حيف ذهن و مغز نيست که به کار شاقّ فکر کردن مشغول شود!؟ والسلام
3. پيام من: با نام خدا و سلام. من كه خدا گواه است، عليرغم همه نامهرباني هايتان به شما دعا مي كنم و سعي مي كنم پاسخ هر نامهرباني را كه مي دهم ابتدا خشم خودم را فرو بخورم و بعد پاسخ دهم. خدا آخر و عاقبت ما را ختم به خير فرمايد.
----------------------------------------------------
پاسخ او: به نام خدا و سلام بازهم همون حرفهاي قديمي و تکراري!؟ بنده صدبار به شما گفتم من به شخص شما هيچ نامهرباني يا توهين يا...نکردم اگر شما از شخصيت خودتون يک بلور شکستني ساختيد که تا دوتا حرف علمي برخلاف افکار متداول تان مي شنويد حمل بر توهين مي کنيد و خشم مياوريد اين مشکل من نيست مشکل عدم آشنايي شما با جو علمي حوزوي است و مباحثات تند طلبگي.. خوب حرف زدن فقط به اين نيست که دوتا قربانت شوم وحرف قشنگ و روبان دار و هاي کلاس بگيم! بلکه خوب حرف زدن يک مهارت است که....... بماند که اين قصه سر دراز دارد.... ياعلي
4. پيام من: با نام خدا و سلام برادر جان! شما كاملاً التفات داريد كه جو علمي غير از جو اهانت است. شما با استفاده ابزاري از آيات و روايات بنده را به ناداني و هلاكت و كافري و عدم هدايت و .... منسوب مي سازيد. تصور من اين است كه اسلام اجازه توهين به برادر ديني را نمي دهد. شما بفرما كه اين مطلبتان به اين آيه و حديث و يا دليل عقلي مخالف است. چرا گزنده سخن مي گوييد؟ آيا تا به حال من با شما اينگونه سخن گفته ام؟ تصور مي فرماييد كه بنده بلد نيستم از آيات و روايات استفاده ابزاري كنم و شما را به ناداني و گمراهي و كفر و .... متهم كنم؟ تلقي من اين است كه اگر در حوزه چنين اخلاقي حاكم است، خيلي اخلاق بدي است. شما مي توانيد بدون اتهام بستن و بدون خشم و با آرامي و مهرباني سخن بگوييد. نمي دانم چرا شما به اين امر بديهي التفات نمي فرماييد. شايد من روزي تمام اين عبارات نامهربانانه شما را در پستي آوردم و قضاوت آن را به مخاطبان سپردم. آنگاه خواهيد ديد كه هيچ كسي موافق اين گونه سخن گفتن نيست. موفق باشيد.
----------------------------------------------------
پاسخ او: به نام خدا و سلام
ديديد که در سطر آخر گفتم: که....بماند اين يعني اين قصه سر دراز دارد! بعضي روحيات نادرست و اخلاقيات غيرمستند شما مجالي نمي دهد در اين زمينه درست بتوانيد تفکر کنيد و درست متوجه بشيد من چي ميگم و مداما مطالب بي ربط و نتيجه گيري هاي بي ربط تر مي کنيد جالب تر اينکه خيالات خود را "بديهي" هم مي ناميد بهرحال باب اين صحبت تا زماني که به اين شکل (پيام مستقيم و کامنت) هست از طرف من مفتوح نخواهد بود و من حوصله توضيح واضحات و تکرار مکررات ندارم خلاصه اينکه من "هيچ" توهيني نکردم و برعکس اين جنابعالي بوديد که با بعضي حرکات ناشي از غرور و شأنيت هاي ساختگي و لجبازي هاي کودکانه (که ضررش فقط متوجه آخرت خودتون شد) به من و ديگران توهين کرديد که البته من از شما گذشتم و کينه شخصي ندارم.. ضمنا اين صحبتها به اين معني نيست که بنده جنابعالي رو ضالّ و مضلّ ندونم بلکه معتقدم خزعبلات و کفريات و بدعاتي که در طول اين يکي دو ماه نشر کرده ايد از مجموع ضلالت هاي چند وبلاگ ديگه که مي شناسم بيشتر بوده که البته به زودي از آن پشيمان خواهيد شد والسلام