آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
عليكم السلام. ديگر چه عرض كنم . با اين توجيه و تأويل ها جواب سؤالم را نگرفتم فقط يك نكته جديد فهميدم و آن هم اينكه ديگر از اين به بعد ما حق نداريم كسي را محكوم كنيم.
اگر در زندان ابوغريب فجيع ترين جنايت ها را عليه بشريت مرتكب شدند، اگر حرم امامانمان را با خاك يكسان كردند، اگر به پيامبرمان در قالب يك كاريكاتور توهين كردند‍، اگر افراد منتسب به نظام اسلامي و حوزه روحانيت كه بايد مايه آبروي نظام و اسوه يك مؤمن مقتدر باورع باشند به راحتي مرتكب منكر شدند بعد هم به راحتي توجيه و تأويل كردند و حكم ثانوي و اضطرار را بي جهت بهانه كردند و ... هيچ كس حق ندارد محكوم كند، مگر مردم قوه قضائيه هستند؟ اين هم حرفي است قابل تأمل كه دوستان درباره آن قضاوت خواهند كرد كه آيا عرض من محكوميت قضايي بود يا منظورم از محكوميت روشن تر از اين حرف ها بود؟
آيا اين حركت مانند كسي است كه در مجلس عروسي كاري كرده باشد و بي خبر از همه جا و به طور اتفاقي دوربيني بوده و ضبط كرده و فيلمش پخش شده و ...؟
عرض كردم پس از اينكه شوراي نگهبان تأييد صلاحيت كرد و مراحل خاص طي شد، طرف آمده در جايگاهي قرار گرفته كه تمام حركات و سكناتش در معرض نقد و قضاوت عموم(و نه صرفاً قوه قضاييه و شوراي نگهبان و ...) قرار گرفته يعني ديگر نمي تواند بگويد چرا فلان حركت مرا در يك جمع عمومي منعكس كرديد بلكه بايد به جاي فرافكني، براي عموم توضيح دهد و مسأله را روشن و تبيين كند، همين. فكر مي كنم ديگر نظرم روشن تر از اين حرف ها باشد كه بخواهد بيشتر از اين بحث كش پيدا كند.
پاسخ

به نام خدا

سلام بر آقاي سلحشور فرد

در پاسخ شما چند نكته را بيان مي كنم:

1. نخست وظيفه خود مي دانم، از اين كه صبورانه بحث ها را دنبال مي كنيد و مثل برخي از كوره به در نمي رويد، از شما تشكر كنم.

2. فرموديد: «از اين به بعد ما حق نداريم كسي را محكوم كنيم. اگر در زندان ابوغريب فجيع ترين جنايت ها را عليه بشريت مرتكب شدند، اگر حرم امامانمان را با خاك يكسان كردند، اگر به پيامبرمان در قالب يك كاريكاتور توهين كردند‍، اگر افراد منتسب به نظام اسلامي و حوزه روحانيت كه بايد مايه آبروي نظام و اسوه يك مؤمن مقتدر با ورع باشند به راحتي مرتكب منكر شدند بعد هم به راحتي توجيه و تأويل كردند و حكم ثانوي و اضطرار را بي جهت بهانه كردند و ... هيچ كس حق ندارد محكوم كند، مگر مردم قوه قضائيه هستند؟»

عرض مي كنم:

اولاً، ما اگر منكري را ديديم، به طور قطع بايد نسبت به آن عكس العمل مناسبي داشته باشيم؛ اما اين عكس العمل بسته به پايگاه اجتماعي افراد فرق دارد و منوط به شرايطي است كه تفصيل آن در باب امر به معروف و نهي از منكر آمده است. اجمالاً عرض بكنم، ما بايد به منكر بودن چيزي قطع داشته باشيم؛ اما اگر قطع نداريم و مورد مشكوك است يا طرف منكر ارتكاب است، وجهي براي نهي از منكر نيست؛ بلكه ما وظيفه داريم، حمل بر صحت كنيم. به علاوه ما بايد نهي از منكر خود را به طريق مشروعي انجام دهيم و از رهگذر آن به گناهاني مانند هتك حرمت مؤمن و ترويج فحشاء آلوده نشويم. ما اگر اطلاع يافتيم كه كسي مرتكب منكري شده است، بايد به طور خصوصي نهي از منكر انجام دهيم؛ نه آن كه به طور علني و به منظور هتك حرمت او نهي از منكر كنيم. مضافاً اين كه بايد بدانيم كه مرتكب منكر به طور عمد به ارتكاب منكر اقدام كرده است؛ اما اگر در شرايط ناخواسته و اضطراري بوده است و خود به منكر بودن آن توجه دارد، وجهي براي نهي از منكر نيست.

ثانياً، اقسام منكري كه شما ياد كرديد، با همديگر تفاوت دارد. منكري را كه يك شخص مؤمن انجام مي دهد، با منكري كه يك شخص كافري انجام مي دهد، فرق مي كند. مؤمن حرمت دارد و حرمتش طبق روايت مانند حرمت خانه كعبه است؛ اما دشمن كافري كه به منظور نابودي ما و ديانت ما توطئه مي كند، حرمتي ندارد. حتي مؤمني كه متجاهر به فسق باشد و به طور علني مرتكب فسق مي شود و اهميتي نمي دهد كه مردم از آن آگاه مي شوند، نيز حرمت ندارد.

3. فرموديد: «آيا اين حركت مانند كسي است كه در مجلس عروسي كاري كرده باشد و بي خبر از همه جا و به طور اتفاقي دوربيني بوده و ضبط كرده و فيلمش پخش شده و ...؟»

عرض مي كنم: در باب غيبت آمده است كه پخش كردن عيبي كه در حضور جمعي انجام شده، در ميان جمعي كه از آن خبر نداشتند، مصداق غيبت است. بنابراين فرق نمي كند كه آن جمع يك مجلس عروسي باشد يا يك محفل علمي.

4. فرموديد: «طرف آمده در جايگاهي قرار گرفته كه تمام حركات و سكناتش در معرض نقد و قضاوت عموم(و نه صرفاً قوه قضاييه و شوراي نگهبان و ...) قرار گرفته يعني ديگر نمي تواند بگويد چرا فلان حركت مرا در يك جمع عمومي منعكس كرديد بلكه بايد به جاي فرافكني، براي عموم توضيح دهد و مسأله را روشن و تبيين كند، همين.»

عرض مي كنم:

اولاً، جايگاه اجتماعي اشخاص از نظر حرمت هتك مؤمن و حرمت غيبت و حرمت ترويج فحشاء تفاوتي ندارد. اين احكام به افراد عادي اختصاص ندارد.

ثانياً، آقاي خاتمي درباره موضوع توضيح داده است و ما هم موظفيم، موضوع را با حسن ظن تفسير كنيم و حمل بر صحت نماييم؛ نه اين كه با سوء ظن به موضوع بنگريم و تا او طبق خواست ما سخن نگويد، از او دست برنداريم.

ثالثاً، فرافكني يعني كار خود را به ديگري نسبت دادن و اين در مورد آقاي خاتمي صدق نمي كند.

موفق باشيد و عاشق