ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

باز هم سلام عليکم.

ممنونم از اين همه حوصله و وقتي که براي جواب دادن به نظرات ديگران مي گذاريد.

من مشکلي با نظرات شما در مورد حکم غيبت ندارم، مشکلم فقط با مصداق است. ما امروز در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات زندگي مي کنيم. در چنين دوره اي وقتي يک شخصيت برجسته سياسي و فرهنگي متعلق به ملت و کشوري که مايه عزت اسلام و مسلمين است و همه دشمنان و بدخواهان دنبال مچ گيري و دستاويزي براي تحقير ما هستند، يک سوتي مي دهد بالاخره خواسته يا ناخواسته، درست يا غلط، حلال يا حرام، خبر آن مثل بمب صدا مي دهد و پخش مي شود. به خاطر همين است که به تعبير مقام معظم رهبري، گردن خواص نزد خداوند متعال باريک تر است و به تعبير حديث معروف: حسنات الابرار، سيئات المقربون. اگر آن فيلم و عکس، مونتاژ و ساختگي بوده پس الحمدلله که دامن منتسبين به نظام از چنين اتهامي مبراست. اما اگر خداي ناکرده واقعيت داشته باشد، در اين صورت اگر توجيهات شما را در مورد حکم غيبت بپذيرم، به هيچ وجه نمي توانم توجيه شما را در مورد شرايط اضطرار و حکم ثانوي و اختلاف فتاوا بپذيرم.

بر فرض محال که دست دادن با نامحرم در مواردي اشکال شرعي نداشته باشد، ولي به حکم حسنات الابرار، سيئات المقربون، و به استناد سخن حضرت علي (عليه السلام) که مؤمنين- و به طريق اولي، خواص از مؤمنين- را از قرار گرفتن در مواضع تهمت باز داشته اند، چنين حرکتي در شأن چنين شخصيتي نيست.

چه اضطراري در کار بوده، آيا ما در عهد قاجار، عهد صفويه يا عهد رضاخان زندگي مي کنيم که شرائط تقيه و امثالهم حاکم باشد؟

عزيز من! در شرائطي که نسل قبلي ما در اوج مظلوميت و غربت با حدود80 کشور دنيا به طور مستقيم و غيرمستقيم مي جنگيدند، جوان 16 ساله اي که با پاي قطع شده اسير دست دشمن است و خبرنگار هندي بي حجاب جلويش مي آيد براي مصاحبه، پس از ذکر جمله معروف«اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است: ارزنده ترين زينت زن حفظ حجاب است» مي گويد تا روسري سر نکني مصاحبه نمي کنم.

آن وقت در شرائطي که به برکت مجاهدت همين قبيل نوجوانان، کشور ما مسير عزت و آقايي خود را طي مي کند، چگونه توقع داريد اين توجيه را از شما بپذيرم که آقاي خاتمي با آن همه پرستيژ و وقار و شخصيتش در شرائط اضطرار قرار گرفته و با آن دختر خانم دست داده؟ شرائط ايشان خيلي سخت تر و بغرنج تر از شرائط آن نوجوان بوده؟

تعريف غيبت را از شما قبول دارم که يعني عيبي را از مؤمني بازگو کني که او خوشش نيايد ديگران بدانند، ما حالا که به همان دليل و شرائطي که اول عرض کردم، دانسته ايم و مي گوييم چنين شخصيتي نبايد چنين عيبي داشته باشد. مي داني چرا؟ براي اينکه ديگر نمي توانيم به نوجوان تازه به سن تکليف رسيده بگوييم در مقابل نامحرم با وقار باش، اگر دستش را آورد جلو با عزت نفس بگو دين من به من اجازه نمي دهد با تو دست بدهم. اگر نوجوان دين داري چنين کرد، آن وقت به او طعنه نمي زنند : اين آخوندها که اين چيزها را ياد شما مي دهند، خودشان عمل نمي کنند؟

بنابراين بايد اين مسأله(دست دادن آقاي خاتمي با آن دختر) را طوري تحليل کنيم که منجر به تحقير مؤمنان در برابر طعن زنندگان نشود و بدانند يا اين مسأله واقعيت نداشته- که اميدوارم چنين باشد- و يا اگر ايشان چنين منکري را خداي ناکرده مرتکب شده، ما با کسي تعارف نداريم و از عمل او بيزاري مي جوييم، حتي اگر رهبر هم خداي نکرده اينچنين - ولو يک لحضه- پايش لغزيد و به تعبير امام خميني(ره) اگر ولي فقيه پايش را کج گذاشت از ولايت ساقط مي شود و بنابراين اطاعتش مي شود حرام و اقدام براي ساقط کردنش از حکومت مي شود واجب. پس ما بايد وضعيت و تحولات شخصيتي و عقيدتي نخبگانمان را بشناسيم تا بتوانيم تکليف خود را در برابر آنان در شرائط خاص و فتنه ها تشخيص دهيم و بدانيم که چه موضع گيري بايد در برابر آنچه که از رفتار و گفتار آنان نقل مي شود داشته باشيم و اين فقط وظيفه مجلس خبرگان و شوراي نگهبان و قوه قضاييه و امثالهم به زعم شما نيست. آحاد مردم بايد هرچه بيشتر سطح بينش و تحليلشان بالا برود و در مواقع لازم به تکليف خود عمل کنند تا از استوانه ها و شالوده هاي نظام هر چه کمتر خرج شود و وقايع تلخ صدر اسلام و حوادث دردآور دوران ائمه هدي(عليهم السلام) تكرار نشود.

اگر مردم با تحولات شخصيتي و عقيدتي نخبگانشان آشنا شوند، آن وقت اگر قرار باشد قوه قضاييه برخورد کند، هزينه کمتري مي پردازد و رهبر کمتر مجبور مي شود از اعتبارش خرج کند. اميدوارم منظورم را متوجه شده باشي و لازم نباشد مصداق بياورم.

پاسخ

به نام خدا
سلام بر آقاي سلحشور فرد
چند نكته در پاسخ شما:

1. ناگفته نماند كه من نيز برايم هضم شدني نيست كه آقاي خاتمي تحت هر شرايطي با زن نامحرم دست داده باشد. من نيز انتظار دارم كسي چون آقاي خاتمي كه روحاني و نماد ديانت است و مردم از او الگوگيري مي كنند، چنين كاري را اگر كرده، نمي كرد. به خصوص آن كه موقعيت اجتماي و سياسي برجسته اي هم دارد و حداقل يك جناح قابل توجه سياسي از او تبعيت مي كند.

2. تمام تأكيد من اين است كه ما نبايد چنين كاري را وسيله اي براي هتك حرمت و ترويج گناه و غيبت قرار دهيم. عنايت داشته باشيد كه گاهي جناح هاي سياسي براي شكستن رقيب و جمع آوري هوادار از هر وسيله اي و لو گناه آلود استفاده مي كنند.

3. چنين نيست كه يك جناح سياسي به طور مطلق و كامل معصوم و مبرا از اشتباه گناه باشد. اگر اين روش عمومي شود، بي ترديد هيچ جناحي مصونيت نخواهد داشت.

4. عذر بدتر از گناه اين است كه خود عذر خود گناهي ديگر باشد. اما اگر عذر آقاي خاتمي غفلت يا اضطرار باشد، گناهي بر غافل و مضطر نيست تا مصداق عذر بدتر از گناه باشد.

5. اگر آقاي خاتمي مي توانسته به آن زن نامحرم دست ندهد؛ ولي دست داده و حال به دروغ مي گويد كه من دست ندادم، بي ترديد كار او مصداق عذر بدتر از گناه خواهد بود. نيز اگر توجه داشته است كه طرف زن است و در عين حال به او دست داده و اكنون به دروغ مي گويد كه من توجه نداشتم، باز مصداق عذر بدتر از گناه است. با همه اين اوصاف ما مجوز شرعي نداريم با پخش فيلم آبروي او را ببريم. با چه مجوز شرعي و با كدام غرض مشروعي مي توانيم چنين كاري بكنيم: آقاي خاتمي كه متجاهر به فسق نيست. آقاي خاتمي كه دست دادن به نامحرم را شرعي نمي داند.

6. ما چند امر را مسلّم گرفته ايم كه مسلّم نست: اولاً، مسلْم نيست كه آقاي خاتمي به عمد و براي شكست اسلام و جمهوري اسلامي چنين كاري كرده باشد. ثانياً، مسلّم نيست كه فرزندان ما از آقاي خاتمي تقليد كنند. مگر آقاي خاتمي مرجع تقليد است؟ تازه اگر مرجع تقليد هم بود، افراد مختارند كه خود مرجع تقليد خود را انتخاب كند و مخالفت با نظر مرجع تقليد هم دليلي براي هتك حرمت او نمي شود.

7. تصور مي كنم، اين امر بسيار بديهي است كه ما حق نداريم در كار قوه قضائيه و مقام معظم رهبري دخالت كنيم. ما تنها در محدوده اختيارات و وظايف شرعي خود حق دخالت داريم. حتماً به خاطر داريد كه مقام معظم رهبري كراراً مردم را از دخالت در اموري كه در حوزه اختيارات مقامات كشوري است، برحذر داشته است.

9. به خاطر داشته باشيد كه مقام معظم رهبري در همين ايامي كه وابستگان به برخي از جناح هاي سياسي به هتك حرمت آقاي خاتمي مي پرداختند، آنان را از هتك حرمت برحذر داشتند و آن را خلاف شرع و حرام خواندند.