تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
اما در مورد تفاوت ارث زن ومرد بايد توجه داشته باشيد:
اولا نصف شدن ارث زنان به معناي ناقص يا نصف بودن شخصيت و ارزش زنان نيست. در دين مبين اسلام شخصيت انساني زن برابر با مردان بوده، در رسيدن به درجات كمال انساني، هيچ تفاوتي بين اين دوجنس قرار داده نشده، آيات قرآن و احكام اسلام به خوبي گوياي آن است.
قانون ارث موضوع مالي و اقتصادي است كه در اسلام بر پايه عدالت اجتماعي بنيان نهاده شده، در آن مسئوليت‌هاي اجتماعي و خانوادگي زن و مرد رعايت شده است. اگر از درون نظام حقوق اسلام به ارث نگاه شود، سهم زنان كه هيچ مسئوليت اقتصادي بر دوش ندارند، كاملا منصفانه و ضامن كرامت و عزت نفس زن مسلمان است.
اسلام در زمينه ارث، انقلاب به وجود آورد و تمام قوانين ظالمانة دوران جاهليت منسوخ نمود.
اسلام، احكام ارث را بر اساس جنسيت مرد يا زن بودن وضع نكرده، بلكه براساس مسؤليت مالي و موقعيتي است كه اين دو در خانواده دارند. در پاره اي از موارد زن بيش از مرد سهم مي‌برد، بنابراين سهم ارث متناسب با نظر كلي اسلام نسبت به خانواده، تقسيم وظايف و مسؤليت‌ها سازگار و عادلانه است.
در بحث ارث زنان سه فرض مطرح است كه معمولا يك فرض آن ذكر مي‌شود و از دو فرض ديگر غفلت مي‌شود:
1 – در مواردي زن و مرد همتا و مساوي ارث مي‌برند، مانند صورتي كه ميت (فرزند) پدر و مادر داشته باشد كه هر كدام به طور يكسان يك ششم ارث مي‌برند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بيش از سهم مادر نيست.
2 – در مواردي زن كمتر از مرد ارث مي‌برد، مانند دختر كه كمتر از پسر ارث مي‌برد.
3 – در مواردي سهم زن بيش از سهم مرد مي‌باشد، مانند موردي كه ميت غير از پدر و دختر، وارث ديگري نداشته باشد كه در اين جا پدر يك ششم مي‌برد و دختر بيش از آن. نيز مانند موردي كه ميت داراي نوه باشد و فرزندان او در زمان حيات وي مرده باشند كه در اين جا نوه پسري سهم پسر را مي‌برد و نوه دختري سهم دختر را، يعني اگر نوه پسري دختر باشد و نوه دختري پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث مي‌برد.(14)
امام رضا (ع) فرمود: «زن وقتي كه شوهر كرد، مالي به عنوان مهر مي‌گيرد و هزينه زندگي وي بر عهده مرد است و مرد بايد نفقه و ساير مخارج زن را بدهد، ولي بر عهده زن چيزي نيست، از اين جهت حق مرد بيشتر است».(15)
امام صادق (ع) فرمود: «علتش اين است كه اسلام سربازي را بر زن واجب نكرده، و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است. از جرائم اشتباهي كه خويشاوندان مجرم بايد ديه بپردازند، زن از پرداخت ديه و شركت با ديگران معاف است».(16)
با توجه به اين دو روايت و با نگاه به احكام ديگر اسلام متوجه مي‌شويم كه نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخي موارد با توجه به مسئوليت‌هاي اقتصادي در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ، مهريه ، ديه عاقله ، شركت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعي كه بر عهده مردان نهاده شده ، تنظيم شده است و دين اسلام براي ايجاد تعادل ميان مسئوليت و حق اين احكام را وضع نموده است.طبيعي است كه دين اسلام وقتي مسئوليت مالي بيشتري را بر دوش مردان قرار داده حق بيشتري را نيز در ارث قرار داده تا بين مسئوليت و حق تعادل بر قرار شود. و چون به موضوع مهريه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه كنيم بخشي از اين حقوق (اموال مردان) به زنان برگشت مي‌نمايد. بنابراين اگر چه در زمان كنوني، زنان نيز غالبا شغل و در‌آمد دارند و خرج خانه را نيز مي‌دهند، اما در احكام دين اسلام، در آمدهاي زنان اختصاص به خودشان دارند و هيچ تكليفي در مخارج خانه بر عهده آنان نيست و آنها مي‌توانند اموال خود را اصلا خرج خانواده نكنند، ولي بر مردان واجب است كه خرج خانواده را بپردازند. هم چنين بر مردان واجب است که مهر را بدهند و اينکه زنان مطالبه کنند يا نه مربوط به خودشان است و در هر حال اين به عنوان يک حق برايشان محفوظ است.
گذشته از اين كه احكام ارث به لحاظ مصلحت‌هاي اجتماعي وضع شده و در مواردي كه مصلحت اقتضا كند يا شخص تمايل داشته باشد كه بازماندگانش به يك اندازه از اموال او بهره برند، مي‌تواند از حق وصيت خود براي تقسيم سهام و برابري آن استفاده كند.


پي نوشتها:

6. وسائل الشيعه، ج 19، ص 151.
7. كنز العمال، ج 15، ص 57.
8. زن در آيينه جلال و جمال، آيت اللَّه جوادى آملى، ص 355.
9. نساء (4) آيه 34.
10. بقره(2) آيه 283.
11. همان، آيه 282.
12. جلال‌الدين مدنى، آيين دادرسى مدنى، گنج دانش، چ سوم تهران، ج 2، ص 486.
13. خسروشاهي ،قدرت الله و مصطفي دانش پژوه ،فلسفه حقوق ، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ، ج3 ، 1378 قمري
14. . زن در آينه جمال و جلال، ص 346 14.
15. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج17، ص 437.
16. علامه طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص 360.

پاسخ

نكاتي به اجمال مي‏توان درباره اين يادداشت بيان كرد، اين است كه:

اولاً‍، مواردي كه گفته شده است، در آنها ارث زن و مرد برابر است، نشان مي‏دهد، در هيچ يك ارث دختر به اعتبار اين كه دختر است، برابر مرد نيست و اين به جهت آن بوده است كه در دوره جاهليت براي دختر منزلتي چون برده قائل بودند. يك ششم بودن ارث زن به اعتبار مادر بودن است و ارث بيش‏تر دختر از مرد به خاطر نداشتن وارث درجه اول غير از دختر است.

ثانياً، اين توجيه كه ارث زن نصف است، چون او نان‏اور خانواده نيست، موارد مذكور را توجيه نمي‏كند؛ چون در آنها باز زن نان‏آْور خانه نيست و بنابراين لازم بود، باز ارث زن نصف مرد باشد كه نيست.

ثالثاً، همان طور كه پيش‏تر ذكر شد، هرگز مهر و نفقه به جاي ارث نيست. مهر و نفقه در ازاي تمكين زن براي مرد در امر زناشويي پرداخت مي‏شود و ارث در ازاي عملي به وارث پرداخت نمي شود و هرگز لزوماً مهر و نفقه با ارث برابر با ارث مرد نمي‏شود.

رابعاً، اگر دو برابر بودن ارث مرد به جهت نان‏آور بودن اوست، پس بايد در مواردي كه مرد نان‏آور خانه نيست، ارث او نصف باشد؛ مثل وقتي كه مرد مجرد است يا مرد بيكار و مريص است و زن شغل درآمدزايي دارد.