درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
يافتاح
سلام
ببينين يا ما دين اسلام رو قبول داريم يا نه
يا قبول داريم دينمون از طرف خداوند اومده يا نه
يا قبول داريم کتاب ما معجزه پيامبر صلي الله عليه و اله هست يا نه
يا قبول داريم در قران دستي نرفته و تحريف نشده يا نه
يا قبول داريم اين دين بروز هست براي همه اعصار هست يا نه
يا خبيري و اگاهي خداوند رو قبول داريم يانه
يا احاديث و ائمه و سنت رو قبول داريم يا نه
اگه قبول دارين که ميدونين خداوند خبيرو اگاه هست پس وقتي قانون گذاري ميکرده دين رو مياورده فکر بعدو عواقب و اينده رو هم داشته ديگه
اگه پيامبر ما خاتم پيامبران هست پس بايد احکام دينش براي همه اعصار باشه
اگه هست که کلامي که نص صريح اون در قران هست جاري هست براي هميشه
شما فکر کن ارث زن مثل ارث مرد باشه
مرد نان اور خونه هست بايد نفقه بده مسکن وسيله حمل و نقل و غيره فراهم کنه
و طبق قانون دين زن ميتونه ازاد باشه مسئوليت به عهده مرده و زن به گردنش خرجي و چيز ديگه اي هم نيست اين زن متعادل(تعادل در کا رنکردن زن هست) ارث رو ذخيره ميکنه
بعد ا زاين زن به فرزندان دخترش ميرسه اوناهم ذخيره ميکنند و بعد ا زچند نسل اصلا پولي دست مردا نميمونه چون اونا خرج کردن نفقه و خرجي زندگي زنها همش ذخيره کردند يا نيگه داشتن هرکاري بعد خيلي جامعه معکوس و فجيعي خواهد شد
درجوامع هميشه زن ها کا رنميکنند اصلا مسئوليتي ندارند زورکي که نيست
شما ميخواين ارث رو جا بندازي که مسئوليت زورکي بدي
خدا نداده و نخواسته اصلا مسئوليتها ي سخت به عهده زن باشه ،حالا زن ميخواد هم کار بکنه بکنه
بايد ازدواج کنه يکي ديگه هم نفقه و روزيشو بده .حالا اين دلش خواست کمک کنه ولي مسئوليت و سختي برگردنش نيست در نتيجه لزومي نداره ارثش برابر مرد باشه
تازه اين امري هست که ما فکر ميکنيم هيچ لزومي نداره قوانين الهي علت و دليلش براي ما اشکار باشه
عقل ما در حال رشد هست
مثل علم
دليل و داروي امروز علمي فردا تشخيص به نا درستيش هست پس چه جاي تکيه اي بر قوانين عقلي
وحي و دانسته خداي قديرو خبيرو ول کنيم بچسبيم که عقل ناقص ما الان اينو ميگه
پس فرداهم يه چيز ديگه گفت چه اثباتي پشت اين مطلب هست که درست گفته؟
به نظرتون اگه طي اين هزار سال اين جوري از دين کنده بودن تا الان چي از دين باقي مونده بود
شما براي انتخاب دين چه معيارهايي دارين
قبول دارين دين بايد الهي و جاودان باشه يا نه
اگه قبول دارين چرا دنبال دليل عقلي و راه دادن منيت ها در دين هستين
چرا فکر ميکنين ا زخداوند بهتر ميفهمين
اگه نه که ديگه کلا مثل بهاييت بخواين از هرجا يه تيکه رو بگيرين که هيچي ازش نميمونه
ما در اسلام اصلا قوانين قومي و قبيله اي نداريم
اصلا احکام عربي نداريم
شايد زمان داشته باشه ولي حکم قران حکم اوليه هست و قابل برگشت و نسخ نيست فقط به دست خداوند هرچي ممکنه منسوخ بشه اونم الان که وحي و پيامبري نيست
پس نسخي درحکمش قرار نداده و ما ا زخودمون نميتونيم احکام رو تقسيم کنيم ما کي هستيم اين وسط
عقل ما کجاي فهم درک خداوند و مخلوقاتشو داره که بخواد برا همه تصميم گيري هم بکنه
عقل تنها وقتي بي نهايت هست که به وحي متصل باشه
عقلي که به وحي متصل باشه منيت توش نيست
نظر خودشو مقابل نظر خداوند قرار نميده
فقه ما يه فقه پويا هست
فقه پويا يعني براي همه مسائل روز ميتونه نظر بده از فهوا يحدي ثو قران استنباط کنه ، معنيش اين نيست ا زخود ش چيزي در بياره و بسازه
اگه ميخواد ا زخودش چيزي در بياره که تسليم و مسلمون نيست
اين بدعته
اينکه دين رو از خودمون تفسير کنيم با عقل خودمون بهش حاشيه بزنيم بدعته
انقد دين ما کامل هست که احتياجي به تبصره ما نداره
اين نظرات بيشتر نظرات فمنيستي و التقاطي هست
گر بنده ايم تسليم باشيم خدا و قران خيلي به زن احترام گذاشته همه سختي ها و مسئوليت هارو ا زدوشش برداشته
با چشم باز ببينيم کم لطفي نشده که بخوايم با عقل خودمون جبرانش کنيم.
پاسخ

سلام خواهر عزيزم
من هم چند تا سئوال از شما دارم:
آيا قبول داريد که احکام برده داري مربوط به گذشته است و ديگر قابليت اجرا ندارد يا نه؟
آيا قبول داريد که حرمت خريد و فروش خون و مجسمه و استفاده از موسيقي و شطرنج به گذشته تعلق دارد يا نه؟
آيا قبول داريد که وجوب تهيه اسب براي جنگ با دشمن به گذشته متعلق بوده است يا نه؟
آيا قبول داريد که برخي از احکام اسلام عبارت از امضائيات است يا نه؟ يعني همان آداب و رسوم بت پرستان عرب بوده است و اسلام امضاء کرده است يا نه.
اگر پاسخ شما مثبت است، پش بپذيريد که:
1. احکام امضائي در اصل جعل بشر است و بنابراين هيچ راز و رمز غير قابل فهمي ندارد که ما قادر به درک آنها نباشيم. چطور عرب عصر نزول از راز و رمز آداب و رسومش آگاه بوده است و ما نمي توانيم آگاه شويم. اينها برخاسته از شرايط فرهنگي و تاريخي و جغرافيايي آنها بوده است.
2. اگر پذيرفتيم که پاره از احکام اسلام همان آداب و رسوم عرب بوده و آداب و رسوم آنها نيز برخاسته از شرايط فرهنگي و تاريخي و جغرافيايي آنها بوده است، بايد بپذيريم که اگر آن شرايط و مقتضيات در زماني مثل زمان ما وجود نداشت، لزوماً احکام مربوط به آنها نيز قابليت اجرا ندارد.