درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ارادتمند 


متشرعان وقتي به عقد موقت ميرسند فقط احکام آن را ميگويند!
نامه اي ديگر از يکي از متأهلين برايمان رسيده که گفته در مورد حکم متعه به شک افتاده است:
آيا بيان کردن احکام خداوند جرم است؟
ما مسلمانان براي نماز مسجد ميسازيم امر به معروف و نهي از منکر ميکنيم جوانان را ترغيب به ازدواج ميکنيم جهاد را لازم ميدانيم و احکام خداوند را محکم ميدانيم و براي آنها تبليغ ميکنيم ولي به عقد موقت که ميرسد فقط احکام آن را ميگوييم و کاري براي ترويج اين سنت نميکنيم و جالب اينجاست از آن زياد دفاع نمي کنيم (من در اين حکم خداوند دچار شک شده ام)
سئوال من اين است که آيا در اين حکم خداوند شک وجود دارد و علما نميدانند چگونه آن را حذف کنند يا اينکه چون جامعه آن را نمي پذيرد به دنبال حذف آن هستند و آيا ممکن است براي جهاد و نماز و ازدواج دائم تبليغ کرد و به دستور خداوند نبايد در اين مورد تبليغ کرد يا اينکه بقيه احکام مهمتر بوده و لازم است ولي اين حکم خداوند کم اعتبار بوده و نبايد همه گير شود؟
من يک حديث از امامان شنيدم که اصحاب خود را تشويق به اين کار ميکردند ممکن است اين حکم الهي براي آن زمان بوده باشد و در زمان ما بايد مسکوت باشد يا اينکه جعلي است؟
آيا علما به دنبال اين هستند که با ترويج ندادن اين حکم الهي زمينه هاي گناه در مردم و ناکافي بودن دين و ظهور امام عصر را محيا کنند؟
آيا علما در اين حکم الهي با هم اختلاف دارند و به دليل اتحاد مسلمانان از آن دفاع نميکنند و آن را ترويج نميدهند و به جواب سئوالات اکتفا ميکنند؟
و آيا اين حکم الهي همان نقطه ضعف اسلام است و علما ترس در ترويج آن و فرو ماندن در عواقب آن را دارند؟
آيا ممکن است با واضح شدن و ترويج اين سنت الهي دين اسلام نابود شود؟
آيا ممکن است کساني بعد از پيغمبر اين قسمت را بطور ريشه اي در اسلام و قرآن قرار داده باشند؟ (همان کساني که قرآن را جمع آوري کرده اند)
من شخصا نه با دين مشکلي دارم و نه با اسلام ولي با توجه به مخفي کاري که در اين حکم مي بينم و اينکه اين فقط در حد يک حکم باقي مانده و کسي در توسعه و ترويج آن کوشا نيست و با توجه به اينکه با سئوال کردن در مورد اين حکم اصحاب فن راه حل عقد دائم را مطرح ميکنند و ميخواهند به طريقي آن را توجيه کنند در مورد اين حکم الهي به شک افتاده ام.
(براي اينکه شبهه اي ايجاد نشود لازم ميدانم بگويم اينجانب متاهل بوده و هيچ نيازي به عقد موقت ندارم و از زندگي خود نيز کاملا راضي هستم)
-----------
با تشکر از شما دوست عزيز
پاسخ سوالات شما را مختصرا و گاهي هم سربسته! عرض ميکنم:

خير در اين حکم خدا شکي نيست. و صحت سند و قوت حجت هاي ما بر صحت و موکد بودن استحباب متعه (بدليل تاکيدات ائمه بر اين امر حتي بر کساني مثل شما که بي نياز هستيد!) براي احدي از علماي شيعه قابل انکار نيست.
عذر عوام: به نظر مي آيد عوام عذرهايي دارند مثل بي سوادي (مستضعف فکري!) يا به دلخواه آنان نبودن اين حکم. اما اين عذرها با توجه به تعريف دين (که يک سري قوانين ثابت نازل شده از جانب خداست و لزوما با خواست ما همخواني ندارد) و وفور متخصصان ديني که ميتوان به آنها دسترسي داشت، موجه نيست.
احاديث ميگويند هم خوف بايد داشت از خدا و هم رجاء. و در احاديثي هم هست که مومن را جز «خوف» اصلاح نميکند. يه بنده خدايي ميگفت: اينکه همه متدينان نماز صبح ميخونن بدليل خوفه اما اينکه همه نماز شب نميخونن بخاطر رجاست. جز خوف نميتونه اصلاح گر باشه. (برخلاف تربيت عارفانه عاشقانه مردم نسبت به خدا که ميگن هر غلطي ميخواي بکن خدا دوستت داره)
در همين راستا نيز اگر مردم عوام
عذر خواص: خواص نيز از عدم بيان اين مساله و تشويق به آن، همانند ساير احکام اسلامي عذرهايي دارند که مهمترينشان ترس از عوام است. متخصصين وظيفه خود ميدانند که آن را نشر دهند منتها با توجه به وضعيت مردم که در مطلبي با عنوان بررسي تاريخي علل مخالفت با متعه گفته شد، ترسهايي براي نشر اين دستور در خود ميبينند و مهمتر از همه خوف جان!
البته هستند برادران ساده انديشي که بيرون گود ايستاده اند و ميگويند کو خطر و... و چرا خودت را معرفي نميکني!
اما همينقدر بدانيد که حتي بنده هم به عنوان يک جوان متدين عادي که چهار تا کلمه در اين باره در يک وبلاگ پرت (اينجا) مينويسم امنيت ندارم و هزار جور خوف و تهديد در جانم روان است. خواص که جاي خود را دارد. بقول دوستي، اگر يک مجتهد معروف بياد و بگه ازدواج موقت اذن پدر نميخواد، چه بسا برخي پدرها شب بريزن خونه شو رو سرش خراب کنن.
اما لازم به ذکر است که همه متخصصين خودشان عامل به اين سنت هستند و از سويي کساني از آنان بيمي ندارند را نيز به اين امر خصوصي تشويق هم ميکنند.
در مورد تحريف قرآن هم بايد بگويم که ؛ خير. طبق حجتهايي که ما در دست داريم قرآن فعلي مورد تاييد ائمه است. اين سه نکته در اين باب قابل تامل است:
اولا اهل سنت حداقل اين احتمال را مطرح ميکردند (که آيه متعه در قرآن جعل شده است) چرا که آنها متعه را زنا ميدانند. بگذريم از اينکه برخي معتقدند که اين آيه بيشتر هم بوده و حذف شده!!!
ثانيا در زمانيکه عمر متعه را حرام کرده بود و عامل به آن را سنگسار ميکردند و همه بر دين عمر باشند چطور ممکن است کسي توانسته باشد چنين چيزي به قرآن اضافه کند؟ (اگر قرار بود تغيري داده شود، حذف اين آيه مقدم بود تا درج آن!!)
ثالثا؛ حليت متعه در زمان پيامبر امري مسلم بين همه فرَق مسلمين است و جاي شکي نيست.
با اين همه، سکوت متدينان نسبت به اين حکم قطعي اسلام (يا بهتر است بگويم مخالفت آنان!) مضرات زيادي از جوانب مختلف دارد که پاره اي از آنها در نامه فوق که از يک رهگذر اينترنتي است، بيان شده. در بين مضراتي که به چشم ميخورد بدبيني به اسلام و دين بزرگترين ضرر است