ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3   4      >
 

خيلي وبلاگ شلوغ شاد و سرزنده اي دارين.

متون وبلاگتون هم خوندنيه.

موفق باشيد.

پاسخ

شما لطف داريد. موفق و عاشق باشيد.
سلام
متشکرم عالي بود مطالب خوب وآموزندتون.
به روز هستم
منتظر نظرات خوبتون مي مونم
موفق باشيد

سلام

اگه يادت باشه از رنگ نوشته ها انتقاد كردم

شما هم از قالب وبلاگم انتقاد كرديد من يه كمي دير اومدم ديدم نوشته ها رو

بهتر شده مي توني به وبلاگم سر بزن و قالب جديد من رو هم ببين

سلام

جناب آقاي(قلبي خواهان عشق)نتيجه ملاطفتها و مهربانيها و سنگ روي يخ كردن برادر دينيتون(اگه براستي شما برادر ديني من باشيد)رو كه همانا جسور تر و گستاخ تر شدن غير مسلمانان نسبت به دين عزيز اسلام است را با اشتياق و رغبت بسيار برگيريد و توشه آخرت خود كنيد.

بلكه در اين راستا پيامبر خدا به شما مرحبا گويد كه بواسطه شما نامسلمانان گستاختر شدند و ايشان(پيامبر) را اهانتهاي شرم آور بسيار كردند.

براستي من شرم دارم كه شما را برادر ديني خود خطاب كنم.قبل از اينكه نامه سرگشاده وار ما راخراب كنيد.نامسلمانان هتاك دشنامگو را شهامت هتاكي تا اين حد نبود. اكنون به يمن مهربانيهاي شما با دشمنان پيامبر.آنان هتاك تر شدند.

جا دارد كه به تمامي مسلمين و مومنين بخاطر وجود امثال شما تسليتي عظيم عرض كنم.تا شما باشيد ديگه ما نيازي به دشمن نداريم.

يادمان باشد به آنان بگوئيم كه ديگر خودشان را خسته نكنند شما بار آنان را بيش از حد متصورشان از يه دوست به دوش ميكشيد.

از يه بابت وجدان بسيار آسوده اي دارم و آن اينكه نان دين را نخورده ام ولي از شما بيشتر مسلمانم و بيشتر غيرت ديني دارم.آري من طلبه نيستم و از اين راه كسب و ارتزاق نكرده ام.

اكنون به مردم فريبيتان بپردازيد و خشنود باشيد تا خدا بين ما حكم نمايد.

پاسخ

با سلام خدمت دوست خوبم آقاي آبتين! چند نكته: 1. عين عبارت من درباره شما اين طور بود: ‌«سلام به دوستان عزيز و گلم. من از سخن دوست دلبندم آقاي آبتين غرض ورزي احساس نكردم. من به ايشان عشق مي ورزم و او از صميم قلب دوست دارم. منتها عرض كردم، «ساده انگار» خواندن اهانت آميز است. به نظر من نبايد حتي به يك كودك اهانت كرد و لو اگر نادان است، به او بگوييم: نادان! اين موجب مي شود، او ناراحت شود و پند و نصيحت ما را ترتيب اثر ندهد.» . همان طور كه ملاحظه مي فرماييد: من ارادت تمام به شما دارم و شما را «سنگ روي يخ» نكردم. 2. آن سخني از من كه مي فرماييد كه آن مسيحي را جسورتر كرده است، اين است: «از دوست خوبمان چند تا انتظار انساني و اخلاقي دارم. نمي دانم موضع شما درباره آنها چه خواهد بود:1. انتظار داشتم بحث قشنگ خودتان را با اهانت به مقدسات ما همراه نمي كرديد. ‏ شما عنايت داريد كه حضرت محمد(ص) نزد ما مسلمانان محترم است و لذا اگر نام واقعي خودتان را مي نوشتيد، بي ادبي و بي احترامي به پيامبر ما دانسته نمي شد. من نه به شما و نه به پيامبر بزرگ الهي مسيح(ع) اهانت نمي كنم و البته اصراري هم نمي كنم كه شما اهانت نكنيد. تنها يك توصيه بود. 2. عبارت « راستش اين اسلام شما دو ريال براي من ارزش ندارد....» نيز اهانت آميز است. آيا شما ناراحت نمي شوي كه من به شما بگويم:‏ دين شما براي من دو ريال هم ارزش ندارد.... البته اگر شما قصد اهانت داريد، هرچه مي خواهيد بفرماييد؛ اما من فكر مي كنم، احترام گذاشتن به باورهاي مخاطب يه توصيه انساني و اخلاقي و عقلائي است. 3. كاش دوست خوبم! آن شكلك را نيز كه نشانه تمسخر است، نمي گذاشتيد. حداقل من شما و عقيده اتان را مسخره نمي كنم. از شما هم مي خواهم كه همين گونه عمل فرماييد. موفق باشيد.». اين سخن چگونه آدمي را جسورتر مي كند؟ بي ترديد سخني طرف را جسورتر مي كند كه توهين آميز باشد. 4. من طلبه نيستم و به اصطلاح شما نان دين نخورده ام. به علاوه اگر كسي نان دين خورده باشد، بايد با يك بدزبان با بدزباني برخورد كند يا چنان كه توصيه قرآن و عترت است، با سكوت و اعراض كريمانه؟ آيا امام صادق(ع) با ابن ابي العوجاء با بدزباني برخورد كرد؟ 5. من تصور نمي كنم، رفتار محترمانه من موجب جسوري آن مسيحي شده باشد. او عادتش جسوري است و سابقه او در يادداشت هاي ديگرش گواه اين امراست. 6. اگر شما شرم داريد كه مرا برادر ديني خطاب كنيد، هيچ اشكالي ندارد؛ اما من شما را دوست دارم و برادر ديني خوب خودم مي دانم كه تعصب مقدس او موجب شده است خشمش را شامل اين ناچيز هم بكند. 7. من كه اعتراف دارم، آدم بدي هستم؛ اما شما هم با اطمينان من را جز دشمنان مؤمنين و مسلمين بر نشماريد. شايد روزي خلافش براي شما ثابت شود. همچنان كه با اطمينان مرا طلبه دانسته بوديد و حال آن كه من طلبه نيستم. موفق باشيد.
رنج بزرگ يك انسان اين است كه عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه، در برابر نگاههاي پست و پليد، و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك و تنگ قرار گيرد * *

به نام يگانه هستي بخش

دوست بسيار عزيز و محترمم سلام

اين اولين بار نيست كه آنان كه دم از عشق الهي ميزنند به تيغ توهين و تكفير مجروح مي گردند. من و شما كه طلبه اين راهيم بزرگان اين طريق يا جان بر سر عشق گذاشتند يا سالها رنج در به دري و آوارگي را به جان خريدند تا نام خداي عشق همواره با عشق بر زبان انان كه لياقت عشق دارند جاري باشد .

دل نگران نباشيد ، كه در حوزه مباركه قم هم كم نيستند آنان كه براي مقابله با اهل عشق حاضرند هر اهانتي را به عاشقان روا دارند و از هر بيراهه گفتني نيز ابا ندارند . گناه آنان نيست ، قلبشان عشق را مزمزه نكرده كه به قول امير بيان علي (ع) الناس اعداء ما جهلوا.

برادر خوبم :

با مدعي مگوئيد اسرار عشق و مستي

تا بي خبر بميرد در عين خود پرستي

بگو تا بيش از اين بر ما بتازند سينه ما به عشق الهي فراخ تر از آن است كه تاب دشنه دشمنان نياورد تا چه رسد به تيغ دوستان . و اما من و شما و ديگران كه دريچه عشق را براي وصول به قرب محبوب برگزيده اند بايد فراموش نكنيم :

در ره منزل ليلي كه خطر هاست در آن

شرط اول قدم آن است كه مجنون باشي

براي دوست بزرگواري كه شما و آنان كه چون شما مي انديشند را به تازيانه قهرش نواخته است از خداي متعال جرعه اي از عشق متعالي اش را طلب مي كنم و خدمت او چنين مي گويم :

تو كه گفته اي تأمل نكنم جمال خوبان

بكني اگر چو سعدي نظري بيازمايي

يا حق

همواره عاشق باشيد .

پاسخ

به نام خدا. سلام بر سرور و دوست دلبندم! شما همان طلبه عاشقي هستيد كه اين ناچيز در اين پست از آن سخن گفته است. شما با سخنان اديبانه و عاشقانه خود مرهمي بر دل مجروحم نهاديد كه پيوسته آماج تيرهاي تكفيرها و تفسيق ها و بد خلقي ها و بد زباني ها قرار گرفته است. موفق باشيد و عاشق
+ طلبه عاشق 

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب استاد!

از اين عناوين و نوشتار بر مي آيد كه گويا در مقام نصيحت طلاب هستيد . يقينا منظور حضرت عالي اين نيست ولي نوشته شما موهم اين معناست.

و اگر خداي ناكرده اين همه بدي را در نوع طلبه ها ملاحظه فرموده ايد خوب است ذكر كنيد تا ما طلبه ها هم بدانيم و در صدد درمان اين بيماري همه گير در ميان طالبان علوم الهي بر آييم!

پاسخ

به نام خدا. نه خواهرم! همان طور كه شما دريافتيد، من در مقام نصيحت اين بزرگواران نيستم. طلبه به شهادت هر منصفي پاك ترين و با اخلاق ترين قشر جامعه اند؛ منتها يك نفر بداخلاف هم در ميان آنها بسيار است. اين پست در نقد كسي است كه با نام طلبه به مردان وارسته اي مثل شيخ رجبعلي خياط، شيخ نخودكي اصفهاني و سيد هاشم حداد و ديگر عرفا با بداخلاقي و اهانت سخن مي گويد و هر كسي كه مخالف نظر او باشد، به بدعت و كفر و شرك و ضلالت منسوب مي سازد. موفق باشيد.

سلام
عالي بود

خوشحالم كه شما رو لينك كردم ....
الهي عاقبت به خير بشيد!و بشيم

به راستي اگر مردم با زي واقعي طلبه نه آنكه با تبليغات منفي دراذهان كرده اند آشنا بودند ديدشان بهتر بود
پاسخ

من هم بيافزايم كه اگر افراد بسيار اندكي از طلبه ها هم با بدزباني و بداخلاقي با مردم سخن نمي گفتند، وجه مقدس طلبه ها نزد مردم منفي نمي شد.

سلام دوست عزيز

مطالبت حرف نداشت . كاش همه طلبه هاي ما اين مقاله را بخونند و بكار ببندند. ميدوني اگه اونكسي كه موعظه و نصيحت ميكنه خودش عامل باشه نفسش حق ميشه . حرفش به دل مينشيند چرا كه از دل برمياد . موفق باشيد. در ضمن بروز كردم . يا علي

سلام دوست عزيز! 2 تا نكته؛ اول اينكه تو بيت سوم يه حرف ربط رو جا انداختيد:((تا به عاشق جلوه ديگر كند)) ثانيا هارموني رنگ وبتون يه مقدار چشم رو آزار مي ده. اگر عوض بشه بهتره. عاشق باشيد. ياعلي!

دوست عزيز فقط اينكه رنگهاي كه اين قسمت استفاده كردي يه كمي اگه تيره تر بود بهتر بود البته فقط يه انتقاد بود

تشكر

گفتماني ديگر درباره ادب نقد

به نام خدا؛ سلام به دوستان عزيز و گلم

من از سخن دوست دلبندم آقاي آبتين غرض ورزي احساس نكردم. من به ايشان عشق مي ورزم و او از صميم قلب دوست دارم. منتها عرض كردم، «ساده انگار» خواندن اهانت آميز است. به نظر من نبايد حتي به يك كودك اهانت كرد و لو اگر نادان است، به او بگوييم: نادان! اين موجب مي شود، او ناراحت شود و پند و نصيحت ما را ترتيب اثر ندهد.

ايشان فرمودند: «آيا در قرآن نخوانده ايد كه حتي نسبت به برادران تني خود و اقوامتونم اگه كافر حربي بودند مهربان نباشيد؟!!! آيا نخوانده ايد كه از مشركان و دشمنان اسلام دوست نگيريد؟؟!!!!! من چگونه مي تونم كساني رو كه به پيامبر اسلام و كتاب قرآن اهانت هاي شرم آور مي كنند دوست خود فرض كنم و جواب اهانت هاي آنان را با ملاطفت بدهم؟؟؟!!!! مگر مسئله شخصيست كه با آنان ملاطفت كنم؟!!! اگر به خودم فحاشي مي كردند حرف شما رو روي تخم چشام ميذاشتم. ولي مسئله شخصي نيست. اي كاش به اندازه اي كه از كلمات (سادگي و ساده انگاري) من ناراحت شديد فقط به اون اندازه نسبت به اهانت غير مسلمين به پيامبر و قرآن ناراحت مي شديد. متاسفانه بايد بگم كه شما از اهانت بخود سخت ناراحت مي شيد ولي از اهانت به پيامبر و قرآنتان هرگز ناراحت نمي شيد. امام علي جواب اهانت به پيامبر رو با گل و بوسه مي دادند؟؟؟!!!!! من با تعطيل كردن اين بلاگها حداقل احساس شرمندگيم در مقابل پيامبر كمتر مي شه. شما با ملاطفتتون چه حسي در مقابل پيامبر خواهيد داشت؟؟!!!»

من در پاسخ چند نكته را عرض مي كنم:

1. همان طور كه شما فرموديد، قرآن فرموده است: كافران حربي را دوست نگيريد؛ اما دوست گرفتن و نيكي كردن به كافران غير حربي هيچ اشكالي ندارد. كافران حربي نيز كساني اند كه دست به سلاح ببرند و لذا هم پيامبر و هم علي تا دشمنانشان دست به سلاح نبرده بودند، با آنان نجنگيد. عنايت داشته باشيد كه جنگ بدر يك جنگ دفاعي و براي گرفتن اموال مهاجران بود كه مشركان مكه تصرف كرده بودند. اين دوستان مسيحي دست به سلاح نبرده اند و تا جايي كه احتجاج و استدلال مي كنند و حتي ناسزا مي گويند، نبايد آنان را كافر حربي دانست و بايد با آنان دوستانه و بزرگوارانه رفتار كرد و با رفتار محبت آميز و بزرگوارانه خود آنان را شرمنده كرد.

2. هرگز بر ما روانيست كه ناسزاهاي مخالفان را با ناسزا پاسخ بدهيم. در قرآن آمده است: شما به بت هاي مشركان ناسزا نگوييد تا آنان نيز به خدا ناسزا بگويند و علي(ع) وقتي كه اصحابش به مردم شام ناسزا مي گفتند، فرمود: من دوست ندارم كه شما ناسزا بگوييد. ما بايد همان طور كه امام صادق(ص) با ناسزاگويي هاي ابن ابي العوجاء رفتار كرد و مقابله به مثل نكرد، ما نيز كه پيرو آن حضرت هستيم، همين گونه رفتار كنيم.

3. دوستم خوبم! آقاي آبتين! همان طور كه شما به آيه اي از قرآن اشاره كرديد، سكوت و اعراض ما از ناسزاهاي مخالفان بهترين پاسخ به آنان است و هر خواننده اي كه قصه را ببيند، به وضوح خواهد گفت كه فلاني چه بي ادب است و به شما خواهد گفت كه فلاني چه مؤدب و صبور است. همين براي محكوميت مخالف كافي است و پاسخ ناسزاي ما جلوي اين قضاوت ارزشمند خواننده را مي گيرد. واضح است كه ناسزاگفتن و فحاشي مال آدمي است كه ناتوان از استدلال است. همه خواهند گفت: فلاني نمي تواند، استدلال كند، فحش مي دهد.

4. شما چطور با اطمينان مي فرماييد كه من از اهانت به پيامبر ناراحت نمي شوم؟ برادر جان! اين تهمت به يك برادر ديني است و تهمت گناهي كبيره به شمار مي رود. من به حكم دستوري كه خدا و پيامبر و ائمه داده اند و شما هم به نمونه اي از آن اشاره كرديد، سكوت و صبوري مي كنم.

5. چنان كه من عرض كردم، با وضعيتي كه اينترنت دارد و به راحتي مي توانند، وبلاگي ديگر ايجاد كنند، چاره اساسي بستن وبلاگ نيست. ما بايد جلوي اهانت كردن مخالف را با سخن متين و مستدل و آرام و مؤدبانه خود و با سكوت در برابر اهانت ها و گذر بزرگوارانه از كنار آن بگيريم. اگر ما هم اهانت كنيم، نه تنها جلوي اهانت هاي مخالف را نمي گيريم كه او را جري تر و جسورتر مي سازيم.

موفق باشيد و عاشق

گفتماني ميان من و يكي از دوستان درباره ادب بحث

به نام خدا؛ سلام عليكم؛ آقاي ... جان! جاي بحث علمي تحقير و خشم آلودگي نيست. آن در جاي ديگر مناسبت دارد. خشم آلودگي و تحقير و توهين استدلال را بي اثر مي كند. شما بايد فرض كني، مخاطبت حتي اگر مسيحي و يهودي هم باشد، دوست دلبند توست. كسي است كه نمي خواهي به او نازك تر از گل بگويي. هر وقت خواستي مطلبي بنويسي، اول خشم خودت را فرو بخور و بعد مطلب خودت را بنويس. اگر به سخن كسي ايراد و انتقاد داري، با تحكم به او نگو تو اشتباه فكر مي كني يا گمراه هستي، بلكه به صورت سؤالي بگو: آيا فكر نمي كني كه اين طور درست باشد؟

... جان! اگر قول بدهي كه مهربان بنويسي، من هم قول مي دهم، با شما در بحث ها همراهي و كمك كنم. اما اگر با تندي و توهين و خشم آلودگي بخواهي مطلب بنويسي، من فكر مي كنم، همراهي ام تنها ثمري كه دارد، وقت من را تلف مي كند.

... جان! اگر به يك بچه هم بگويي، تو، او هم به شما مي گويد، تو. يك بچه هم نمي خواهد شخصيتش خورد شود، چه رسد به شخص بالغ.

موفق باشي و عاشق!

اما درباره آن دوست خوبم كه فرمودند: «اگه ايرادي از منو شما ديد در ايميلمون بفرسته نه مثل يه نامه سرگشاده كه خيليها خوشحال بشند و آتو بگيرند.»

عرض بكنم كه خود آقاي ... ترجيح مي دهند، مطلب من علني باشد و گرنه خصوصي مي كردند كه فقط خودشان مطلع باشند؛ به علاوه اين سخن من از قبيل «به در مي گويم كه ديوار بشنود » است. دوستان مسيحي هم اين مطالب را مي بينند و بسا سبب شود، آنان نيز فضاي مناسبي را براي بحث فراهم كنند.

نيز فرمودند: «من با ساده انگاري اين برادر خوبم مخالفم. بحث علمي و مناظره زماني سودمند و موثرست كه طرف مقابلم قواعد آنرا رعايت كنه. نه اينكه مدام لب و قلم به دشنام و هتك حرمت بگشايند و ما هم سادگي كنيم.»

من عرض مي كنم: به هيچ وجه پاسخ بدي بدي نيست. به علاوه اين يك رسم جاافتاده و آكادميك در دانشگاه هاي ماست كه در محفل علمي جاي ابراز احساسات نيست. گذشته از اين من به دوست خوبم توهين نمي كنم و او را «ساده انگار» نمي خوانم. دوست خوبم شما مي توانستيد اين تعبير را به كار نبريد. اين ناچيز كه با شما سخن مي گويد، استاد دانشگاه است و داراي مدرك دكتري در رشته الهيات.

فرمودند:‏ «از نوشته هاي آنان نيك پيداست كه دانش كافي هم درباره اسلام دارند و به قول قرآن: آنان همانطور كه فرزندان خويش را ميشناسند حقانيت دين اسلام را هم ميشناسند. پس جاي مباحثه و مناظره اي باقي نميماند. چه آنكه يه طرف هنوز در انديشه جنگهاي صليبيست.و منطق سرش نميشه. علي الحال من به كمك يه روحاني بزرگوار يكي ازين وبلاگها رو بستم تا هشداري باشه به مابقي اسلام ستيزان. كه شمشيراشونو قلاف كتتد و دست از حق ستيزي بردارند كه بجز خسران دنيا و عقبي ارمغان ديگري نداره.»

من عرض مي كنم:‏ مناظره با ناآگاهان معنا ندارد و وبلاگ يا سايت بستن چاره كار نيست. مگر در اين فضاي گستره اينترنت با بستن يك وبلاگ يا سايت مي توان دهان همه مخالفان اسلام را بست؟

موفق باشيد و عاشق

پاسخ

اين يادداشت دنباله اين يادداشت هاست: چهارشنبه 19/2/1386 - 4:26 ص ): يك گفتمان در زمينه ادب و مهرباني در نقد؛ سه‏شنبه 18/2/1386 - 4:55 ع ): يادداشت براي يك برادر درباره مواجهه با يك دوست مسيحي

سلام

مطالبتون نوعا مفيده و از اون استفاده هاي فذاوان برده ام

اما: اين قالبتون يه جوريه! هم دير بالا مياد هم خوندن مطالب با اين خط و اين شيوه سخته.

موفق باشي دوست عاشق من!

 <      1   2   3   4      >