سلام دادا شب شما بخير
فهم يكي از مطالب شما براي من كمي سخت است اونم اين است كه نوشته ايدبرخي كوشيدهاند، ميان فلسفه و علت احكام شرعي تفاوت قائل شوند
منظور شما از اين جمله را متوجه نمي شوم لطفا توضيح بيشتري بدهيد ممنون از شما
به نام خدا
سلام عليكم
علت حكم در پاسخ اين سؤال است كه چرا خدا فلان حكم مثل نماز را تشريع كرد؛ اما فلسفه حكم در پاسخ اين سؤال است كه مثلاً نماز چه فوايدي دارد؟ گويند كه عقل ما ناقص است و ما نميدانيم كه چرا خدا احكام شرعي را تشريع كردهاست؛ مگر اين كه خودش فرموده باشد؛ اما ما ميتوانيم فوايد برخي از احكام را خودمان بفهميم؛ اما قادر به فهم فوايد همه احكام هم نيستيم. ميگويند: احكام تعبدي است؛ يعني ما بايد به احكام الهي تسليم شويم ولو آن كه علت يا فلسفه آنها را ندانيم.
عرض من اين است كه:
اولاً، احكام شرعي سنتهايي بوده است كه بشر خودش وضع كرده و خدا آنها را امضاء و تأييد كرده است. حال معنا ندارد كه خود بشر علت يا فوايد آنها را نفهمد. قريب به اتفاق احكام اسلام مثل نماز و حج و خمس و زكات قبل از اسلام بوده است. اين احكام در ميان همين مشركاني وجود داشته است كه به تصريح قرآن هيچ پيامبري در ميان آنان مبعوث نشده بود. كاري كه پيامبر اسلام(ص) انجام داده است، اين بوده است كه خرافهها و اباطيل و آنچه را مخالف عقل و فطرت بوده است، نسخ كرده است و برخي از تغييرات را هم ايجاد كرده است.
ثانياً، احكام كلي اسلام همان احكام عقل و فطرت آدمي است؛ مثل عدالت بورزيد و راست بگوييد كه همه ابناء بشر حسن و خوبي آنها را ميفهمند. احكام جزئي اسلام نيز مثل هفت دور چرخيدن به دور خانه كعبه علت و فلسفه عقلي ندارد و صرف قرار داد است؛ مثل حركت از سمت راست خيابان. نه اين كه علت يا فلسفه دارد و عقل ما به آن نميرسد.
سلام
سلامي به دل مرده ام از شما دل زنده ها
دوستان دور دور و دوستان عزيز
نديدمتون ولي كاش جايي بودم و راحت يه عالمه با اين اشكام باهاتون درددل مي كردم.
راستش دانشجوي رشته اخلاق در يك دانشگاه هستم
براي پايان نامه تصميم گرفتم از اين موضوع بهره ببرم
حالا هم برا تحقيقم و هم برا دل خودم:
چندتا منبع الكترونيكي يا كاغذي بهم معرفي كنيد.
ممنون شما
دل مرده فرسوده
حسين
ازلطفتون متشكرم
هيچ معلوم نيست كه من زندهدل باشم؛ اما نحوه سخن گفتن شما از زندهدلياتان حكايت ميكند. خدا بر توفيقاتان بيافزايد.
شما در زمينه عشق الهي ميتوانيد به كتابها و مقالاتي كه با همين عنوان نوشته شده و يا كتابهاي عرفاني و اخلاقي كه به طور ضمني به آن پرداختهاند، مراجعه كنيد. من نمونههايي از لينكهايي كه در اين زمينه ميتواند براي شما مفيد باشد، در بزرگترين لينكستان مذهبي قرار دادهام.
عاشق باشيد.
عقل مي گويد بمان عشق مي گويد برو ،و اين هر دو ،عشق و عقل را،خداوند آفريده است تا وجود انسان در حيرت ميان عشق و عقل معنا شود ،اگر چه عقل نيز اگر پيوند خويش را با چشمه ي خورشيد نبرد ،عشق را در راهي که مي رود تصديق خواهد کرد .آنجا ديگر ميان عقل و عشق فاصله اي نيست.
«شهيد سيد مرتضي آويني»
منم با شما موفقم كه دين نه با عقل در تضاده و نه با قلب
بلكه به نظر من اون چيزي كه دين با اون تا حدودي در تضاده ،هوسه ، كه البته اون رو هم تا حدودي ارضا كرده
و باز به نظر من اين هوس نه از دل سر چشمه مي گيره و نه از عقل (نمي دونم كه از كجا ناشي ميشه اما من اين عقيده رو دارم كه منشا اون عقل و قلب نيست)
باشه سعي مي كنم كه از اين به بعد منبع مطالب پست هامو ذكر كنم
و لطفا شما هم سعي كنيد كه پست هاي كوتاه تري بنويسيد (من تا نصفه هاش خوندم)
به نظر من اگه اين كار رو كنيد بهتره(هر طوري كه خودتون مايليد)
در پناه خدا شاد باشيد
سلام دوست گرامي
دين با علم جاودان و با جهل نابود است دين و معرفت با آگاهي ارزش دارد و درك ذات الهي براي بشر محدود است .
همواره شاد و پويا باشي
خيلي وبلاگ جامعي دارين. واقعا مطالبتون زيباست
لينكتون كردم.
يا علي
*عقل مي گويد بمان عشق مي گويد برو ،و اين هر دو ،عشق و عقل را،خداوند آفريده است تا وجود انسان در حيرت ميان عشق و عقل معنا شود ،اگر چه عقل نيز اگر پيوند خويش را با چشمه ي خورشيد نبرد ،عشق را در راهي که مي رود تصديق خواهد کرد .آنجا ديگر ميان عقل و عشق فاصله اي نيست.«شهيد سيد مرتضي آويني»
باسلام
انديشه و خردورزى، مهمترين تکيهگاه اسلام در عقايد، اخلاق، کردار و گفتار است و عقل اولين نعمتي است كه خداوند خلق كرد. خداوند عقل را خلق كرد و آن اولين مخلوق است. امام صادق (ع) فرمود: «خداوند عقل را زينت خلقش قرار داد. »و در قرآن شريف ، عشق ورزي به زيبايي هاي دنيوي ، به عنوان وسيله به رسميت شناخته شده و تاييد گرديده است. اين عشق هاي محسوس و مادي در نهايت به عشق معنوي و به مرحله عشق الهي صعود مي كند. از منظر قرآن تمام زيبايي هايي كه در نمايشگاه طبيعت موجود است و زيبايي هايي كه محصول فكر و ذوق انسان است ، اگر فاسد نباشد ، مثل زيبايي هاي معنوي به خداوند نسبت داده شده و به يك نقطه ختم مي شود.
سايه رحمت خداوند !
باتشكر
استاد گرامي سلام
مطالب زيبايتان را تحسين مي كنم
(دين امري دلپذير و عاشقانه است دين چيزي جز عشق و تمايل فطري آدمي نيست ) بسيار تامل بر انگيز و پر محتواست.
بنده بروزم چنانچه مايل بوديد به ما هم سري بزنين.
بسم الله الرحمن الرحيم
دوست عزيز و برادر گرامي ام سلام
عقل همواره مظلوم ترين موجود اين عالم بوده و هست . آنان كه عقل جزئي نگر را عقل پنداشتند عقل را براي جرم نكرده به محكمه كشاندند و رأي ناعادلانه دادند.
عقل جزوي عقل را بد نام كرد
برخي عقل را به جرم رهايي از تعصب و سركشي در برابر جهل ، مايه بي ايماني دانستند و آنچه حجت خداوند است را نه مصباح طريق كه قاطع الطريق راه خدا شناختند و قربة الي الله بر او تاختند ؛ برخي هم كه به سازكار عقل در راه بردن و تبديل شدن به عشق پي نبردند او را در برابر عشق ديدند و به اين زعم آفل افتادند كه عشق و عقل دشمنان صلح ناپذيرند .
حال اين كه عقل ،اين نبي درون و گرانقدر ترين نعمت خداي عقل آفرين طوري وراي طور اوهام و خيالات بلكه عقول جزوي و پراگماتيكال آنها داشت و هر چه بود از قامت ناساز بي اندامشان بود و ر نه تشريف او بر بالاي كس كوتاهي نمي پذيرفت .
عقل، نه دين و پايبندي به فرامين شريعت را منكر است و نه عشق را دشمن مي دارد . آنگاه كه در دستورات عملي وحي مي نگرد شريعت را پاس ميدارد و آنگاه كه به معارف عاليه آن نظر مي دوزد به اوج رفيع عرفان بار مي يابد و خود به عشق بدل مي شود و مراتب پائين تر خويش را به سخره مي گيرد . آنان كه عقل را با يكپاچگي اش نشناختند و توان حمل اين حديث مستصعب را نداشتند و چون قرآن عضه عضه اش كردند، هرگز نه به درك حقيقت آن بار يافتند و نه به اوج عاشقانه آن عروج كردند .
شما و نوشته زيبايتان را ستايش مي كنم .
هميشه سربلند باشيد و عاشق بمانيد .
يا حق
از بيانات ارزشمند شما بهرهمند شدم. آري! عقل ما را به عشق الهي ميخواند و از طرف ديگر عشق نيز آدمي را عاقل ميكند. العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان. هركه اندكي تعقل كند، عبادت خدا و عشق به او را نتيجه ميگيرد. نيز هركه عبادت خدا كند و به او عشق ورزد، عاقل ميشود. اطع ربك تسمي عاقلاً فلاتعصه فتسمي جاهلاً.