نقدی بر مقاله نقد اخلاقی نظریه ولایت فقیه [1]در باره این که - فقه مصطلح در حوزه های علمیه برای تدبیر امور عرصه عمومی کافی و کامل نیست- ایرادی نیست. منتها طبق تلقی من احکام فقهی دو قسم است: احکام تاریخی و احکام فطری. احکام تاریخی مثل احکام برده داری و احکام فطری مثل حسن انفاق و احسان و عدالت و صداقت و قبح ظلم و خست و دورغگویی. [2] چنان که در یادداشت قبلی آمد، پاره ای از احکام فقهی تاریخی و عرفی است و به تبع تغییر مقتضیات عصری تغییر می کند. [3]تردیدی نیست که اگر حل تعارضات احکام فقهی و قانونی با احکام عقلی و اخلاقی به عهده یک شخص باشد و آن شخص هم از اطلاعات یک دست شده ای تغذیه کند، ممکن است، به درستی از حل عقلانی تعارض مورد بحث بر نیاید. [4] اگر همان طور که در یادداشت قبلی آمد، احکام فقهی را اعم از احکام تاریخی و فطری بدانیم و احکام تاریخی را نیز محکوم احکام فطری بشماریم، باز ولایت فقه است و نه ولایت فقیه، و نیز ولایت فقه هم همان ولایت عقل و اخلاق است و نه ولایت ضد عقل و اخلاق. [5] اگر نسخ را در احکام تاریخی جاری بدانیم و آن هم منوط به این باشد که با مقتضیات عصری ناسازگار باشد، این عین عقلانیت و اخلاق است.پاسخ به سئوالاتی درباره نسخ [6] برده داری و نظایر آنها از احکام تاریخی است و آنها تا جایی قابل تحمل است که با احکام عقلی و اخلاقی معارضت نداشته باشد. منتها نظر به این که تغییر ناگهانی چنین احکام و سننی یکباره ممکن و اخلاقی نیست، تأیید و امضای موقت و اضطراری آنها عین عقل و اخلاق است. تا این که به تدریج شرایط لازم برای نسخ آنها فراهم شود. آیت الله معرفت از این نوع از نسخ به «نسخ تمهیدی» و به عبارت صحیح تر «تمهید نسخ» تعبیر کرده است. [7] اگر ما رعایت هنجارها و قوانین و سنن یک جامعه ای را اخلاقی به شماریم، حرمت و مجازات روزه خواری در ملأ عام نیز اخلاقی خواهد بود. [8] اگر ما تشریع و تقنین ولی فقیه را در چارچوب فقه به معنای عام که مجموعه ای از احکام فطری و تاریخی است و احکام تاریخی را هم محکوم احکام فطری بدانیم، چه مشکل اخلاقی پدید می آید؟ [9] با بیانی که ما داشتیم، مصحلت گرایی نظریه ولایت فقیه، لگام گسیخته نیست و لگام آن تشیخص عقل فطری و جمعی بشری است. [10] طبق بیان ما، مصلحت در نظریه ولی فقیه عبارت از خیر و منفعت عام است و مصلحت نظام همان مصلحت جمهور و عموم مردم است. [11] طبق توضیح ما، احکام و سننی که متضمن خیر و مصلحت عمومی نیست، تاریخی است و باید متناسب به شرایط عصری تغییر پیدا کند. اما این که کدام حکم و سنت متضمن خیر و مصلحت عمومی نیست، نیاز به کارشناسی دارد. [12] بر اساس شرح ما در نظریه ولایت فقیه با پیش بینی «مجمع تشخیص مصلحت نظام» معیار تشخیص مصلحت، عقل و خرد جمعی است. [13] بر پایه شرح ما مصلحت گرایی ولایت فقیه لگام گسیحته نیست و نمی تواند احکامی غیر اخلاقی صادر کند. [14] همه نتیجه گیری های نویسنده مقاله «نقد اخلاقی بر نظریه ولایت فقیه» مبتنی بر مقدمات نادرست است؛ اما بر اساس مقدمات ما با ولایت فقیهی که البته خود اخلاقی باشد و از خرد جمعی تبعیت کند، هیچ هرج و مرج اخلاقی پدید نمی آید و حقوق انسانی هیچ کسی نقض نمی شود. |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(پنج شنبه 88 آذر 12 ساعت 8:24 صبح) |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(پنج شنبه 88 آذر 12 ساعت 8:21 صبح) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
25 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |