ارادت
اخوي اصلا من اين منظور را نداشتم.مجموعه آنچه از برداشتهاي شما حاكي از يك ذهنيت و پيش فرض نسبت به تصوف است.من اصلا منظورم به فرقه گنابادي و يا هر فرقه ديگر نيست.جسارت هم نباشد خدمت شما كه چون شما نديدي پس...
هر فردي ظرفيتي دارد براي طي طريق.اين بر ميگردد به تفاوت در افراد.مدارج عالي انساني هم به قياس واحد سنجيده نميشود.علي خودش است و عيسي و موسي هم خودش.تقرب و تقواي آنها هم به نسبت هم قياس نميشود.معيار خداست و همه به محك او سنجيده ميشوند.لذا قصد ورود بنده به اين وبلاگ طولاني كردن بحث و ايجاد يك مجادله كلامي نيست.
متاسفانه بيش از مخالفان تصوف هواداران و باصطلاح صوفي منشان به اينها ضربه زده اند.چنانكه اسلام هم قبل از اينكه از ابوسفيان و معاويه و يزيد ضربه بخورد از طلحه و زبير و شريح و ... آسيب ديده.
اما در خصوص تعميق دانسته هاي شما از تصوف به كيهان فرهنگي شماره 241 سال 23 آبان 85 مراجعه كنيد و از دكتر خواجوي بشنويد.
در خصوص آثار مكتوب شيوخ گنابادي ها هم عرض شود بيشتر بگرديد.
اما لينك وبلاگ بنده.اين از سعه صدر شماست ولي من براي مدتي وبلاگ را حذف كرده ام.قصد بنده هم از تاسيس وبلاگ پرسش و پاسخ نبود و نخواهد بود.ترجيح ميدهم اين بحث ها در فضاي خصوصي تري صورت بگيرد تا مسير گفتگو درست طي شود و تابع احساسات نباشد.
جمله ايست از حضرت علي كه مي فرمايد با نادان از در حكمت سخن مگوئيد.البته مردم ما اهل انديشه اند و جوانان ما هم همينطور.اما تصورش را بفرمائيد يك مهندس برق بخواهد براي من از انرژي برق و كاركردهاي صنعتي آن و ... بگويد و من هم بيايم واردش بشوم! چه ميشود!موضوع بندي مطالب و مباحثات كمك ارزنده اي به تعامل بيشتر و بهره مندي از افكار و آراء بصورت متقابل انشاءالله خواهد شد.
سال نو شما هم مبارك