متنی که اینک ملاحظه می کنید، گفتمانی است با یکی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث و در آن از مواهب عشق الهی و چگونگی دست یابی به آن سخن رفته است. مطالعه آن خالی از فایده نیست. p : سلام j : سلام وقت به خیر p : وقت شما هم بخیر و نیکی j : این لینک را ملاحظه کرده اید؟ عشق یعنی چه؟ نوحه این صفحه را می شنوی؟ «مگه هر که بد شد، دل نداره؟ / اگه عشقه چرا حاصل نداره؟ مگه آدم بدا عاشق نمیشن؟ / به والله دل کمه، دنیا را میدن » p : جالبه. خوشا به سعادتتون. وبلاگتون عاشقانه است. مناسب حال منه. می خواستم برم جمکران. تنها بودم. خیلی دلم گرفته. در کل خیلی تنهام. j : دل گرفته مناسب عاشقیه. هر وقت دلت گرفت، با خدا درد دل کن، این تو را عاشق خدا می کنه. البته شب، نیم ساعت یا یک ساعت به وقت اذان بهترین زمانه. هم خستگی را با خواب از تن به در کرده ای. هم از مشغولیات روز فاصله گرفته ای و ذهنت برای خدا فارغ شده. هم سکوت و تاریکی شب. همه، شما را مهیای نجوا و درد دل با خدا می کنه. (1) خدا منبع همه کمالاته. اتصال ما به این منبع ما را هم به اوج کمالات می رسونه. آرامش، علم، قدرت، عصمت و خلاصه همه چیز. ما هرچه از این منبع فاصله بگیریم، خودمان ضرر کرده ایم. ما گاهی که توفیق گریه مستمر پیدا کنیم، به این عشق نزدیک می شویم؛ اما هوس ها و آلودگی های معنوی ما را از دسترسی به این موهبت دور می کنه. گاهی زحمت می کشیم و خودمان را به قله کوه می رسانیم؛ اما با یک هوس و گناه از همان بالا سقوط می کنیم. باید خیلی مواظبت کرد که دست و زبان و چشم و گوش و دهانمان به گناه آلوده نشود. p : قبول دارم. برای این موضوع خیلی وقت می ذارم. می گم چون به اندازه تلاشم جواب نمی بینم تو ذوقم می خوره. j : باید به آنچه که خدا می ده، راضی بود. حال اگر خواست چیزی هم به ما بده، بگذار خودش به صلاحدید خودش بده. ما نباید مثل یک زنی باشیم که شوهرش را برای جیبش دوست داره. بلکه باید مثل زنی باشیم که شوهر را به خاطر با او بودن دوست داره. حال اگر شوهره یک گلوبند یا لباس یا هرچه داد، بگذار خودش بدهد. عاشق باید به هرچه از معشوق می رسه، راضی باشه. اعتراض با عاشقی سازگاری نداره. همین که ما اعتراض می کنیم، یعنی ما عاشق نیستیم. چه کسی از اعتراض و بد خلقی خوشش می آید؟ p : هیچکس j: خدا هم از رضایت و تسلیم بودن ما خوشش می آید. (2) p: اون که آره. اگر نداد، پس صلاح نیست؟ j: باید اینگونه اندیشید. این که ما از خدا دنیا را می خواهیم، خود نشانه این است که گرفتار تعلقات دنیایی هستیم و به غیر خدا علاقه داریم. ما نباید خدا را در حد یک عمله پایین بیاوریم که هرچه به او دستور دادیم، برای ما انجام دهد. غلام همت آنم که در این چرخ کبود/ ز هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است. خلاصه نباید از نداشتن های دنیوی ناراحت بود. دنیا می گذرد. آنهایی که همه چیز داشتند، مردند، ما هم می میریم. متوسط عمرهای زیاد هفتاد، هشتاد سال است. به این ترتیب، ما سی، چهل سال دیگر همه زیر خاکیم. باید دنبال یک چیز ماندگار بود و آن هم همین عشق الهی است. به علاوه دنیا هیچ رقمیش ما را اشباع و کامیاب نمی کنه. به هر چی از دنیا که می رسی، می بینی مثل یک سرابه، همه اش فریبه. یه زمان کوتاهی راضی کننده است؛ اما به تدریج زدگی و نفرت می آره. فقط عشق الهی است که روزافزون است و پایدار. هم در این دنیا با ماست و هم پس از مرگ.(3) p: آره قبول دارم. خودم تسلیمم؛ اما آزار دیگران. نیش های سمی داغونم کرده. برام دعا کنید. خیلی داغونم. j: نسخه یک چیز است و بس. یک برنامه ثابت برای همسخنی و اشک ریختن به یاد خدا. گاهی یک نوحه مثل این نوحه «مگه آدم بدا عاشق نمی شن» می تونه زمینه ای برای گریه باشه. باید دید که مناسب حال چه چیزی برای گریه کردن هست. باید دنبال آن زمان و مکان و وسیله ای گشت که بتونه ما را هر شبانه روز قطره اشکی بیاره. گاهی زمزمه یک شعر عاشقانه اشک را جای می کنه. گاهی من با این شعر باباطاهر حال می کنم: یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد p: من همه حرفاتونو قبول دارم و به گوش جان می پذیرم. اما فکر می کنم بهتر از این هم می تونست باشه. آره الان با این چند بیت کلی حال کردم. خیلی به دلم چسبید. خیلی به موقع بود. فقط می ترسم از لحظه ای که خدا ازم چشم بگیره. اونوقته که دیگه راضی نیستم یک ثانیه نفس بکشم. j: به هر حال، هیچگاه برای با خدا بودن دیر نیست. به قول معروف هر وقت ماهی را از آب بگیری، تازه است. آدم هایی بودند که سراسر عمرشان به گناه گذشته و بعد در اواخر عمر متنبه و عاشق خدا شدند و به مقاماتی رسیدند که مراجع تقلیدش هم بسا نرسیده باشند. p: توکلت علی الله. دعایم کنید. امان از روزی که با طنابی نازک بخوای خودتو نگه داری. هم نجات برات مهمه، هم می دونی این طناب آنقدر محکم نیست که ترا نجات بده. پس فقط امید می تونه این وسط وساطت کنه و یک تنهایی بزرگ کنار دریای اشک چشمات که بعد از کلی زانو به بغل گرفتن، تازه احساس سبکی می کنی و باز آخرش می بینی که همین چند قطره اشک معجزه ای می کند که حتی تمام داشته های دنیایی نمی تونن بکنن. j: همین طوره. شما از این زمینه برای با خدا بودن استفاده کن. p: خیلی سبک شدم. وجودتون به آدم آرامش می ده. شما منو از مرگ نجات دادین. j: شما لطف دارید. --------------------------------------------------------------- (1) إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً * إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلاً * وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً (مزمل، 6-8)؛ قطعاً برخاستن شب، رنجش بیشتر و گفتار [در آن هنگام] راستینتر است. [و] تو را، در روز، آمد و شدى دراز است. و نام پروردگار خود را یاد کن و تنها به او بپرداز. (2) بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره، 112)؛ آرى، هر کس که خود را با تمام وجود، به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، پس مزد وى پیش پروردگار اوست، و بیمى بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد. (3) ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ * مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (نحل، 96-97)؛ آنچه پیش شماست تمام مىشود و آنچه پیش خداست پایدار است، و قطعاً کسانى را که شکیبایى کردند به بهتر از آنچه عمل مىکردند، پاداش خواهیم داد. هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد. لینک های مرتبط: قطرههای اشک جرعههای عشق + حزن و عشق + آرامش در عشق الهی + مقام حضرت عشق علیه السلام |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(جمعه 91 خرداد 5 ساعت 8:28 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
39 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |