یکی از دوستان به نقل از حضرت آقای فاطمینیا سخنی به این مضمون نوشته بود. عشق چیز سنگینی است؛ یعنی ارزش والایی دارد. از این رو به من توصیه کرده بود که در آیات و روایات «حبّ» را «عشق» معنا نکن. من پاسخی به این مضمون به او دادم که «حبّ» در لسان آیات و روایات همان عشق است. حبّ خدا که به لقلقه زبان نیست. اگر کسی خدا را دوست دارد، باید در راه دوستیاش از جان و مال بگذرد. چیزی که از آن به «عشق» تعبیر میشود. از رسول خدا نقل است که در حدیثی قدسی از خدا آورده است که فرمود: من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته(کلمات مکنونة فیض، ص75)؛ هرکه من را بجوید، مییابد و هرکه مرا بیابد، میشناسد و هرکه مرا بشناسد، من را دوست دارد و هرکه مرا دوست داشته باشد، عاشق من میشود و هرکه عاشق من شد، من هم عاشق او میشوم و هرکه را عاشقش شدم، میکشمش و هرکه را که کشتم، خونبهایش بر من است و من خونبهای اویم. چنان که در این روایت آمده است، عشقبازی به جانبازی میانجامد و جانبازی هم چیزی است که خداوند از بندهاش میخواهد. برخی این حدیث را به جهت ضعف سند ردّ کردهاند؛ در حالی که توجه ندارند که سند حدیث وقتی بررسی میشود که دلالت آن از سوی ادله معتبر پشتیبانی نشود. این حقیقت که اگر کسی عاشق خدا نباشد، در راه او جانش را فدا نمیکند، چیزی است که همه عقل و هم آیات قرآن تأیید می کند. در قرآن آمده است، منافقان یعنی کسانی که در دلشان عشق به خدا نبود، از دادن مال و جانشان در راه خدا خودداری میکردند؛ اما مؤمنان یعنی کسانی که در دل به خدا عشق میورزیدند، بی هیچ ترس و خوفی جان و مالشان را در راه خدا میدادند. خداوند در سوره آل عمران میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا ِلإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی اْلأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّى لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذلِکَ حَسْرَةً فی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ ( 156) وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (157) وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ َلإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ (158)؛ ای مؤمنان مانند کافرانی نباشید که درباره دوستانشان که به جایی میرفتند یا در حال جنگ بودند، گفتند: کاش با ما بودند تا نمیمردند یا کشته نمیشدند. خدا آن را افسوسی در دلشان قرار میدهد. زندگی و مرگ به دست خداست. خدا به کارهایتان آگاه است. اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و محبت خدا از مالی که گرد میآورید، بهتر است. اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور میشوید. آری! عشقبازی کار هر شیاد نیست. عشقبازی کسی چون امام حسین(ع) را میخواهد که هرچه دارد، در راه رضای معشوق بدهد.
عشق بازی کار هر شیاد نیست این شکار دام هر صیاد نیست عاشقی را قابلیت لازم است طالب حق را حقیقت لازم است عشق از معشوق اول سر زند تا به عاشق جلوه ی دیگر کند تا به حدی که برد هستی از او گر زند صد شورش و مستی از او شاهد این مدعی خواهی اگر بر حسین و حالت او کن نظر روز عاشورا در آن میدان عشق کرد رو را جانب سلطان عشق بارالها این سرم این پیکرم این علمدار رشید این اکبرم این سکینه این رقیه این رباب این عروس دست و پا در خون خضاب این من و این ساربان این شمر دون این تن عریان میان خاک و خون این من و این ذکر یا رب یا ربم این من و این ناله های زینبم پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق ای حسین ای یکه تاز راه عشق گر تو بر من عاشقی ای محترم پرده برکش من به تو عاشق ترم غم مخور که من خریدار توام مشتری بر جنس بازار توام هر چه بودت داده ای در راه ما مرحبا صد مرحبا خود هم بیا خود بیا که می کشم من ناز تو عرش و فرشم جمله پا انداز تو لیک خود تنها نیا در بزم یار خود بیا و اصغرت را هم بیار خوش بود در بزم یاران بلبلی خاصه در منقار او برگ گلی خود تو بلبل گل علی اصغرت زودتر بشتاب سوی داورت |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(چهارشنبه 86 دی 26 ساعت 7:40 صبح) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
6 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |