بسیار دیده می شود که برخی با زبان های چرب و نرم به هر کسی که به خصوص از جنس مخالف باشد، می گویند: «من عاشقتم. قربونت برم. جانم فدات. بی تو می میرم. تو تنها ستاره بخت منی» و حتی تا آنجا پیش می روند که به طرف می گوید: «من می خوام با تو ازدواج کنم»؛ اما واقعیت امر را که بررسی کنید، متوجه می شوید، همین حرف ها را با صدها نفر دیگر هم زده است. با دورویی به یکی می گوید، فقط دلبسته و معشوق من تویی؛ اما دروغ می گوید. به چندین نفر دیگر همین طوری حرف زده است. نتیجه این کارها چیست؟ جز خیانت؟ بی وفایی؟ دوروی؟ حقه بازی؟ به آتش کشیدن زندگی و تمام هستی کسی؟ راه درست چیست؟ من فکر می کنم، اگر این سؤال را از هرکسی بپرسی، با هر عقیده ای که باشد، پاسخ می دهد: «راه درست این است که هر کسی تنها به یک نفر دل ببندد و عشق بورزد و دنبال هرکسی راه نیافتد. به تعبیری مشرک و چند معشوقی نباشد که چند معشوقی عین خیانت و بی وفایی و حقه بازی و تلخ کامی است.» من افزون بر چنین پاسخی مطلبی دارم و آن این است که ما در یک صورت می توانیم عاشق همه باشیم و در عین حال به خیانت و بی وفایی و تلخ کامی نیانجامد و آن این است که عاشق خدا بشویم که همه هستی ما متعلق به اوست. در این صورت عاشق همه مخلوقات خدا با هر عقیده ای و حتی عاشق طبیعت و گیاهان و حیوانات هم می شویم؛ بدون این که در عشق خودمان صادق نباشیم و هیچ گونه دورویی کرده باشیم و به کسی بی وفایی کنیم. راز این عشق این است که وقتی ما عاشق خدا شدیم، عاشق هم متعلقات خدا هم می شویم. مثل مادری که چون بچه اش را دوست دارد، لباس و کتاب و دفتر و قلم و نقاشی ها و دوستانش را هم دوست دارد. آیا جز این است که هرچه هست، هستی اش به خودش تعلق ندارد؟ برای مثال آیا جز این است که ما بی اذن خودمان به دنیا آمدیم و بی اذن خودمان مریض می شویم و بی اذن خودمان می میریم؟ حتی مالک نفس کشیدن و ضربان قلب خودمان هم نیستیم. اگر نفسمان فرو برود و بالا نیاید، آیا ما می توانیم نفسمان را بالا بکشیم؟ آیا اگر ضربان قلبمان متوقف شود، ما می توانیم تلمبه قلبمان را به حرکت درآوریم. پس تردید نداریم که یک کسی دیگر غبر از ما، ما را آفریده و تدبیر می کند. آیا آن کسی بی شعور مثل طبیعت و یا یک چیز مبهمی مثل روزگار است؟ یا آن با شعور است؟ تردیدی نمی توان داشت که یک بی شعور نمی تواند چیزهای منظم و قشنگ و ظریفی مانند موجودات این جهان را درست کند. خدا هم کسی جز همین هستی بخش و قادر و عالم مطلق حاکم بر جهان نیست. من در ذیل سخن خود را با آیاتی از قرآن زینت می دهم که به گونه ای می تواند، به آن دو عاشق – یعنی عاشق دروغین و عاشق راستین – اشاره داشته باشد:
برخی از مردم چنین اند که تو از حرف هایش در زندگانی دنیا خوشت می آید؛ اما خدا شاهد است که در دلشان دشمن تو اند. وقتی از پیش تو بروند، در پی فساد و نابودی حرث و نسل اند. خدا فساد را دوست ندارد. وقتی به آنان گفته می شود: از خدا بترس و این کارها را نکن، به او بر می خورد و لجبازی می کند و بیش تر به گناه رو می آورد. او را جهنم بسش است و چه بد جایی است! در مقابل برخی از مردم خودشان را به عشق خدا می فروشند. خدا هم به آنان عشق می ورزد. ای مؤمنان همه اتان عاشق خدا بشوید و پا جای پای شیطان نگذارید. او دشمن آشکاری است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ (204) وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی اْلأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ (205) وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِاْلإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (206) وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ (207) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (208)
|
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(دوشنبه 85 بهمن 16 ساعت 6:44 صبح) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
52 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |