سلام یک راهنمایی ازتون می خواستم. احساس می کنم معرفتی که باید نسبت به ائمه(ع) ندارم. دیروز که زیارت جامعه رو می خوندم، یک لحظه ذهنم به این سمت رفت که شاید دلیل این همه افسردگی و در جا زدن حب واقعی نداشتن به ائمه(ع) هست. لطفاً راهنمایی کنید و بگید از کجا شروع کنم. نمی خوام محرم امسال رو هم مثل سال های قبل بگذرونم. با تشکر سلام علیکم از سیاق سخن شما چنین دانسته می شود که شما می خواهید از رهگذر معرفت به ائمه(ع) و خواندن زیارت جامعه از افسردگی بیرون بیایید و به آرامش برسید. چنان می نماید که شما با خواندن زیارت جامعه چنان که می خواهید، به چنین آرامشی نمی رسید. شما سبب آن را این می دانید که به مضامین این زیارت نامه معرفت و باور قلبی کافی ندارید. حال می پرسید، چگونه به مضامین این زیارت نامه که در بیان مقامات معنوی ائمه(ع) و عرض ارادت به ایشان است، معرفت و باور قلبی کافی پیدا کنید تا آن را از روی جان و دل بخوانید و از رهگذر آن به آرامش برسید. من در پاسخ چند نکته را بیان می کنم:
1. ملازمه میان باور و بداهت برای این که یک باوری در انسان ایجاد شود، باید بدیهی و روشن باشد. ما هرگز تردیدی نمی کنیم که روشنایی روز از تابش خورشید است. جهت آن هم این است که این برای ما روشن است. اما ما در اموری که برایمان روشن نیست، تردید داریم و نمی توانیم به آن باور داشته باشیم. برای مثال اگر ما ببنیم، در مغازه سر خیابانمان بسته شده است؛ نمی دانیم: آیا صاحب مغازه بیمار شده است؟ آیا صاحب مغازه به سفر رفته است؟ و یا آیا امر دیگری برایش پیش آمده است؟ در اینجا نمی توانیم، با اطمینان چیزی بگویم. مگر این که علت را جویا شویم و علت برای ما بدیهی و روشن شود. اگر راجع به مقامات معنوی ائمه(ع) و لزوم ارادت ورزیدن به ایشان هم تردید داریم، باید این تردید را با مطالعه برطرف کنیم تا زمینه برای ایجاد باور و اطمینان و ایمان به آن برایمان پدیدار شود. 2. تفاوت میان باور به مشهودات با باور به مغیبات باور پیدا کردن به مشهودات آسان است. هر کسی به آنها باور دارد. برای مثال هیچ کسی را پیدا نمی کنید که تردید کند، باران از آسمان فرو می ریزد یا خورشید روشنایی دارد و نظایر اینها. اما باور پیدا کردن به مغیبات دشوار است؛ از این رو همیشه افرادی پیدا می شوند که مغیبات را انکار می کنند. جهت آن این است که باور به مشهودات بر اثر مشاهده مستقیم خود مشهودات حاصل می شود؛ اما باور به مغیبات با مشاهده مستقیم آنها حاصل نمی شود؛ زیرا اساساً مغیبات قابل مشاهده نیستند. ما در خصوص مغیبات باید از طریق آثارشان پی به آنها ببریم. برای مثال، روح در بدن یک امر غیبی و پنهانی است. ما روح را نمی توانیم به طور مستقیم مشاهده کنیم. طریق دریافتن این که بدنی روح دارد، این است که بررسی کنیم، آیا آن بدن آثار روح را دارد و آیا ما می توانیم آن آثار را مشاهده کنیم. اگر ببنیم که یک بدنی نفس می کشد و حرکت دارد، می گوییم، آن بدن روح دارد. درباره داشتن مقامات معنوی ائمه(ع) هم اگر تردیدی در ما هست، به این جهت است که ما هرگز به طور مستقیم شاهد ظهور یک مقام معنوی از ائمه(ع) نبوده ایم. بنابراین اگر ما می خواهیم، مقامات معنوی ائمه(ع) را دریابیم، باید یا خود شاهد ظهور مقامات معنوی ائمه(ع) باشیم. برای مثال، یک مریض لاعلاجی را مشاهده کنیم، برای او دست به دعا شده اند و آنگاه در حین یا بعد از اتمام دعا یکباره شفا یافت. یا این که به طریق متواتر و از طرق بسیار و مطئمن برای ما نقل کنند که فلان شخص فلان مرض لاعلاج را داشت و آنگاه بر اثر دعا شفا پیدا کرد. برای آگاهی از مقامات معنوی ائمه(ع) بسیار ضروری است که ما زندگی معنوی و عرفانی و اخلاقی ائمه را مطالعه کنیم. بررسی کنیم، عبادات آنان چگونه بوده است؟ اخلاق و صفات آنان با مردم چطور بوده است؟ این مطالعات می تواند عشق و علاقه ما را به ایشان برانگیزد.
3. خواندن ادعیه مناسب حال ما باید ادعیه ای را بخوانیم که مناسب حال ما باشد. اگر مضامین یک زیارت یا دعایی برای ما هضم پذیر نیست و معقول نمی نماید، خواندن آنها وقت تلف کردن است و در ما حال خوبی پدید نمی آورد. ما باید آن ادعیه و زیارت ها و حتی اشعاری را که برای ما معقول و بدیهی است، بخوانیم تا در ما تأثیر مطلوب بگذارد. نیز ما باید ببنیم، در ما چه عیوب و گناهانی هست. آنگاه ادعیه و اشعاری را برگزینیم که در آنها طلب مغفرت از نوع گناهان ما و رفع عیوب ما شده باشد. همین طور ما باید ملاحظه کنیم، چه انتظارات و درخواست هایی داریم. آنگاه ادعیه و اشعاری را بخوانیم که در آن تأمین انتظارات و درخواست های ما ذکر شده باشد. خلاصه آن که باید مضامین ادعیه زبان حال ما باشد تا تأثیر مطلوب خود را در ما بر جای نهد. روشن است که اگر ما دریابیم، مضامین یک دعا یا زیارت نامه و یا شعر ربطی به حال و نیاز و وضع ما ندارد، نمی توانیم حس مناسب آن دعا را به خود بگیریم و حال مطلوبی را در خود ایجاد کنیم.
4. اتکا به بدیهیات در دعا لزومی ندارد که حتماً یک دعا و یا زیارت نامه خاصی را بخوانیم تا حس و حال مناسب پیدا کنیم. ما حال خود را به درستی بشناسیم و مناسب حال خود و حتی به زبان خود با خدا و ائمه سخن بگوییم، بهتر می توانیم، در خود تغییر حال را پدید آوریم. باید ببنیم، چه اموری برای ما بدیهی است و نیز چه نقص ها و گناهانی داریم و چه اهداف و مقاصدی را دنبال می کنیم، آنگاه متناسب آنها با خدا و ائمه سخن بگوییم. آنچه با اندکی تأمل برای ما بدیهی است، این است که ما بدون اجازه خلق شده ایم و بدن اجازه مریض می شویم و بدون اجازه می میریم. کسی از ما اجازه نمی گیرد. گویا ما یک حلقه ای هستیم، در انگشت یک کسی و او هر گونه که بخواهد ما را می چرخاند. او چه کسی است؟ آیا این کارهایی که روی ما صورت می گیرد، بسیار ساده است که حتی به تصادف قابل تأویل باشد یا چندان پیچیده است که اگر تمام دانش ها و نبوغ های انسانی هم جمع شوند، نمی توانند چنان کارهایی را انجام دهند؟ بدیهی است که این کارها جز از یک منبع سرشار از نبوغ و دانش و قدرت نمی تواند سرچشمه بگیرد. بنابراین ما به وضوح می یابیم که یک فعال مایشاء و قدرت و علم لایزالی بر ما و جهان حاکم است. خوب آیا معقول است که چنین قدرتی و نبوغی کار عبث و بیهوده انجام دهد؟ چیزهای ظریف و شگرفی را مثل این جهان و وجود ما خلق کند و آنگاه نابود سازد؟ آیا ما که با این ظرافت و دقت خلق شده ایم، با مرگ نابود خواهیم شد؟ آیا اگر مرگ ما نابودی ما باشد، خلقت ما عبث و بیهوده نخواهد بود؟ ما به وضوح درک می کنیم که نباید مرگ ما نابودی ما باشد؛ بلکه باید گذار ما به مرحله ای دیگر باشد.
5. توحید و یگانگی قدرت لایزال خوب آیا ما در جهان دوگانگی مشاهده می کنیم؟ آیا می توانیم دو جهان و هستی متمایز تشخیص بدهیم که یکی به یک قدرت و دیگری به قدرت دیگری تعلق داشته باشد؟ با اندکی تأمل در می یابیم که چنین دوگانگی وجود ندارد. جهان را چنان هماهنگ و منسجم می یابیم که تصور نمی کنیم، جز یک منبع و منشأ برای خلق و امر جهان و ما وجود داشته باشد. به این ترتیب باید بگوییم، هیچ کس حتی انبیاء و ائمه نیز از خود قدرتی ندارند. هرچه قدرت در این جهان است، منبع و منشأ واحدی به نام خدای یگانه و نامرئی دارد.
6. امکان خلافت الهی برای همه افراد بشر ما اگر در هر چیزی تردید کنیم، اگر کم ترین تجریه دعا داشته باشیم، در تأثیر دعای خود تردید نمی کنیم. منتها هر دعایی تأثیر تردیدشکن ندارد. دعایی چنین تأثیری دارد که با حالت تضرع و زاری و گریه همراه باشد. حداقل اثری که از چنین دعایی نصیب ما می شود، یک عشق و لذت و آرامش زاید الوصف است که با هیچ لذت و عشق و آرامش دیگری قابل قیاس نیست. اگر ما به چنین رابطه عاشقانه و لذت بخشی با خدا ادامه بدهیم، به مقامات و کراماتی دست پیدا می کنیم که دیگر هیچ تردیدی را در برخورداری ائمه(ع) از چنین مقاماتی روا نمی داریم. راه خلافت و تقرب به خدا و تخلق به اوصاف الهی و کسب مقامات الهی در حد و اندازه و ظرفیت هر کس بر هیچ کس بسته نیست. انبیاء و ائمه(ع) ظرفیت بیش تری داشتند و لذا به مقامات معنوی بیش تری نایل می شدند. اما دیگران هم می توانند به چنین مقاماتی نایل شوند. راهش هم عشق به خدا و ائمه و اولیای الهی است. تخم عشق هم با گریه به یاد خدا و قیامت و همدلی با ائمه و اولیای الهی در دل آدمی کاشته می شود و به بار می نشیند.
7. عشق به ائمه(ع) عشق به خدا آنچه در زیارت نامه ها و پاره ای از ادعیه متضمن ارادت و عشق به اهل بیت است، از باب این است که آنها اولیاء و مقربان الهی بودند. تردیدی نمی توان داشت که عشق ورزیدن به هر کس و گروهی زمینه ای می شود، برای این که به صفات و اعمال آنها گرایش پیدا شود. ائمه(ع) کسانی بودند که در عبودیت الهی غرق بودند و کثرت ذکر خدا و نماز و روزه و احسان آنان به خلق همواره زبانزده بوده است. اگر ما در ادعیه و زیارات از ائمه(ع) می خواهیم، برای ما شفاعت کنند، مفهومش این است که ما از آنان می خواهیم برای ما دعا کنند. شفاعت چیزی جز دعا نیست. تقاضای دعا از یک اشخاصی که اهل دعا و تهجد و عبادت و تقرب الهی بوده اند، چیز نامعقولی نیست. آدمی هم با مرگ نابود نمی شود. اگرچه ائمه(ع) در قید حیات دنیوی نیستند، اما زنده و حی و حاضرند و صدای ما را می شنوند و می توانند برای ما دعا کنند. بسان فرشتگان که به تصریح قرآن برای مؤمنان دعا و استغفار می کنند. ما برای این که تا حدودی دریابیم علم مردگان به مراتب بیش از زندگان است، کافی است، در علم خود در عالم رؤیای صادقه دقت کنیم. ما در رؤیای صادقه زمان و مکان را در می نوردیم و از چیزهایی آگاه می شویم که نه در مکان ماست و نه در زمان ما. روح ما در عالم رؤیا عالم برزخ را تجربه می کند، همان عالمی که مردگان و از آن جمله ائمه(ع) و انبیاء(ع) قرار دارند. به این ترتیب نباید تردید کنیم که ائمه(ع) می توانند وقتی ما به ایشان توجه می کنیم و از ایشان شفاعت و دعا می خواهیم، به ما توجه کنند و ما را دعا نمایند. لینک های مرتبط: گریه اوج عاشقی ؛ قطره های اشک جرعه های عشق ؛ طریق عاشقی در نماز؛ آرامش در عشق الهی؛ چگونه عاشقی کنیم؟ ؛ معنویت، یعنی عاشق شدن؛ عاشق دنبال کشف و کرامت نیست.؛ فلسفه عشق به اهل بیت(ع)؛ عشق به امام حسین عشق به خداست.؛ عاشقی راز شفاعت؛ عاشقی امام حسین؛ فاطمه عشق خدا بود |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(جمعه 89 آبان 28 ساعت 6:34 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
92 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |