آنچه اینک می آید، نامه یکی از دانشجویان سابق است که در زمینه پاره ای از رسوم جدید نظیر رسوم مربوط به «نهم ربیع الاول» موسوم به «عید الزهراء» پرسش هایی را مطرح کرده است و پاسخی که من به اجمال به آن داده ام.
متن نامه بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی استاد، بسیار خوشحالم که همچنان توفیق استفاده از محضر شما، هرچند از راه دور دست می دهد و بحمدالله امکان استفاده از مطالب پربار نوشته شده توسط شما چه از طریق ایمیل یا وبلاگ ها را دارا هستم. هرچند گاهی آرزو می کنم ای کاش تسلیم شرایط نمی شدید و همچنان همانند حدود دو سال پیش مطالب و مباحثی را که برای دانشجویانتان ارسال می نمودید، ادامه می دادید. منظورم متونی است که مربوط به برخی موضوعات بحث برانگیز و به اصطلاح شبهات بود؛ همان ها که مدتی باعث تعطیلی گروه قرآن دانشجو شده بود. اما به هرحال هرطور شما تصمیم بگیرید، می پذیریم؛ چرا که به حسن درایت و عاقبت اندیشی شما اعتماد و اطمینان داریم. استاد گرامی، آنچه بهانه ای بود برای نگاشتن این نامه به شما، چنین بود که گاهی اوقات به مناسبت های مختلف به ایمیل یا سایت های شما مراجعه می کنم و امید دارم که مطالب خواندنی بیابم و موضع و نظر شما را راجع به برخی مباحث روز بدانم، در حالی که بسیاری از بزرگان دینی ما دراغلب موارد همچنان در خواب و سکوت به سر می برند، جز معدودی همچون شما. متاسفانه گاهی دست خالی می مانم که می دانم حتماً از پرکاری شما در فضای علمی ناشی می شود و یا شاید برخی مصالح دیگر. خیلی مایلم خودم ارتباط برقرار کنم و سئوالات و مشکلات فکری در زمینه های اعتقادی و قرآنی و روایات را بپرسم. اما باز هم گرفتاری های خودم فرصتی باقی نمی گذارد. موضوعی که اکنون به مناسبت زمانی باعث مشغولیت فکری بنده شده است، مجالس جشنی است که در سال های اخیر توسط برخی از شیعیان در روز نهم ربیع برگزار می شود، به مناسبت تاج گذاری امام زمان(عج)! با توجه به وظایف تبلیغی که برعهده داریم، تا کنون در حوزه مسئولیت خود چنین مراسمی برگزار نکردیم و برای شرکت در آن نیز تمایل نشان ندادیم. سال قبل بنده در جمع عده ای از خانم ها، که معمولا استعداد و آمادگی فوق العاده ای برای برگزاری و شرکت در چنین مجالسی دارند، مطالبی را که به ذهنم رسیده بود و ضروری می دیدم، بیان کردم. از آنجا که در مجامع و رسانه های علمی و مذهبی موضع گیری ندیده ام، خواستم بدانم آیا از نظر شما ایرادی در دیدگاه بنده وجود دارد و آیا خود شما نظر خاصی دارید یا نه؟ از نظر من وجود چنین مناسبتی یکی از نمونه های آشکار بدعت در دین و مذهب است و معلوم نیست از کی و چه زمانی و توسط چه کسی چنین روز متبرکی در تقویم شیعه وارد شده است و آیا نام گذاری تاج گذاری برای آخرین امام از ائمه بزرگوار به جای روز آغاز امامت و ولایت وجهه مناسبی دارد؟ در حالی که این اصطلاح برای شاهان و سلاطینی که به زور و به شکل موروثی حکومت را در دست می گرفتند، استفاده می شد؟ از اینها گذشته آیا با چنین منطقی که در این روز امامت امام مهدی علیه سلام آغاز می شود، پس باید جشن بگیریم، می توانیم برای بقیه ائمه هم فردای روز شهادت پدرشان جشن امامت برگزار کنیم. برخی که ادعای ارادت خالصانه و بیش از دیگران نسبت به ائمه دارند و خود پایه گذار بدعت ها ی فراوانی برای نشان دادن این اعتقاداتشان می باشند و می خواهند بگویند که ما بی فکر و منطق و مطالعه نیستیم، استدلال می کنند که این جشن خاص امام زمان(عج) است؛ چون ایشان امام عصر ما هستند و ولی غایب ما می باشند! در پاسخ باید گفت: اگر این استدلال صحیح است و این امر بدعت و خرافات نیست، باید دید آیا در تاریخ چنین چیزی وجود داشته که مثلاً فردای روز شهادت امام موسی کاظم(ع) شیعیان راستین و آنان که با امام رضا(ع) بیعت کرده اند. همان ها که دیشب پیکر مطهر پدرش را به خاک سپرده و به حضرتش تسلیت گفته اند و عزا گرفته اند، امروز مجلس جشنی به مناسبت آغاز امامت ایشان برپا کنند؟ و حتی سال های بعد هم تا زمان شهادت ایشان در چنین روزی، یعنی فردای روز شهادت امام هفتم و یا دیگر ائمه را روز مبارک و عید قرار دهند؟ البته من مطالعه نکرده ام و نمی دانم که برگزاری مراسمات جشن به مناسبت میلاد ائمه علیهم السلام که امروز در میان ما شیعیان حداقل ایرانی بسیاری رواج دارد در تاریخ زندگانی خود آن بزگواران نیز سابقه ای دارد یا نه؟ گرچه این موضوع مورد نظر بنده نیست، حداقل حالا. در این میان برخی عوام هم تبلیغات و زیر نویس های صداو سیما در این روز (سال های اخیر) را دلیل موجهی برای صحت چنین مناسبتی می دانند!!! می دانم که وجود چنین بدعت ها و انحرافات در جامعه شیعی و علوی ما نه تازگی دارد و نه تمامی! اما می خواهم بدانم آیا ما هم می توانیم مثل دیگران سکوت کنیم و فقط ناظر و حتی به صورت ضمنی تایید کننده باشیم؟ برخی شاید از سر دلسوزی می گویند: صحبت های شما صحیح است، اما در جمع مردم نگویید، ما هم نمی گوییم. چون اینها حتی اگر بدعت باشد، ضرری ندارد و حداقل باعث بلند کردن مردم مذهبی سنتی از پای ماهواره ها یا مجالس غیبت و گناه و حضور در اماکن مذهبی و در جمع برادران دینی و ذکر ائمه اطهار(ع) می شود. حالا بهانه هرچه می خواهد باشد! و جای تأسف است که تأثیر رواج و رونق این مراسمات در سال های آخر در شناخت اولیای دین و مذهب و سیره و روش آن بزرگواران در میان مردم و حتی خود ما، تقریبا صفر بوده است و در عمل شاهد دور شدن مسلمانان از دین واقعی در زمینه های گوناگون و حداکثر مشغول شدن به همین ظواهر هستیم. علاوه بر این در پاسخ به بزرگواران اخیر باید گفت چطور ضرری ندارد، در حالی که می توانیم از این فرصت ها برای آموزش معارف حقیقی دینی بهره بگیریم. مگر خدای نکرده ظرفیت دین اسلام و سیره پیامبر(ص) و ائمه (ع) تمام شده است و دیگر همه را از بر شده ایم که حال برای خالی نبودن عریضه به چنین چیزهایی متوسل شویم. از این گذشته آیا وهن مذهب حقه تشیع و حتی دین اسلام و فراهم کردن زمینه های مسخره کردن و ایراد گرفتن و شبهه پراکنی ها کم ضرریست؟ آن هم در حالی که در عصری قرار داریم که از همه جوانب در معرض دشمنی ها و مخالفت ها قرار داریم. بماند که در همین فضا برای ارائه مباحث علمی و دقیق و پژوهشگرانه دینی و قرآنی و فقهی و سیاسی چه موانعی که ایجاد نمی کنند! قصد نداشتم سخن را این قدر به درازا بکشانم. اما نکته ای در ذهنم مانده است و آن اینکه حدس بنده این است که تولد چنین مناسبتی و برگزاری چنین جشنی تنها بهانه ای بوده است برای برگزاری جشن دیگر در همین روز! همان جشنی که نام آن را هم اخیراً معلوم نیست به چه استدلالی به «عید الزهراء» تغییر داده اند. شاید برخی صحبت ها و موضع گیری ها هرچند اندک و کم اثر از سوی برخی از علما و مراجع مبنی بر منع شیعیان از لعن خلفا در مجامع عمومی و حفظ وحدت و... باعث شده است که آنهایی که نمی خواهند به هیچ عنوان ثواب چنین عبادتی را از دست دهند با عنوان اینکه مؤمن باید زرنگ باشد، درصدد اجتماع و برگزاری جشن و مولودی با عناوین دیگر برآیند. البته اذعان می دارند که همین علما این حرفها را در رسانه و جمع عامه گفته اند در حالی که همه علما و مراجع قم چنین مجالسی را به صورت خصوصی تأیید و یا حتی در آن شرکت می کنند! خداوندا اگر صحت ندارند و براحتی به بالاترین مقامات دینی تهمت وارد می کنند، خودت از سر تقصیراتشان بگذر و هدایتشان کن. الله اعلم. در آخر باید بگویم اگر حدس بنده درست باشد، حق دارم که بارها بسیار بیش از آنکه در شنیدن روضه و مصائب ائمه و حضرت زهرا(س) اشک بریزیم، در مشاهده مظلومیت آن بزرگواران در زمان حاضر و در میان جامعه شیعیان و حکومت علوی گریسته ام. چه راحت از نام و مقام آن بزرگواران استفاده می کنیم تا فقط بهانه ای داشته باشیم برای توجیه و تایید نظرات بی منطق و بدعت های بی اساس. چنانکه در ایام محرم امسال نیز مظلومیت امام حسین(ع) را با تمام وجود در حال حاضر و در جمع دوستدارانش درک کرده ام و از خودم خجالت کشیدم که هنوز هم نمی توانیم قدمی برای امامان معصوممان و در راه آیینی که آن حضرات جان خود را برسر آن گذاشته اند، برداریم و به راحتی ندای یا لیتنا کنا معک هم سر می دهیم! استاد، واقعا معذرت می خواهم که وقتتان را گرفتم، اما اگر لطف کنید و فقط پاسخ دهید که کدام قسمت از صحبت های بنده را تایید می کنید، مثل همیشه دعاگویتان خواهم بود.
و من الله التوفیق پاسخ نامه به نام خدا و با سلام من تمایل داشتم پاسخ نامه شما را همراه با مستندات قرآنی و حدیثی می دادم؛ اما به علت ضیق وقت به اجمال چند نکته را ذیل عناوین ذیل بیان می کنم:
1. بدعت در دین بدعت عبارت از رسمی مذهبی است که در میان رسوم منصوص مذهبی سابقه ای ندارد. به پدید آوردن چنین رسمی بدعت گذاری گویند و در روایات معصومین(ع) از آن نهی شده است. حداقل ضرر پدید آوردن چنین رسم هایی این است که بار تکالیف مذهبی و دینی را بر مکلفان سنگین می کند؛ طوری که موجب گریزان شدن مردم از دین و مذهب می شود. گاهی کثرت این رسوم چنان بر زندگی ما سایه افکن می شود که ما را از انجام وظایف واجب دینی نیز باز می دارد و امور زندگانی امان را مختل می سازد و چون کلافی سر در گم می کند. این در حالی است که ما اگر در شرایطی قدرت انجام تکالیف دینی را هم نداشته باشیم، حتی از انجام واجبات آنها معاف هستیم و انجام مستحبات آنها هم به حال و تمایل داشتن ما منوط شده است. دین اسلام دینی آسان و سهل معرفی شده و سخت گیری و سخت سازی تکالیف دینی از بدعت های ادیان سابق به شمار آمده و مورد مذمت قرار گرفته است. برخی برگزاری رسم هایی را که در دین و مذهب سابقه ندارد، اگر به عنوان دین و مذهب نباشد، بی اشکال دانسته اند؛ اما بعید بتوان رسم هایی را که ما درباره پیشوایان دینی و مذهبی برگزار می کنیم، غیر دینی نامید. به این ترتیب، باید گفت: چنین رسمی هایی که مستند شرعی ندارد، مصداق بدعت است و ضروری است، از آنها اجتناب شود.
2. لعن و توهین به خلفاء اظهار لعن و نفرت و القاب زشت درباره ظالمان یک امر فطری و طبیعی است و در قرآن شواهد فراوانی دارد. منتها نباید لعن فرستادن و توهین به ظالمان باعث آزردن افراد غافل بشود و یا موجب بشود، مفاسدی مثل قتل و تفرقه میان مسلمانان و نظایر آنها به وجود بیاید. در این صورت لعن و توهین ظالمان هم جایز نخواهد بود. در قرآن آمده است که اگر توهین به مقدسات بت پرستان موجب شود که آنان نیز به مقدسات ما توهین کنند، هرگز جایز نیست.
3. احیای اسم و رسم ائمه(ع) زنده نگه داشتن اسم و رسم اولیای الهی امری ممدوح و شایسته است. اسمشان هم که زنده نگه داشته شود، زمینه ای برای زنده شدن رسمشان خواهد بود. منتها گاهی اسم اولیاء را زنده نگه می داریم؛ اما رسمشان را به فراموشی می سپاریم و بلکه گاهی رسم خود را به اسم ایشان می بندیم. حال آن که هیچ توصیه و رهنمودی از آنان در زمینه آن رسم به ما نرسیده است؛ بلکه گاهی آن رسم با عمومات شرعی سازگاری ندارد. بی تردید چنین رسم هایی نه تنها قابل انتساب به اولیای الهی نیست؛ بلکه باید آنها را بدعت دانست و از برگزاری آنها پرهیز نمود. ارادتمند شما لینک مرتبط: نظر رهبر انقلاب درباره خرافات مربوط به 9 ربیعالاول |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(دوشنبه 91 بهمن 2 ساعت 6:57 صبح) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
22 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |