متنی که اینک ملاحظه می کنید، نامه ای است که یکی از ایرانیان مقیم خارج با عنوان «کمی تأمل» به شرح ذیل برایم ارسال کرده است و نیز پاسخی که به آن داده ام. قبل از آن لازم است، بیان کنم. آنچه که در این نامه منعکس شده، چهره مشوه و زشتی از اسلام است که مخالفان اسلام و یا تاریک اندیشان مسلمان درست کرده اند و پاسخ من همه مستند به آیات و روایات معتبر است که به جهت پرهیز از اطاله تنها به ذکر آدرس در متن بسنده می کنم: 1. متن نامه در دینی که حرفش ازادی است، ولی ان دین را ترک کنی، حکمش اعدام است (ارتداد). دینی که برترین است؛ اما کافر را همچون خوک نجس می کند. در دینی که حرفش ازادیست؛ وقتی کاری که در دین باشد و انجام ندهی، باید کتک بخوری (امر به معروف و نهی از منکر). در دینی که حرف از حق زن است، زن ها مزرعه هستند و مردان هر بذری خواهند پاشید ( قران ). در دینی که حرف از تساوی مرد و زن است، مرد زن را خواهد زد ( سوره نساء ). در دینی که حرف از پاکی است، کنیز بر پیغمبرش حلال می شود و بر صاحبان کنیز. در دینی که حرف از آزادی است، یک مرد حق زن را زیر پا لگد مال می کند. در دینی که حرف از آزادی است، زن باید خود را بپوشاند تا مرد به انحراف کشیده نشود. در دینی که حرف از شادیست، مرگ سخت ترین عذاب است و فرشتگان مرگ هرکسی را چه خوب چه بد آزار می دهند. دینی که جهنم کابوس مردم است. دینی که آنقدر از قدرت انعطاف آن صحبت می کنند تا عالمان آن به هرشکل که خواستند، اصلاح کنند، حلال را حرام کنند.
2. پاسخ نامه دینی که شما معرفی کردید، چیزی است که شما تخیل کرده اید. ما چنین دینی نداریم و نسبت به چنین دینی کافریم. ما دینی داریم که در قرآنش خطاب به پیامبر(ص) آمده است: تو تنها ابلاغ کننده ای (رعد، 40)؛ نه جبّار (ق، 45) و مسیطر(غاشیه، 22). اجباری در دین نیست. راه روشن و گمراهی بیان شده است. هر که خواهد آن را انتخاب کند(بقره، 256). البته طرف دار دینی هستیم که مجرم را مجازات می کند. هرگاه کسی خواست، مقدسات مردم را به بازی بگیرد و از راه حیله و خدعه به فریب و فساد روی بیاورد، او را کیفر می دهد. نفس از دین برگشتن اگر از روی فسادانگیزی نباشد، هرگز مجازات ندارد. * ما طرف دار دینی نیستیم که هرکه دین دیگری داشت، او را نجس بشمارد. بلکه ما طرف دار دینی هستیم که تأکید می کند، به ناهمدینان نیکی کنید و قسط بورزید (ممتحنه، 8). البته طرف دار دینی هستیم که اگر ناهمدینانی خواستند، محل عبادت ما را با فساد و هرزگی بیالایند، توصیه کند، آنان را به محل عبادت خود راه ندهید، آنان ناپاکند (توبه، 28). * ما طرف دار دینی نیستیم که افراد را به دینداری اجبار می کند. دینداری عشق ورزی است. به اجبار که نمی توان افراد را به عشق ورزی واداشت. ما پایبند دینی هستیم که نصح و خیرخواهی را وجه همت افراد می شمارد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی دیگردوستی. ما وقتی دیگران را دوست داریم، آنان را به خوبی ها فرا می خوانیم و از بدی ها بر حذر می داریم (آل عمران، 104). ما طرف دار دینی نیستیم که افراد بی گناه را کتک می زند. بلکه طرف دار دینی هستیم که حمیت پروری می کند و افراد را به حمایت از کتک خوردگان بر می انگیزاند (نساء، 75). * ما طرف دار دینی نیستیم که برای زن حرمتی قائل نیست و راه صحیح آمیزش را پاس نمی دارد و به دهان و چهره زن منی می پاشد؛ بلکه طرف دار دینی هستیم که منی را چون بذری برای تولید نسل تلقی می کند که باید در محل کاشتش افکند (بقره، 223). * ما طرف دار دینی نیستیم که زن را می زند؛ بلکه طرف دار دینی هستیم که با زن رفتار پسندیده دارد (نساء، 19). البته طرف دار دینی نیز هستیم که اگر زنی به شوهرش خیانت می کند (غیر صالحات و قانتات و حافظات لفروجهم هستند)، او را مجازات کند. آن هم بعد از مراحل نصحیت و قهر. آن هم نه در حدی که به شقاق و جدایی بیانجامد (نساء، 34-35). این بهترین ساز و کاری بوده است که در آن زمان می توانسته است، باشد. * ما طرف دار دینی نیستیم که زنان را به بردگی جنسی می گیرد؛ بلکه از دینی طرفداری می کنیم که از آن نهی می نماید (نور، 33). بردگی چیزی نبوده است که اسلام آن را آورده باشد؛ بلکه اسلام با آن مبارزه کرد. فرمود: هر که می خواهد، به بهشت درآید، باید برده آزاد کند (بلد، 11-13). کفاره گناه، برده آزاد کردن است (نساء، 92). ما طرف دار دینی هستیم که تا وقتی بردگی رسمی ریشه دار بود، پیشوایان ما با بردگان غذا می خوردند. * ما دینی را به رسمیت نمی شناسیم که حق زن را پایمال کند. ما از دینی سخن می گوییم که مرد حق زن و زن حق مرا را پاس می دارد (نساء، 19-21، 32). * ما طرف دار دینی نیستیم که بار انحراف مرد را بر دوش زن می نهد؛ بلکه طرفدار دینی هستیم که هر دو را در قبال انحراف و فساد مسئول می شمارد و از هر دو می خواهد لباس عیوب یکدیگر باشند و جلوی انحراف و فساد همدیگر را بگیرند (بقره، 187). * ما طرف دار دینی نیستیم که هم خوبان و هم بدان را آزار می دهد و فرشته مرگش فرشته عذاب برای همه است؛ بلکه طرف دار دینی هستیم که دین رحمت و محبت است و فرشته عذابش راحت جان خوبان (نحل، 32) و زحمت روح بدان است (انعام، 93). * ما طرف دار دینی نیستیم که جهنمش کابوس همه مردم است؛ بلکه طرف دار دینی هستیم که جهنمش کابوس ستمکاران است (نساء، 97). * ما طرفدار دینی نیستیم که عالمانش می خواهند بر گرده مردم سوار شوند و برای تأمین خواسته های دنیوی اشان حلال را حرام می کنند (آل عمران، 78). ما از دینی طرف داری می کنیم که عالمانش خیرخواه مردم اند و زهد پیشه می کنند و از حق خود به نفع مردم می گذرند(مائده، 63).
|