ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
به نام خدا و با سلام
چند نكته در پاسخ شما:
1. خواهر جان، شما فهمي از اسلام داريد و من نيز فهمي از اسلام. بنابراين موضوع تفاوت فهم هاست؛ نه مخالفت و موافقت با اسلام. متأسفانه يكي از مشكلات ما اين است كه تا كسي را موافق عقيده خود نمي يابيم، از جرگه اسلام و تشيع خارج مي كنيم و اين آفت بزرگي است. خود را اصل حق و اسلام و شيعه فرض كردن و ديگران را اصل باطل و كفر و ارتداد تلقي كردن نوعي خودپسندي است و نبايد به آن روي آورد.
2. خواهر جان، نحن ابناء الدليل يميل حيث يميل. من با دليل و سند سخن مي گويم و لذا در مباحث نظري مقلد كسي نيستم؛ از اين رو لزومي ندارم، قول و فتواي شخص خاصي را نقل كنم. كسي كه قادر به تمسك به متون آيات و روايات نيست، بهتر است، به نقل اقوال و فتاوي ديگران مراجعه كند.
3. قياسي كه مردود است، قياس فقهي يا تمثيل منطقي است؛ اما قياس منطقي كه بر اساس تنقيح مناط باشد، هرگز مردود نيست.
4. سخن من اين نيست كه حرمت قمار يا پرستش مجسمه و خوردن خون از ميان رفته است. سخن من اين است كه شطرنج روزي براي قمار بازي بود و حرمت آن براي آن شرايط بوده است و حال كه شرايط آن عوض شده، ديگر بازي با شطرنج حرمتي ندارد. همين طور امور ديگر.
به عبارت ديگر سخن من همان سخن حضرت امام خطاب به آيت الله غروي است.
5. خواهرجان، بايد توجه داشت كه اسلام و شيعه به يك شكل نيست كه اگر كسي به گونه اي ديگر آيات و روايات را فهميد، از جرگه اسلام و شيعه خارج شود. مگر علماي و مراجع ما از ديرباز بر يك فكر و نظر بودند كه شما انتظار داريد، من هم با شما هم نظر باشم تا مسلمان و شيعه باشم.
6. خواهر جان، به همان دليل كه تو حق داري، از فهمت از اسلام سخن بگويي و آن را تبليغ كني، من نيز حق دارم. اگر اين طور بود كه شما مي فرماييد، نبايد شيخ مفيد تصحيح الاعتقاد بنويسد و ديدگاه شيخ صدوق را رد كند و يا نبايد محقق حلي ديدگاه هاي شيخ طوسي را به نقد بكشد يا وحيد ديدگاه هاي اخباري را نقد كند. اين چه سخني كه شما مي فرماييد، هركسي كه فهمش را حجت مي داند، وظيقه دارد، فهمش را تبليغ كند.
7. خداوند كتابش را خطاب به عرب عصر نزول و به منظور هدايت آنان نازل كرده و از آنان خواسته است، در آياتش تدبر كنند و اينها حاكي از اين است كه مردمي كه نه فقه خوانده بودند و نه اصول و نه ديگر علومي كه ده ها سال بعد از نزول قرآن پديد آمده است، مي توانستند قرآن را درك كنند. نيز ائمه سخنان خود را به افراد عادي بقال و چقال فرموده اند؛ نه فقها و اصوليون و علما، و اين حاكي از اين است كه آنان احاديث ايشان را مي فهميدند. حال چگونه است كه آيات و روايات براي ما غير قابل درك شده است و بايد خود را احمق فرض كرد و دست به دامن كساني شد كه لزوماً بيش از ما درك ندارند.
8. خواهر جان، اگر كسي مشكلي در فهم آيات و روايات دارد، دليل بر اين نمي شود كه ديگران هم چنين مشكلي داشته باشند. شما فقط دليل بطلب و دليل را به نقد بكش. تو بايد مجتهد بودن مخاطبت را از رهگذر استدلال هايي كه مي كند، بفهمي.
9. چرا در حالي كه در اينترنت دارند، بي خدايي و بي ديني تبليغ مي شود و عده اي به گونه اي بد از دين تبليغ مي كنند و فهم هايي را از دين عرضه مي كنند كه به درد گذشته مي خورد و از اين رهگذر مردم را به تنفر از دين و بي ديني مي كشانند، چرا ما دين را جاذب و جالب معرفي نكنيم؟
10. آنچه كه من عرض كردم، ضرورتي كه همه فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي به آن توجه دارند و در رأس آن حضرت امام بود كه عنصر زمان و مكان را در فهم صحيح احكام ديني مدخليت داد. ما در كنار احكام ثابت و اوليه احكام متغير و ثانويه و اضطراري و مصلحتي داريم؛ بنابراين ثبات در احكام تفكر نادرستي است كه امروزه جوابگوي نيازها و مقتضيات نيست.
در پناه حق صبور و موفق باشيد.

سلام عليكم

علم غيب اينجانب از جايي سرچشمه گرفته است كه از ديرباز خدمت شما ارادت پيدا كرده ام و از مطالب شما بهره برده ام و لذا تا شما بفرماييد، الف من تا ته خوانده ام كه شما چه كسي هستيد و چه مي فرماييد و اما اينك چند نكته در پاسخ يادداشت شما:

1. تا آنجايي كه اطلاع دارم، در خصوص اقليت هاي ديني، قوانين در احوال شخصيه مثل ارث طبق احكام ديني آنان مورد عمل واقع خواهد شد و در ساير قوانين نيز نسبت به آنان تبعيضي روا داشته نمي شود كه بر آنان ستمي برود. حتي در خصوص ديه اقليت ها تصويب شده است كه همسان مسلمانان با آنان رفتار شود.

2. ما دين را چيزي جز همان فطريات و يا آنچه موافق فطريات است، نمي دانيم و فطريات نيز جزو سرشت و وجود ماست و در همه صحنه هاي زندگي حضور دارد. احكام دين غير از عدالت بورزيد، احسان و نيكي به ديگران كنيد و نظاير آنها چيزي نيست. آن دسته از احكامي هم كه با شرايط و مقتضيات روز موافقت ندارد، در خور تغيير است و لذا خصوصي كردن دين نامعقول است.

3. از آيين آريايي ها اطلاعات چندان زيادي در دست نيست و به صرف نقل برخي از آموزه هاي آن نمي توان درباره آن قضاوت درستي كرد. نه كتاب آسماني از آنان به جاي مانده و نه كتاب ديگري كه بتواند جوانب آن آيين را براي ما روشن سازد. به طور طبيعي آييني در عصر حاضر مي تواند پاسخگويي شرايط و مقتضيات متنوع و متكثر باشد كه از جامعيتي برخوردار باشد. بنابراين مطرح كردن يك آيين ساده باستاني كه به درد مردمان ده ها قرن گذشته مي خورد، چندان معقول نيست.

موفق باشيد.

سلام بهتر است در پاورقي نشاني دهيد وتوجه كنيد مطالبتان توجيه نباشد موفق باشيد
+ آزاد 

با سلام

ظاهرا مدير وبلاگ به علم غيب متصل هستند که جنسيت نويسنده رو به سرعت تشخيص مي دهند و از عنوان خانم استفاده مي کنند.

همانگونه که اشاره کرديد صاحبان هر يک از اديان در امور اجتماعي شان تابع قوانين تصويب شده در مجامع قانوني آن جامعه هستند. ولي به اين موضوع توجه نمي کنيد که بسياري از قوانين تصويب شده در ايران بر گرفته از دين اسلام هست. در اين صورت هست که حقوق بسياري از افراد بدون توجه به هيچ ديني ضايع خواهد شد.

خصوصي دانستن دين و استفاده نکردن از آن در امور اجتماعي امکان پذير است چون اين تجربه در بسياري از ممالک پيشرفته از جنبه حقوقي در دنيا وجود دارد و در حال اجراست. منتها پياده سازي آن در ايران مستلزم داشتن اصطکاک با سه قشر روحانيون، روشنفکران ديني و بازاري هاي سنتي است که همگي به نوعي از اکثريت در نظام حاکم بر ايران هستند. پس طبيعي است که در نظام حاکم بر جامعه مرد سالار و دين مدار ايران با اين تفکر قرون وسطايي قابل پياده شدن با حضور اين افراد در راس امور نباشد.

من در نظراتم در مورد سپرده شدن دين اسلام به موزه ها صحبتي نکردم و نمي دونم از کجا اين مطلب رو آورده ايد. اگر منظورتان به جمله " هر کجا در دنيا ذره اي از معرفت و علم و دانش وجود داشته، رفتند گرد و خاکش رو پاک کردند، در موزه هاي جهان گذاشتند و در دانشگاه ها تدريس کردند و براي اداره کشورها ازش استفاده کردند" هست که بايد بگم دچار سو درک شده ايد. اشاره من به اهميت موارد مهم و با ارزش بوده که براي آن ارزش قائل شده اند و در موزه ها نگهداري شده و در دانشگاهها تدريس شده است و در ادامه ذکر کردم که کجا اهميتي از قرآن و اسلام در دنيا و تاريخ جهان پيدا کرديد.

آريايي ها اقوامي بودند که روزگاري در ايران زندگي مي کردند جايي که من و شما اکنون در آن زندگي مي کنيم و هيچ محققي در دنيا تا کنون در مورد انديشه هاي قوي و فرهنگ ديرپاي آن اقوام سخن نقضي به ميان نياورده. مجددا تکرار مي کنم که در نوشته هاي من صحبتي در مورد فرستادن اديان به موزه ها نيست.

همانگونه که معتقديد مطالب جعلي و خرافه در هر ديني وجود داره پس مي توان پذيرفت که احکام زنان کتاب ونديدا هم جزو همان دسته از مطالب باشد. ضمنا اگر قصد بيرون کشيدن اين قبيل احکام رو از دين ها داريد بهتره در ابتدا نگاهي به دين خاتم انبيا بيندازيد که هزاران حکم ريز و درشت در مورد جماع با کنيزکان و زنها و دختران به اسارت گرفته شده در جنگ دارد. از دين اسلام که احکام الهي به گفته "مسئول تالار رهپويان" دارد و قران معجزه هست بعيد به نظر مي رسد اين احکام.

نيازي به انديشيدن در اديان مختلف براي پي بردن به منزلت زن نيست چون فعلا نه من در ايران باستان زندگي مي کنم و نه شما در صحراي تازي هاي حجاز. مي توان از الگو هاي موجود در جوامع دنيا براي پياده سازي قوانين و حقوق زنان در ايران صرف نظر از دين موجود در جامعه بهره برد.

به نام خدا و با سلام و تشكر از اظهار نظرتان در پاسخ به يادداشت شما چند نكته را در ذيل يادآور مي شوم:

1. روشن است كه در امور شخصي، صاحبان هريك از اديان طبق احكام ديني خودشان رفتار مي‏كنند؛ اما در امور اجتماعي‏اشان نظير هر جامعه ديگر تابع قوانيني هستند كه در مجامع قانوني آن جامعه به تصويب رسيده است.

2. قوانيني كه در هر جامعه اي به تصويب مي رسد، برآمده از فرهنگ و عقايدي است كه اكثريت مردم آن جامعه دارند و نمايندگانشان در مجامع قانوني مثل مجلس حضور دارند و قوانين را تصويب مي كنند؛ بنابراين تفكيك ميان قوانين و احكام ديني و خصوصي دانستن دين و اجتماعي شمردن قوانين چندان امكان پذير نيست.

البته ممكن است، در يك جامعه اسلامي يا مسيحي به آموزه ها و احكام ديني اشان پاينبد نباشند و قوانيني را به تصويب برسانند كه با آموزه ها و احكام ديني اشان موافقت نداشته باشد. اما اين به اين معنا نيست كه دين امري خصوصي و مربوط به خلوت مردم است. آموزه هاي ديني در تمام اديان به تمام جوانب زندگي نظارت دارد و ملاحظه احكام ديني هريك از مذاهب گواه اين نكته است.

3. چطور شما مي فرماييد، دين اسلام را بايد به موزه ها سپرد‍، اما تلاش داريد، دين زرتشت و آريايي ها را از خروارها زير خاك بيرون بياوريد و به رخ بكشيد؟ اگر دين را بايد به موزه ها سپرد، تفاوتي ميان اسلام و مسيحيت و زرتشت و آريايي نيست.

4. در هر ديني مطالبي جعلي و خرافي وجود دارد ولي آيا درست است، در ارزيابي دين ها به خرافه ها و جعلياتشان تمسك كرد؟ شما كه به دين زرتشت خيلي علاقه نشان مي دهيد‏‍‍، درباره منزلتي كه كتاب احكام زرتشت به نام «ونديدا» براي زنان قائل شده است، چه مي فرماييد، آنجا كه آمده است: «زنى كه بچه مرده بزايد، محل او را سى قدم از آب و آتش و از مردان مقدس ‍ و مذهبى سه گام دور نموده و لباس و خوراك جداگانه براى او فراهم نمايند. و مقدارى ادرار گاو نر، چند قطره ، و مقدار كمى خاكستر در رحم او بريزند و آنگاه با شاش گاو او را بشويند تا پاك شود. زن حائظ را با لباس زن بچه مرده زائيده ، بپوشانند.»

من از شما دعوت مي كنم، بياييد، به دور از تعصب، منزلت زن را در همه اديان در همه جوانب بررسي كنيم تا ببينيم، نزد كدام مذهب منزلت زن برتر است.

5. بايد توجه داشت كه آيات و روايات ناظر به شرايط و مقتضيات عصر نزول و صدورشان هستند و بدون لحاظ آنها فهم درستي حاصل نخواهد شد و احكام اسلام در مواردي قابل تسري به ساير جوامع و اعصار هستند كه همان شرايط و مقتضيات در آن جوامع و اعصار نيز موجود باشد.

موفق و خوش عاقبت باشيد.

+ آزاد 

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

با سلام

در مورد نظرات خانم يا آقاي "مسئول تالار رهپويان وصال" نکات بسياري قابل ذکر است:

ظاهرا ايشان تمام انسانهايي که در ايران زندگي مي کنند رو از نظر دين يکسان فرض کرده اند که سوالات زيادي در مورد قبول داشتن يا نداشتن دين اسلام يا قرآن مطرح کرده اند. بسياري از افراد به هيچ ديني اعم از اسلام، مسيحي، يهودي، زرتشتي، بهايي يا هر اسم ديگري معتقد نيستند ولي در عين حال شهروند ايران هستند. اگر کسي به هيچ ديني معتقد نباشد بايد مطابق کدام قوانين حقوقي در ايران زندگي کند؟

من يک شهروند ايراني هستم و به طور اسمي دين اسلام دارم ولي معتقد نيستم که دين اسلام بهترين هست يا قرآن کتابي کامل براي تمام عصرهاست يا تحريف نشده است يا قرآن معجزه است و غيره. برعکس معتقدم که در اين عصر انسانهايي وجود دارند که بسيار بيشتر از محمد و جعفر صادق و باقر مي دونند.

دين مربوط به خلوت مردم هست، در دل مردم هست. امري کاملا شخصي و خصوصي است. هيچ ديني نمي تواند شاخصي براي تعيين قوانين کلان شهروندي يا حقوقي ارائه بده. هر کجا در دنيا ذره اي از معرفت و علم و دانش وجود داشته، رفتند گرد و خاکش رو پاک کردند، در موزه هاي جهان گذاشتند و در دانشگاه ها تدريس کردند و براي اداره کشورها ازش استفاده کردند. کجا اسمي از قرآن و قوانين اسلام در دنيا به جز چند کشور عربي و ايران وجود داره؟ اينها اصلا مهم نبودند در تاريخ جهان. اين چه معجزه اي در قرآن و دين اسلام هست که فقط ما بهش پي برديم و تمام کشورهاي دنيا که قوانين بسيار منصفانه تري از ما دارند بهش پي نبردند؟

آريايي بيچاره از پشت کوه هاي هندوکش آمد، فرهنگ ديرپا و آيين مهرورزي و مهر پرستي رو بنيان گذاري کرد. بعد زرتشت با اون انديشه هاي قوي و والا آمد. حالا ما گرفتار نهج البلاغه و قرآن و اسلام و مرجع تقليد و ....شديم. در نهج البلاغه به صراحتي مي گه زنها عقلشون کمه، به حرفشون گوش نديد و هر کاري مي گن وارونه بکنيد. اين هم از زن شناسي نهج البلاغه. سوره نسا قرآن هم سراسر مملو از احترام به زن!!! دين چه اسلام چه هر دين ديگري کارخانه توليد نفرت هست و ديوارهاي بلند بي اعتمادي و کينه رو به وجود آورده. حماقت انسان دين رو به وجود آورد و دين حماقت انسان رو جاودان کرد.

هيچ کس منکر تفاوت هاي فيزيکي و روحي زن و مرد نمي شه ولي اين دو جنسيت دو انسان هستند با حقوقي برابر در همه چيز. نمي شود که تمام حقوق دانان دنيا رو بي علم فرض کرد و چون اسلام گفته بايد ديه يا ارث به اين صورت باشد ما هم بپذيريم که اين است راه رستگاري و هيچ کس هم حق اعتراض ندارد. دليلي براي نسبت دادن اين احکام به خدا وجود نداره. خدايي که بشر رو آفريده و از نظرش هيچ بنده اي به بنده ديگر برتري نداره چطور مي تونه احکام نابرابري براي زن و مرد وضع کنه. خدا به ما بنده ها عقل داده که ازش استفاده کنيم و راه سعادت رو پيدا کنيم.

ما انسانيم اعم از زن و مرد. بياييم به هر کسي اجازه بدهيم در خلوت خود به دين خود مشغول باشه. ولي براي همه بدون در نظر گرفتن ديني که به آن اعتقاد دارند يا نه، قوانين و حقوق يکسان شهروندي در نظر بگيريم. دو هزار و پانصد سال پيش کوروش همه انسانهاي تحت امپراطوري ايران رو آزاد به انتخاب دين گذاشت و همه رو از حقوق شهروندي يکسان برخوردار کرد (منشور حقوق بشر- موزه بريتانيا). بهتره کمي به انديشه هاي قوي حاکم بر مردم اين کشور در ساليان پيش هم و همچنين قوانين حقوقي ديگر کشورها هم فکر کنيم.

يافتاح
سلام شما که لطف دارين اصلا سوالهاي بنده رو جواب نميدين
خدمتتون عرض کنم جوابها نه هست
وما نميتونيم در احکام اوليه دين و قران دست ببريم
قراني که ما دست ببريم ديگه معجزه نيست
پس دين مشکل دار ميشه
خداي ما پيامبر ما کتاب ما همه ا زدست ميره
اون وقت بايد بگرديم يه جاودانه بي تغيير بروز پيدا کنيم نه؟
اونم چه شود ديگه.
پاسخ

به نام خدا و با سلام
اما خواهر جان، همه اين احكام به گذشته تعلق دارد و امروزه به فتواي امام خميني و بسياري از فقهاء خرديد و فروش خون، مجسمه و بازي با شطرنج جايز است. خواهر جان، چطور مي فرماييد، امروزه ما وظيفه داريم براي جنگ با دشمن اسب تهيه كنيم، در حالي كه امروزه هزاران گله اسب، حتي كار يك تفنگ را هم انجام نمي دهد؟ خواهر جان، چطور مي فرماييد، امروزه مي توانيم برده داري راه بياندازيم، حال آن كه هرگز امكان چنين چيزي وجود ندارد؟
خواهرم، من تصور مي كنم، به سئوالات شما جواب مي دهم و طفره نمي روم. من معتقدم، احكام اسلام دو بخش دارد: احكام فطري و احكام قومي، و بخش فطرياتش جاودان است و هرگز تغيير نمي يابد؛ اما بخش قومياتش در مواردي كه شرايط و مقتضياتش تغيير كرده باشد، قابل عمل نيست، و اين چيزي نيست كه تنها من گفته باشم. همين سخن من را به گونه هاي ديگر، كسان ديگري هم گفته اند كه اينك نظر شما را به نامه حضرت امام به آيت الله غروي جلب مي كنم:
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جنابعالي از اخبار و احکام الهي اظهار تأسف کنم. بنابر نوشته جنابعالي زکات تنها براي مصارف فقرا و ساير اموري است که ذکرش رفته است و اکنون که مصارف به صدها مقابل آن رسيده است، راهي نيست و "رهان" در "سبق" و "رمايه" مختص است و به تير و کمان و اسب دواني و امثال ان، که در جنگ­هاي سابق به کار گرفته مي­شده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و «انفال» که بر شيعيان «تحليل» شده است امرو هم شيعيان مي­توانند بدون هيچ مانعي با ماشين­هاي کذايي جنگل­ها را از بين ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود کنند و جان ميليون­ها انسان را به خطر بياندازند و هيچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدي که در خيابان کشي­ها براي حل معضل ترافيک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه که جنابعالي از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد به کلي بايد از بين برود و مردم کوخ نشين بوده و يا براي هميشه در صحراها زندگي نمايند.
و اما راجع به دوسوال، يکي بازي با شطرنج و در صورتي که از آلت قمار بودن به کلي خارج باشد، بايد عرض کنم که شما مراجعه کنيد به کتاب جامع المدارک مرحوم آيت الله آقاي حاج سيد احمد خونساري که بازي با شطرنج را بدون رهن جايز مي­داند و در تمام ادله خدشه مي­کند، در صورتي که مقام احتياط و تقواي ايشان و نيز مقام علميت و دقت نظرشان معلوم است.
اما اينکه نوشته­ايد از کجا سائل به دست آورده است که شطرنج به کلي آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سوال­ها و جواب­ها فرض است و بنابراين آنچه را من جواب داده­ام، در فرض مذکور است که اشکالي متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازي نکنند.
و عجيب تر آن که نوشته­ايد چرا به جاي قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گويي عمل شخص متوجه و قاصد بدون هم مي­شود، در اين صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حلال.
و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشترکه براي مقصد حلال، اشتباه بزرگي کرده ­ايد که گمان کرده ­ايد خريد و فروش براي منفعت حلال، يعني استفاده حرام کردن و اين بر خلاف آنچه نوشته شده است مي­باشد. البته در اين زمينه ­ها مسائل زيادي است که حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جنابعالي که فردي تحصيل کرده و زحمت کشيده مي­باشيد توقع نبود که اين گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهيد. شما خود مي­دانيد که من به شما علاقه داشته و شما را مفيد مي­دانم ولي شما را نصيحت پدرانه مي­کنم که سعي کنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تأثير مقدس نماها و آخوندهاي بي­سواد واقع نشويد، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدس نماهاي احمق و آخوندهاي بي­سواد صدمه ­اي بخورد، بگذار هرچه بيشتر بخورد. از خداوند متعال توفيق جنابعالي را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
2-7-67 روح الله الموسوي الخميني
صحيفه نور- ج ??- ص ???

سلام بر شما
واقعا وبلاگ زيبا ، با مطالبي نغر و پر بار داريد.
خوشحال شدم .
با افتخار از شما دعوت مي شود....... پس منتظرتان هستم
لطفا دوستان صاحب فن را نيز از طرف ما دعوت فرمائيد
يافتاح
سلام
ببينين يا ما دين اسلام رو قبول داريم يا نه
يا قبول داريم دينمون از طرف خداوند اومده يا نه
يا قبول داريم کتاب ما معجزه پيامبر صلي الله عليه و اله هست يا نه
يا قبول داريم در قران دستي نرفته و تحريف نشده يا نه
يا قبول داريم اين دين بروز هست براي همه اعصار هست يا نه
يا خبيري و اگاهي خداوند رو قبول داريم يانه
يا احاديث و ائمه و سنت رو قبول داريم يا نه
اگه قبول دارين که ميدونين خداوند خبيرو اگاه هست پس وقتي قانون گذاري ميکرده دين رو مياورده فکر بعدو عواقب و اينده رو هم داشته ديگه
اگه پيامبر ما خاتم پيامبران هست پس بايد احکام دينش براي همه اعصار باشه
اگه هست که کلامي که نص صريح اون در قران هست جاري هست براي هميشه
شما فکر کن ارث زن مثل ارث مرد باشه
مرد نان اور خونه هست بايد نفقه بده مسکن وسيله حمل و نقل و غيره فراهم کنه
و طبق قانون دين زن ميتونه ازاد باشه مسئوليت به عهده مرده و زن به گردنش خرجي و چيز ديگه اي هم نيست اين زن متعادل(تعادل در کا رنکردن زن هست) ارث رو ذخيره ميکنه
بعد ا زاين زن به فرزندان دخترش ميرسه اوناهم ذخيره ميکنند و بعد ا زچند نسل اصلا پولي دست مردا نميمونه چون اونا خرج کردن نفقه و خرجي زندگي زنها همش ذخيره کردند يا نيگه داشتن هرکاري بعد خيلي جامعه معکوس و فجيعي خواهد شد
درجوامع هميشه زن ها کا رنميکنند اصلا مسئوليتي ندارند زورکي که نيست
شما ميخواين ارث رو جا بندازي که مسئوليت زورکي بدي
خدا نداده و نخواسته اصلا مسئوليتها ي سخت به عهده زن باشه ،حالا زن ميخواد هم کار بکنه بکنه
بايد ازدواج کنه يکي ديگه هم نفقه و روزيشو بده .حالا اين دلش خواست کمک کنه ولي مسئوليت و سختي برگردنش نيست در نتيجه لزومي نداره ارثش برابر مرد باشه
تازه اين امري هست که ما فکر ميکنيم هيچ لزومي نداره قوانين الهي علت و دليلش براي ما اشکار باشه
عقل ما در حال رشد هست
مثل علم
دليل و داروي امروز علمي فردا تشخيص به نا درستيش هست پس چه جاي تکيه اي بر قوانين عقلي
وحي و دانسته خداي قديرو خبيرو ول کنيم بچسبيم که عقل ناقص ما الان اينو ميگه
پس فرداهم يه چيز ديگه گفت چه اثباتي پشت اين مطلب هست که درست گفته؟
به نظرتون اگه طي اين هزار سال اين جوري از دين کنده بودن تا الان چي از دين باقي مونده بود
شما براي انتخاب دين چه معيارهايي دارين
قبول دارين دين بايد الهي و جاودان باشه يا نه
اگه قبول دارين چرا دنبال دليل عقلي و راه دادن منيت ها در دين هستين
چرا فکر ميکنين ا زخداوند بهتر ميفهمين
اگه نه که ديگه کلا مثل بهاييت بخواين از هرجا يه تيکه رو بگيرين که هيچي ازش نميمونه
ما در اسلام اصلا قوانين قومي و قبيله اي نداريم
اصلا احکام عربي نداريم
شايد زمان داشته باشه ولي حکم قران حکم اوليه هست و قابل برگشت و نسخ نيست فقط به دست خداوند هرچي ممکنه منسوخ بشه اونم الان که وحي و پيامبري نيست
پس نسخي درحکمش قرار نداده و ما ا زخودمون نميتونيم احکام رو تقسيم کنيم ما کي هستيم اين وسط
عقل ما کجاي فهم درک خداوند و مخلوقاتشو داره که بخواد برا همه تصميم گيري هم بکنه
عقل تنها وقتي بي نهايت هست که به وحي متصل باشه
عقلي که به وحي متصل باشه منيت توش نيست
نظر خودشو مقابل نظر خداوند قرار نميده
فقه ما يه فقه پويا هست
فقه پويا يعني براي همه مسائل روز ميتونه نظر بده از فهوا يحدي ثو قران استنباط کنه ، معنيش اين نيست ا زخود ش چيزي در بياره و بسازه
اگه ميخواد ا زخودش چيزي در بياره که تسليم و مسلمون نيست
اين بدعته
اينکه دين رو از خودمون تفسير کنيم با عقل خودمون بهش حاشيه بزنيم بدعته
انقد دين ما کامل هست که احتياجي به تبصره ما نداره
اين نظرات بيشتر نظرات فمنيستي و التقاطي هست
گر بنده ايم تسليم باشيم خدا و قران خيلي به زن احترام گذاشته همه سختي ها و مسئوليت هارو ا زدوشش برداشته
با چشم باز ببينيم کم لطفي نشده که بخوايم با عقل خودمون جبرانش کنيم.
پاسخ

سلام خواهر عزيزم
من هم چند تا سئوال از شما دارم:
آيا قبول داريد که احکام برده داري مربوط به گذشته است و ديگر قابليت اجرا ندارد يا نه؟
آيا قبول داريد که حرمت خريد و فروش خون و مجسمه و استفاده از موسيقي و شطرنج به گذشته تعلق دارد يا نه؟
آيا قبول داريد که وجوب تهيه اسب براي جنگ با دشمن به گذشته متعلق بوده است يا نه؟
آيا قبول داريد که برخي از احکام اسلام عبارت از امضائيات است يا نه؟ يعني همان آداب و رسوم بت پرستان عرب بوده است و اسلام امضاء کرده است يا نه.
اگر پاسخ شما مثبت است، پش بپذيريد که:
1. احکام امضائي در اصل جعل بشر است و بنابراين هيچ راز و رمز غير قابل فهمي ندارد که ما قادر به درک آنها نباشيم. چطور عرب عصر نزول از راز و رمز آداب و رسومش آگاه بوده است و ما نمي توانيم آگاه شويم. اينها برخاسته از شرايط فرهنگي و تاريخي و جغرافيايي آنها بوده است.
2. اگر پذيرفتيم که پاره از احکام اسلام همان آداب و رسوم عرب بوده و آداب و رسوم آنها نيز برخاسته از شرايط فرهنگي و تاريخي و جغرافيايي آنها بوده است، بايد بپذيريم که اگر آن شرايط و مقتضيات در زماني مثل زمان ما وجود نداشت، لزوماً احکام مربوط به آنها نيز قابليت اجرا ندارد.

موتور سنگين ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگين دوست عزيز سلام

متون و آپ هاي شما هميشه خوندني و جالبه ... ممنون عليرضا

+ نوري زاد 
سلام دوست خوبم . از وبلاگت و حساسيتي كه براي نشر نگاه نو از معارف اسلامي داريد خرسند شدم . مثل :

راه گريز از جمود در دين و موافق سازي دين با شرايط و مقتضايات عصري، عقلاني کردن دين و استنباط علل و مناطات احکام به وسيله عقل است. ما مي‌توانيم، با الغاي خصوصيات قومي احکام و با نظر به احکام فطري و عقلي به استنباط علل و مناطات احکام دست پيدا کنيم و احکام ديني را روزآمد سازيم.

برايتان بهروزي و توفيق الهي آرزومندم