پاسخ اول را در پست قبل مطالعه کردید(اولین پاسخ به نامه). این دومین پاسخی است که به نامه آن دختر دانشجوی ایرانی مقیم خارج دادهام(شروع یک گفتمان عاشقانه). این پاسخ نیز نظیر پاسخ قبلی با دخل و تصرف اندک و افزودن حاشیه همراه است. گفتنی است که مستندسازی این مطالب نیز مجال موسعی میخواهد که باید در فرصت دیگری به آن پرداخت . سلام من باورم این است که باید برای هرکسی که برای ارزشهای انسانی و اخلاقی تلاش کردند، به خصوص آنانی که جان خود را در این راه فدا کردند، احترام بگذاریم؛ حال متعلق به هر قوم و ملتی باشد. ایرانی باشد یا عرب، و شرقی باشد یا غربی. [1] به نظر من باید به همه پیامبران و خیرخواهان بشر که تلاش کردند، مردم را از خرافهها و آداب و رسوم غیر انسانی و غیر اخلاقی دور کنند، احترام گذارد. احترام من به پیامبران اسلام و زردشت و یهود و مسیحیت و مصلحان بشری مانند امام حسین نیز در همین چارچوب است. نیز شایسته است، کار پیامبر اسلام را که به منظور ترویج ارزشهای اخلاقی و برانداختن رسوم بت پرستی و خوردن خون و گوشت مردار و غارت اموال مردم و تحقیر زنان و یتیمان و بیچارگان تلاش کرد، ستایش کنیم. همینطور کار امام حسین را به لحاظ آن که یک مصلح اجتماعی بود و تلاش کرد با مفاسد یک حکومت ستمکار مقابله کند تا آنجا که از جان خود گذشت و خانواده اش رنج اسارت را تحمل کردند، شایسته است، ستایش کنیم. البته آن دسته از باورها و رفتار توده مردم درباره امام حسین و عزداری که خرافه است، مردود است. نیز کار عمر اگر به منظور کشورگشایی و به چنگ آوردن ثروت ایرانیان به ایران حمله کردهاست، تأیید نمیشود. [2] همینطور افکار آنانی که به نام اسلام زن را تحقیر می کنند و برده میخواهند و دنبال شهوترانی های خودشان بوده و هستند، مردود و منفور است. پیامبر زردشت و پیروان نکوکار او نیز ارزشمند و در خور ستایش اند. ما شایسته است، به همه کسانی که برای حفظ جان و مال مردم ایران جان دادند و فداکاری کردند، عشق بورزیم. ما باید هم به خوبیها عشق بورزیم و هم به خوبها. حال میخواهد آن در هر قومی و در هر جایی باشد. ما باید به پیروان هر دین و آیینی مادامی که به ارزش های اخلاقی و انسانی احترام قائل اند، احترام بگذاریم. [3] لازم نیست که بر دین اسلام باشند یا زردشت. آنچه نمیتوان از آن گذشت باور پیدا کردن به حقایق و حرمت نهادن به ارزش های انسانی است. بی تردید کسانی که حقایق را از روی عمد و آگاهی انکار می کنند و به ارزشهای انسانی و اخلاقی حرمت نمینهند، قابل احترام نیستند. همان طور که پیشتر گفتم، پارهای از احکام ادیان اعم از دین اسلام و زردشت و مسیحیت و سایر ادیان همان قوانین و رسوم اقوام خودشان است. حکم سنگسار نیز چنین است. این به قوم عرب تعلق داشته است و به شرایط فرهنگ عرب جاهلی متعلق بوده است. آن چیزی نبوده است که پیامبر اسلام آن را آورده باشد. البته این حکم به خصوص عرب هم تعلق نداشته و در میان برخی از اقوام دیگر هم بوده است. آنچه که مسلم است و بر تمام احکام سایه افکن است و باید حاکم باشد، احکام فطری و انسانی و اخلاقی است. اگر در هر زمانی و در هر عصری یک رسم و قانونی پذیرش اجتماعی نداشته باشد و عواطف انسانی را بربیاشوبد، قابلیت اجرا ندارد. این گونه نیست که اگر حکمی در هزار و چهار صد سال پیش اجرا می شده و جواب می داده است، در این عصر نیز جواب بدهد. آنانی که در هر دین و آیینی بر ظاهر احکام جمود می ورزند و به عواطف انسانی بی توجه هستند، اندیشه درستی ندارند. [4] تردیدی نمیتوان داشت که باورها و رسومی که به نام دین در جامعه حاکم است و با عواطف و ارزش های انسانی و اخلاقی سازگار نیست، مردود است. تصور من این است که خدا همه ما را دوست دارد. اگر دوست نداشت که خلق نمی کرد. خدا وقتی ما را دشمن دارد که به حقایق پشت کنیم و به ارزش های اخلاقی پایبند نباشیم. [1] پیامبر اسلام(ص) با هرگونه نژادپرستی مخالف بود و پاکی از گناه و زشتی را میستود، از هر قوم و ملتی که باشد. چه عرب باشد یا عجم و می فرمود: شما همگی از آدم و آدم از خاک است و به خدا سوگند! سیاهی حبشی که خدا را اطاعت کند، بر سید قرشی که خدا را معصیت کند، بهتر است و گرامیترین شما پرهیزگارترین شماست(بحار، 7/239). [2] پنهان نیست که حکومت ایران در زمان حمله عمر مقبول ایرانیان نبود و از ستمگریهای خسرو پرویز به تنگ آمده بودند که پس از مقاومتی اندک تسلیم سپاه اسلام شدند. زرتشتیان هم به این واقعیت معترفاند((نبرد قادسیه). [3] در قرآن از اهانت کردن و دشنام دادن به بتهای بتپرستان نیز نهی شده است؛ از آن جهت که اهانت کردن و دشنام دادن به مقدسات بتپرستان موجب میشود که آنان نیز به مقدسات مسلمانان اهانت کنند و دشنام دهند(انعام، 108). [4] پیامبر اسلام(ص) رسوم عرب را تا جایی که با فطریات و اخلاقیات انسانی مخالفت نداشت، امضاء و تأیید کردند و در عین حال در صدد اصلاح رسوم مخالف فطریات و اخلاقیات برآمدند و در این زمینه نیز عواطف و شرایط روحی عرب عصر نزول را مورد توجه داشتند؛ به همین رو سیر اصلاحات نبوی تدریجی بوده است. تحریم شراب از آن جمله است. شراب یکباره تحریم نشد. در سیزده سال مکی هرگز سخنی از تحریم شراب نرفت. در دوره مدنی ابتدا در حدود سال اول گفته شد، زیان شراب بیش از سود آن است(بقره، 219)، پس از آن در حدود سوم هجرت گفته شد، به هنگامی که به مسجد میآیید و نماز میخوانید مست نباشید(نساء، 43) و سرانجام در حدود سال هفتم هجری گفته شد که به طور کلی از خوردن شراب بازایستید(مائده، 91). این شیوه نبوی باید در هر عصر و مصر پیاده شود و احکام اسلام متناسب با پذیرش عاطفی و روانی جامعه به اجرا درآید. |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(سه شنبه 87 مهر 23 ساعت 8:43 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
80 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |