گفتمانی که اینک ملاحظه می کنید، درباره طریق عشق ورزی با خداست و آن هم تسلیم خدا و راضی به رضای او بودن است. ملاحظه فرمایید: S: سلام استاد! چند شبه که خیلی دلم می گیره و گریه می کنم. اگه ریا نباشه، جمعه هفته ی قبل نماز جعفر طیار که می خوندم. اینقد گریه کردم که داشتم می مردم. گاهی وقتها خیلی دلم می گیره. یه صفحه قرآن. یه دعا. اما اصلا آروم نمی شم. همش فکر می کنم چون این دعا رو به خاطر گریه هام می خونم بی تاثیره. j: سلام. نفس گریه به یاد خدا خیلی با ارزشه. گریه اخلاص می آره. گریه نشاط می آره. گریه اتکاء به نفس می آره. گریه مستجاب الدعوه می کنه. یک قطره اشک کافیه. لزومی به گریه سخت و زیاد نیست. همین مقدار که دلت حال آمد و شعله ای مقدس از عشق به خدا در دلت برافروخته شد، گریه کافی است. ما اگر بتوانیم این شعله مقدس را در آتشکده دل به طور مدام برافروخته نگه داریم، یک بهشت پر از شراب و عسل و حوری و سرسبزی و میوه و قصر و تخت برای خود ساخته ایم. منتها گریه باید با یه برنامه ثابت و مستمر باشه تا این نتایج را داشته باشه. گریه ای که فقط موقع مشکلات باشه، نتایجش کم و موقت و زودگذره؛ اما وقتی مستمر بشه، آثارش هم بسیار و مستمر می شه. S: من که فعلا هیچ کدومش رو ندیدم. خیلی وقته هر وقت می خوام بخوابم یه هو اشک از چشمام می اد. j: خیلی خوبه. هر وقت اشکت جاری شد، شروع کن با خدا حرف زدن. این وقتی مکرر بشه، عاشق خدات می کنه. وقتی عاشق خدا شدی، کارت تمامه. همه چیزت درست می شه. آرامش، دانش، عصمت، قدرت، اعتماد به نفس و .... S: فعلا که همش ... نمی دونم اصلا دل و دماغ ندارم. دوست دارم هیچ کاری نکنم. خیلی این روزا بهم سخت می گذره. همیشه آرزو کردم زودتر از دنیا برم. j: چنین آرزویی نکنید. فقط آرزو کنید، با خدا باشید. چه دنیا و چه آخرت. بی خدا بودن این دنیا و اون دنیاش مثل هم است. هم دنیای بی خدا جهنم است و هم آخرت بی خدا. S: جدا خیلی مرگ رو دوست دارم. دوست دارم بدونم اون ور چه خبره؟ اگه نه خیلی زودتر از اینا خدا باید جوابمو می داد. احساس می کنم هر وقت با خدا حرف می زنم از من بدش میاد. دوست نداره صدامو بشنوه. j: این طور نیست. نفس با خدا بودن مهم است. نباید دنبال خواسته دیگری بود. ما فقط باید بخواهیم که با او باشیم. همین و بس. بعد خودش هر چه را که صلاح داند، می دهد. شما هرچه از خدا بخواهید، به پایه خواسته پیامبر اسلام(ص) نخواهد بود که می خواست بر مشرکان مکه غالب شود؛ اما خداوند او را مذمت کرد و فرمود: تو باید راضی به رضای من باشی. من هر وقت لازم بدونم، تو را غالب می کنم. فرمود: تو گناه کردی که شتاب می کنی، باید استغفار کنی. بر این اساس، ما باید از خدا فقط خودش را بخواهیم. هیچی دیگه نخواهیم. خودش هر وقت صلاح بدونه، توی جیب ما نخودچی و کشمش می ریزه. S: کاش یه روزی این جوری باشم. ممنون وقت با ارزشتون رو واسه منه بی ارزش گذاشتین. نمی دونم چطوری جبران کنم. j: فقط دعا کنید که خدا ما را آنی و لحظه ای به خود وامگذارد. S: آمین S: شب بخیر j: شب شما هم به خیر بعد التحریر: ذنبی که در قرآن به پیامبر اسلام(ص) نسبت داده شده (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِک – غافر، 55)، جز تعجیل ایشان در تحقق وعده الهی مبنی بر پیروزی بر مشرکان مکه نبوده است؛ چنان که خدای تعالی فرمود: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُون (احقاف، 35)؛ پس همان گونه که پیامبرانِ نستوه، صبر کردند، صبر کن، و براى آنان شتابزدگى به خرج مده. روزى که آنچه را وعده داده مىشوند بنگرند، گویى که آنان جز ساعتى از روز را [در دنیا] نماندهاند [این] ابلاغى است. پس آیا جز مردم نافرمان هلاکت خواهند یافت؟» بسیار واضح است که هرگز تعجیل ایشان گناه عادی شمرده نمی شود. گناه انبیاء از قبیل حسنات الابرار سئیات المقربین است؛ لذا علمای اسلامی به نیکی بر گناه ایشان «ترک اولی» نام نهادند تا مردم عادی آنها را بر گناه حمل نکنند. |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(چهارشنبه 91 خرداد 3 ساعت 10:14 عصر) |
این پست کمی متفاوت از چهار پست قبل (شروع یک گفتمان عاشقانه اولین پاسخ به نامه دومین پاسخ به نامه دختر ایرانی مقیم خارج دومین نامه دختر دانشجوی ایرانی مقیم خارج ) است و شاید کمی بیربط، اما لازم. من فکر میکنم، سبب این که بسیاری از مردم تقیدی به خدا و قیامت و ارزشهای اخلاقی ندارند و در یک کلام متدین واقعی نیستند، این است که گوهر دین یعنی عشق الهی را در قلب و دل خود حس و مزه نکردند. حس و مزه این عشق جز با گریه به یاد خدا حاصل نمیشود. من در این پست میخواهم دو نامه بیربط را که در عین حال ربط به عشق الهی دارد، بیاورم. یکی نامه کسی را که از من خواسته او را در زمینه استاد اخلاق و عرفان راهنمایی کنم و دیگر نامهای را که من به همان دختر مقیم خارج از کشور نوشتهام. نامه متقاضی استاد اخلاق و عرفان سلام علیکم من از شما دو سؤال دارم که اگر اجازه بفرمایید مطرح می کنم: اول اینکه من … شدیداً نیاز به استاد عرفان و اخلاق ... دارم که اگر امکان دارد، معرفی بفرمایید یا کتابی که در مورد عرفان و مراحل سیر وسلوک مفید و مناسب باشد، معرفی بفرمایید و سؤال دوم من در مورد یکی …. است. سؤال من این است که شما چه قدر این ... را می شناسید؟ ... از ایشان درخواست جواب کردم و به خاطر این همه التماسی که کردم و جواب نگرفتم حتی از خودم بدم آمده و احساس دلتنگی شدیدی می کنم، وقتی برای اولین بار با این... آشنا شدم فکر کردم خدا چه قدر مهربان است که اتفاقی مرا با این ... آشنا کرد تا من مشکلم را با او در میان بگذارم؛ اما این بار مثل خیلی از دفعات دیگر فریب خیال بافی و ساده دلی خودم را خوردم. لطفاً شما استاد محترم به سؤالات من جواب دهید و به من کمک کنید به کسی که هرچه تلاش می کند به آرامش نمی رسد. با سپاس و قدردانی از پاسخ شما _____________________________________________________ نامه من به دختر مقیم خارج سلام نمیدانم تا کنون گریه به یاد خدا را تجربه کردهای یا نه. اگر تجربه نکردهای، به یکبار تجربهاش میارزد. اشکالی ندارد، ما که همیشه برای رفع مشکلات خود به آفریدههای خدا با همه نقصها و ناتوانیها روی میآوریم. یکبار هم به خود خدا که همه هستی ما و مرگ و حیات و سلامتی ما به دست اوست، روی بیاوریم. یکبار که خیلی دلت گرفته و فشار تنهاییها و مشکلات و نامردمیها به تو رو آوردهاست و آمادگی داری که به خدا پناه ببری و از او کمک بگیری، به این تجربه رو بیاور. با ناله و گریه با خدا گفتگو کن و بگو: خدا خودت کمکم کن و سعی کن، ولو شده یک قطره اشکی بریزی. خدا خیلی مهربان است. از مادر هم مهربانتر است. خدا گناهکارها را بیشتر دوست دارد؛ چون آنها خود را تقصیرکار میبینند و با غرور نزد خدا نمیروند؛ به عکس آنان که سابقه اعمال نیک فراوانی دارند و به سبب آن احساس غرور میکنند، نزد خدا بیمقدارند. نتایجی که از این تجربه حاصل میشود، به این قرار است: اولاً، یک احساس لذت و آرامش بینظیری نصیبت میشود که با چیزی قابل مقایسه نیست. ثانیاً، قوت اراده زایدالوصفی در خود احساس میکنی و این اراده قوی میتواند تو را در سختترین شرایط که تصمیمگیری بسیار مشکل است و بسا با یک تصمیم خطا یک عمر شکست و روسیاهی و شرمندگی به همراه دارد، یاری کند. ثالثاً، یک قداست و پاکی و صفای اخلاقی بیمانندی برایت حاصل میشود؛ طوری که هرگز نمیخواهی آزارت به مورچهای برسد. هرگاه تجربه کردی، مرا نیز از دعافراموش مکن. گفتنی است که من در پاسخ نامه اولی مطالبی نوشتم. منتها در اینجا مناسب میدانم، نکات ذیل را بیاورم: 1. ما نباید در زندگی تصمیمات کورکورانه بگیریم و چشم و گوش بسته اقدام کنیم. به خصوص، در امر مهم دین که سرنوشت آدمی را تعیین میکند و زندگی او را در تمام عمر جهت میدهد. ما باید تا چیزی برای ما بدیهی و روشن نشده، تسلیم آن نشویم. بر این اساس، من هرگز انتخاب استاد اخلاق و عرفان و سپردگی بیچون و چرا به او بدون این که صحت و سقم سخنان و توصیههای او را بفهمیم، درست نمیدانم. دین را جادو و جنبل کردن و رمز و راز خواندن و ورد و ذکر دادن بدون توجیه معقول قابل دفاع نیست. دین و ذکر و وردی که معقول نباشد، حماقت و خرافه و گمراهی و تیرهروزی است. 2. امروزه نباید از دام مریدبازی و مریدپروری های احمقانه و سودجویی شیادان که از سادگی مردمان سادهلوح با عنوان تصوف و عرفان سوء استفاده میکنند، غافل بود. 3. افراد وارستهای که بتوانند سمت استادی اخلاق و عرفان را بر عهده بگیرند، بسیار نادر و مجهولاند. وارستگی و پاکی با ترک تمام تعلقات دنیوی و عشق خالص به خدا ورزیدن حاصل میشود و کمتر کسی از عهده این مهم برمیآید. 4. سیر و سلوک و ارتباط با خدا ناهموار و پر پیچ و تاب نیست که خود را احمق و شخص دیگری را عقل کل بشماریم و تمام فکر و انتخاب خود را در اختیار او قرار دهیم. ما اگر در این زمینه به همان واجبات دینی و نهایتاً مستحبات مثل نوافل به خصوص نماز شب روی بیاوریم و عمل کنیم، کافی است. منتها باید عمل به واجبات از روی عشق باشد؛ نه از روی تکلیف. عشق هم با گریه حاصل میشود و بس. (قطره های اشک جرعه های عشق) 5. برخی از مهمترین عواملی که برای عشق الهی بسترسازی میکند، عبارتاند از: مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی مثل گناهان کبیره آیة الله دستغیب، دیدار پارسایان و اهل دل، رسیدگی به فقراء و بیماران و ناتوانان، رفتن به زیارتگاهها و مقابر و مجالس اعتکاف و دعا و وعظ، گریه به یاد خدا، رویآوری به نوافل به ویژه نماز شب، کمکردن اشتغالات دنیوی، کمخوری، کمگویی و خلوتگزینی در حد امکان، دائم الوضو و دائم الذکر بودن. |
نويسنده: قلبی خواهان عشق |
(چهارشنبه 87 آبان 1 ساعت 1:6 عصر) |
اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او میخواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزهجویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند: «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام میدهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او میکوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزههای دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله |
شمار بازدیدها |
امروز:
12 بازدید
|
معرفی |
|
|
دسته بندی مطالب |
لینک های وبلاگ ها |