سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام باقر و امام صادق عليهما السلام: «هَلِ الدِّينُ إلَّا الْحُبُّ؛ آيا دين جز عشق است؟»(بحار الأنوار، ج66،ص237)
هركس كه تو را شناخت جان را چه كند / فرزند و عيال و خانمان را چه كند

عشق و عاشقي / عشق و محبت / حرف هاي عاشقانه  / عشق و محبت / مطالب اخلاقي  / مطالب عرفاني / تصوف و عرفان / عرفا و متصوفه

ديوانه كني هردو جهانش بخشي / ديوانه تو هردو جهان را چه كند

تازه‌ترین مطالب

مطالب آرشيو شده

مهم‌ترين لينك‌‌ها

اضطراب و بدخلقی و گناه آلودی، نتیجه دین گریزی(1)
دعوت به عبرت گیری خشونت ورزان از خلق رحمانی نبوی
واسطه گری در امر ازدواج به شیوه های مدرن
یک گفتگوی عاشقانه سیاسی
چاره اساسی عشق به جنس مخالف
عشق ورزی مرهم درد نگرانی و نومیدی
فلسفه برگزاری نماز به شکل رایج
بدعت عید الزهراء به مناسبت نهم ربیع الاول
شب قدر شب تقدیرات عاقلانه و عاشقانه
چه کار کنیم؟
چطوری حال کنیم؟
ابزار دوام عاشقی
چگونه عاشقی کنیم؟
کارنامه یکسال عاشقی
عشق در وبلاگ نویسی
[همه عناوین(116)][عناوین آرشیوشده]

عشق به خدا
عشق و اهل بیت
عشق و زن
عشق و اخلاق
عشق به اهل سنت
عشق به اهل کتاب
عشق به کافران
عشق به بدکاران
عشق به مخالفان
عشق و دین
عشق و تصوف
عشق و اندوه
عشق و دعا و نماز
عشق و آرامش و رضا
عشق و مرگ
عشق و دنیا
عشق و گناه
آواهای عاشقانه
نظریه ولایت فقیه،‏ اخلاقی یا غیر اخلاقی
اسلام و مدرنیته
کج اندیشی های دینی
لیست مطالب آرشیوه شده وبلاگ
ماهیت عشق

 

  دانشگاه اسلامی و سکولاریسم و روشنفکر دینی

 

مصاحبه ای از دکتر سروش دیدم که اخیراً بی بی سی با او انجام داده است. در آن نکات شایان توجهی به چشم می خورد که آنها را برگزیده و با ویرایشی اندک در این پست می آورم.

* شما فکر می کنید که اسلامی کردن دانشگاه ها بعد از انقلاب ایران اصولا اجتناب ناپذیر بود؟

**من اتفاقا در نوشته های خودم هم آورده ام که هروقت در کشور ما بزرگان مملکت می گویند اسلامی، یعنی فقهی و چیزی بیشتر از این مراد ندارند. یک نفر از فقهای ما نگفته است که مثلا فیزیک یا شیمی خوب تدریس نمی شود، هنر سطحش نازل است. هیچ وقت چنین چیزی را نمی گویند. همیشه گلایه شان از این است که در دانشگاه ها دختر و پسر با هم می آمیزند، یا مثلا فرض کنید در پاره ای از علوم انسانی فی المثل اسم مارکس می آید، یا یک وقتی می گفتند کوپر و حالا می گویند وبر. گلایه هایشان از این حرف ها است.

لذا، قصه اسلامی کردن دانشگاه ها به نظر من از همان ابتدا هم مفهوم بسیار مبهمی داشت. من درکم این بود که ما باید سطح علم را خیلی بالا ببریم. چون پیامبر اسلام به علم خیلی علاقه مند بود و خیلی هم تاکید کرده که علم هر کجاست بروید و آن را کسب کنید و همچنین هنر که بالذات یک امر الهی است، یک امر متعالی است. تعریف من از اسلامی کردن دانشگاه ها این بود و مایل بودم و الان هم مایلم که چنین باشد و دانشگاه هایی پر هنر و پر علم داشته باشیم.

دیگران البته درک دیگری داشتند و این ابهام خیلی کار دست ما داد و داده است. می دانید یک مدتی آمدند گفتند دیوار بکشید بین دختران و پسران در دانشگاه ها. این قدر درک های نازل و قشری در باب اسلامی کردن دانشگاه ها وجود داشت.

* شما امروز روشنفکر دینی را چگونه تعریف می کنید؟

** روشنفکر دینی، کسی است که محوریت در کارش با نقد است. روشنفکر دینی با یک مبلغ دینی یا روحانی فرق دارد. روحانی کارش نقد نیست. کارش تبلیغ و ترویج اندیشه دینی است که در جای خودش محترم است. ولی روشنفکر دینی آن نقش را بازی نمی کند. نقش روشنفکر دینی، نقد اجتماعی دین و نقد معرفتی دین است و به این کار اهتمام می ورزد و از این طریق اندیشه دینی را شست و شو می کند.

روحانیون معمولا به خرافاتی که دین دچار آنها می شود، چندان نمی پردازند و حتی گاهی به نام دین، آن خرافات را ترویج می کنند. روحانیون به دلیل ارتزاقی که از دین می کنند، خیلی از بدی ها و نقصان هایی را که در دین موجود وجود دارد نمی بینند یا از آن سخن نمی گویند، در حالی که یکی از ستون های وجود روشنفکر این است که از دین و دیانت ارتزاق و تغذیه نمی کند و منبع ارتزاق او چیز دیگر است، لذا از حریت بیشتری برخوردار است و آزادتر و آسوده تر می تواند زبان به نقد بگشاید. این روشنفکری دینی است. روشنفکر دینی، علاوه بر آنکه یک نقاد است، یک روشنگر هم هست. یعنی اندیشه های نقادانه خود را پخش می کند.

هر نقادی برای نقد پایگاهی می خواهد. یعنی شما نمی توانید در هیچ جا بایستید و در دین نظر کنید و نقد کنید؛ پایگاه نقد دینی روشنفکران عبارت است از مدرنیته. لذا ما در موضع مدرن می ایستیم، نظر به دیانت می کنیم چه در وجه اجتماعی آن و چه در وجه کلامی و معرفتی آن و از این طریق می توانیم آن را نقد کنیم.

لذا اگر شما به روشنفکری دینی نگاه کنید می بینید که دین را هم نقد اخلاقی می کند، هم نقد سیاسی می کند و هم نقد اجتماعی و معرفتی می کند. اینها عمده کارهایی است که روشنفکر دینی می کند.

*بسیاری از روشنفکران دینی و احتمالا خود شما که خیلی به صراحت در گذشته از جدایی دین و دولت و حکومت داری صحبت نمی کردید، الان دارید این بحث را مطرح می کنید و به این نتیجه رسیده اید. روشنفکران غیر دینی این انتقاد را مطرح می کنند که روشنفکران دینی تازه دارند بحث هایی را مطرح می کنند که آنها یک صد سال است دارند آن بحث ها را مطرح می کنند. از نگاه آنها روشنفکران دینی تازه به مرحله ای رسیده اند که آنها می گفتند آن هم پس از تجربه -به زعم روشنفکران غیردینی- "دردناک" حکومت دینی. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟

**البته در اینکه آدمیان هر کدام در دوره ای به چیزی می رسند، جای شبهه ای نیست. اما اینکه آیا واقعا این اتفاق دارد در کشور ما می افتد یا اینکه ظاهر این اتفاق چنین است و باطنش فرق دارد. من فکر می کنم در مورد اسلام و نسبتش با حکومت، هیچ وقت این بحث هایی که اکنون در کشور ما مطرح است، هیچ وقت مطرح نبوده است. و این بحث ها خوشبختانه خیلی هم از پختگی برخوردار است که باید آنها را خیلی هم مغتنم شمرد.

اینکه یک روزی روزگاری در جایی دیگری و در تاریخ دیگری سکولاریسم رخ داده است، به هیچ وجه معنی اش این نیست که اگر در کشور ما، ما از حکومت و دیانت و سیاست و جدایی آنها و ارتباط آنها سخن می گوییم صد در صد داریم به همان راه می رویم.

استفاده کردن از تجربه های دیگران البته شرط است و انسان نمی تواند چشمش را ببندد ولی قصه اسلام و نسبتش با حکومت و سیاست و تعیین این نسبت بسیار پیچیده کار خیلی دشواری است که بارش را الان روشنفکری دینی به دوش می کشد.

* سئوال بعضی ها این است که وقتی راه و روش حکومت داری دمکراتیک الان در دنیا موجود است و خیلی راحت می توان قوانین مدنی را در جامعه حاکم کرد و دین موضوعی باشد کاملا خصوصی. پس چه احتیاجی هست که روشنفکران دینی بخواهند وارد این مراحل پیچیده و غامض و طولانی شوند که بخواهند این دو را با هم آشتی دهند؟

**ببینید این را کسی می گوید که یا چندان اعتقادی به دین ندارد یا آن را مهم نمی شمارد. اما کسی که هم به دین اعتقاد دارد و هم مهم می شمارد و هم نقش مهم اجتماعی آن را می بیند، هیچ وقت این طوری سخن نمی گوید. در جامعه ما موجودی به نام اسلام بسیار پرتوان و پرقوت ایستاده است. این را نادیده گرفتن یا تقلیل دادن اسلام به نماز و روزه و احوال خصوصی اشخاص و دعوت کردن مردم به کنار گذاشتن اسلام از صحنه اجتماع، اصلا موضوع را حل نمی کند؛ صورت مساله را روی کاغذ پاک می کند حتی در جامعه هم پاک نمی کند. این طوری اصلا نمی توان به سراغ دیانت در جامعه ما نمی شود رفت.

من معتقدم که روشنفکر دینی به ناگزیر معتقد است که در دین خوبی هایی هست که بر بدی هایش می چربد و به همین سبب هنوز به دین می چسبد و متوسل است و نمی خواهد آن را از دست فرو بگذارد. این یک جنبه کار که به اعتقاد برمی گردد. جنبه دیگر هم حضور اجتماعی و سیاسی قوی دین است.

دوم هم اصلا این قصه که در میان خیلی از روشنفکران و غیر روشنفکران ما مطرح شده که دین یک امر خصوصی است، من فکر می کنم که یک خطای خیلی بزرگ است. دین هیچ وقت امر خصوصی نبوده است. امروز هم نیست. در دمکراسی ها هم نیست، در لیبرال دمکراسی هم نیست. چطور می شود دین یک امر خصوصی باشد. شما وقتی اعتقادی دارید، این اعتقاد در تمام رفتارهای شما دیده می شود. در همین آمریکا، مردمی که به مسیحیت اعتقاد دارند هیچ وقت به رئیس جمهوری که معتقد به مسیحیت نیست، رای نمی دهند. یعنی دین اصلا امری خصوصی نیست و همه جا خودش را نشان می دهد.

آنچه که در سکولاریسم یا به تعبیر من در حکومت فرادینی گفته می شود این است که ما به لحاظ حقوقی، بیاییم و حساب دین را از حساب دولت و حکومت جدا بکنیم یا به تعبیر دیگر، بیاییم و یک نگاه تکثرگرا به حکومت بدهیم به طوری که به همه فرقه های دینی به یک چشم نگاه کند و به هیچ کدام مزیتی نسبت به دیگری بدهد. همین. اما اینکه دین به عرصه خصوصی برود، نمی رود.

بعدش هم، اسلام نشان داده که در بسیاری از مسایلی که امروز سیاست حرف دارد، آن هم حرف دارد. آشتی دادن اینها و به میان آوردنشان مهم است.

نکته دیگر این است که اساسا ادیان و خصوصا اسلام یک منبع مهم الهام گیری در مسایل اخلاقی و رفتاری آدمیان است. اینها را کنار گذاشتن ونادیده گرفتن و از مردم خواستن که آنها را نادیده بگیرند یا فقط به درون خانه هایشان ببرند، به نظر من بی مهری است به یک میراث بزرگ فرهنگی. به این دلایل است که بنده یا دوستان ما می کوشیم که این منبع بزرگ را فرو نگذاریم، در حقش جفا نکنیم، در جایگاه راستینش بگذاریم و از آن استفاده کنیم.

*یکی از اهداف جوامعی مثل ایِران، که یکی از نمونه هایش را در همین انتخابات اخیر دیدیم، رسیدن به دمکراسی است و شما به صراحت گفته اید که از دل دین و اسلام نمی توان دمکراسی را بیرون کشید. به نظر می رسد که اینجا تضاد وجود دارد بین حرف های شما.

** نخیر. چه تضادی وجود دارد؟ من از ملایم شدن دمکراسی و دین سخن می گویم و این غیر از بیرون کشیدن دمکراسی از دل دین است. بله من و دوستانمان همیشه صریح این را گفته ایم که از دل دین نمی توان دمکراسی را بیرون آورد یعنی نظمی را که نظم دمکراتیک خوانده می شود با همه اجزا و ارکانش قابل استخراج از متون دینی نیست. اما مسلمان ها می توانند یک زندگی دمکراتیک داشته باشند. مسلمانان می توانند چنان با هم زندگی کنند که نظم سیاسی آنها مبتنی بر استبداد و خشونت نباشد، از حقوق مساوی برخوردار باشند و بسی از تعلیمات دینی را که در اخلاق گفته اند به سیاست بیاورند.

یکی از مهم ترین چیزهایی را که ما کم داریم و بسیار مورد تاکید روشنفکران دینی است همین است که به جای اینکه فقه را به عرصه حکومت بیاوریم، اخلاق دینی را به عرصه حکومت بیاوریم. اخلاق دینی خیلی نکته های مهم و سنجیده دارد.

در همین انتخابات اخیر، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری از من خواست یک شعار به او معرفی کنم. گفتم همین نیم بیت حافظ را به کار گیرید: با دوستان مروت با دشمنان مدارا.

* احتمالا این کاندیدا باید آقای کروبی بوده باشد چون شما از او حمایت کرده بودید. ولی جالب است که شما اسلام منهای روحانیت را مطرح می کنید؛ اما در عین حال، در انتخابات جانب یک روحانی را گرفتید. چرا؟

** روحانیت غیر از یک روحانی خاص است. روحانیت یک صنف و یک قشر است. یک منافعی دارد و ارتباطات درونی خودش را دارد. به تعبیر من از دین ارتزاق می کند. در درونش مدارجی هست. وقتی که شما واردش می شوید واقعا شخصیت دیگری پیدا می کنید و جهان بینی شما عوض می شود. این در جای خودش.

اما اگر کسی از من بپرسد، مرحوم آیت الله طالقانی و یا جناب آقای کروبی، بله اینها روحانی اند. خدا رحمت کند مرحوم آقای بازرگان را. وقتی که مرحوم آیت الله طالقانی وفات کرد، آقای بازرگان در مجلس ترحیم ایشان جمله ای گفت که بیشتر افراد در آن زمان نپسندیدند. ایشان گفت یکی از مزایای آقای طالقانی این بود که روحانی نبود. به این معنا است.

آقای کروبی، بله تحصیلکرده حوزه علمیه قم هستند. تحصیلکرده دانشگاه هم هستند و به هر حال در شئون و مشاغل روحانی و غیر روحانی هم بوده اند، البته نه در مدارج بسیار عالی. من حق هر ایرانی می دانم که در سیاست دخالت کند چه در کسوت روحانی باشد و چه در کسوت غیرروحانی. منبع


 
   نويسنده:   قلبی خواهان عشق

نظرهاي شما ( )

 (یکشنبه 88 دی 6 ساعت 2:36 عصر)

 

  شهید مطهری: آزادی بیان شرط رشد فکری

 
 
رشد فکری و نظریه پردازی و سربرآوردن روشنفکران و نظریه پردازانی چون شهید مطهری از رهگذر فراهم ساختن زمینه مساعد برای ابراز اندیشه و تضارب آراء پدید می آید. اگر شهید مطهری به چنین بالندگی فکری رسیده است بر اثر فضای تضارب آرایی بود که میان او و دیگر روشنفکران عصر خودش صورت می گرفت. مهدی مکارمی در یادداشتی در تابناک نوشت:
یکی از شعارهای محوری مردم ایران در انقلاب اسلامی در سال 57 آزادی بوده است. در آن زمان، آزادی اجتماعی و به نوعی فرهنگی که از آن به عنوان بی‌بندوباری نیز یاد می‌شد، وجود داشت، اما چرا آزادی باز هم از جمله آرمان‌های مردم کشورمان بود؟ استاد شهید مطهری از جمله متفکران بزرگ انقلاب اسلامی ماست و سیری در اندیشه‌های سیاسی ایشان به خوبی می‌تواند بیان کننده این آرمان ملی ما در دهه‌های گذشته باشد. اتفاقا از این نقطه نظر، ارتباط آزادی با انقلاب «اسلامی» معنایی خاص پیدا می‌کند. شهید مطهری از منظر یک اندیشمند برجسته اسلامی به دفاع و تأکید بر آزادی بیان و اندیشه و در کل آزادی سیاسی می‌پرداخت.
با نگاهی به اندیشه‌های ایشان به خوبی می‌توان دریافت که نه تنها نباید از آزادی سیاسی حتی برای مخالفان بیمناک بود بلکه باید از آن استقبال کرد؛ هم حق انسانی است و هم برای دفاع از آرمان و باورهای دینی‌مان سودمند است.
به باور مطهری «اگـر در جـامـعـه ما محیط آزاد برخورد آرا و عقاید به وجود بـیـایـد، به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف‌هایشان را مـطـرح کـنـند و ما هم در مقابل، آرا و نظریات خودمان را مطرح کـنـیـم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هر چه بیشتـر رشد می‌کند و به اعتقاد من، تنها طریق درست برخورد با افکار مـخـالـف، همین است والا اگر جلو فکر را بخواهیم بگیریم، اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داده‌ایم، در جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی در افکار وجود ندارد و از به اصطلاح، کانالیزه کردن اندیشه‌ها اثر نخواهد برد؛ همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه‌ها و تفکرات اصلی خود را عرضه کنند. »(پیروامون انقلاب اسلامی صفحه 49)
حضرت علی (ع) که شیوه حکومتداری عادلانه‌شان زبانزد دوستان و دشمنان است، در پاسخ به یکی از یاران درباره به زندان افکندن و برخورد با یکی از مخالفان که قصد شورش و توطئه داشت، می‌فرمایند: «انـا لو فعلنا هذا لکل من نتهمه من الناس ملانا السجون منهم ولا ارانی یسعنی الوثوب علی الناس والحبس لهم و عقوبتهم حتی یظهروا لنا الخلاف»؛ اگر ما این کار [زندانی کردن] را درباره همه کسانی که آنان را بـه مـخـالـفـت مـتهم می‌کنیم، انجام دهیم، باید زندانها را از مـخـالـفان پر کنیم. من از آنان نیستم که به مردم بتازم و آنان را زنـدانـی کـنم و کیفر دهم، جز آن گاه که با ما اظهار مخالفت کنند » و البته منظور حضرت از «اظهار» مخالفت هم مشخص است. در حالی که خوارج با حضرت مخالف بودند و به گفته شهید مطهری در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند، اما حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبه‌رو مى‏شدند و صحبت مى‏کردند، طرفین استدلال مى‏کردند، استدلال یکدیگر را پاسخ مى‏گفتند.
شاید این مقدار آزادى در دنیا بى‏سابقه باشد که حکومتى با مخالفان خود تا این درجه با دمکراسى رفتار کرده باشد. مى‏آمدند در مسجد و در سخنرانى و خطابه على پارازیت ایجاد مى‏کردند و حتی به ایشان ناسزا می‌گفتند اما حضرت تا آن زمان که خوارج دست به اسلحه برای اظهار مخالفتشان نبردند، حضرت به مقابله با آنان برنخاست. به گفته استاد مطهری «امـیـرالـمـومنین(ع) با خوارج در منتهی درجه آزادی و دمکراسی رفـتـار کـرد. او خلیفه است و آنها رعیتش، هرگونه اعمال سیاستی بـرایـش مـقـدور بود، اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سـهمیه آنان را از بیت‌المال قطع نکرد، به آنها نیز همچون سایر افـراد می‌نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست، اما چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد.» (جاذبه و دافعه علی(ع) شهید مطهری143)
از سوی دیگر، حضرت علی که حکومتداری او جایگاه خاصی در اندیشه سیاسی مطهری دارد حق انتقاد از حاکم را برای مردم محترم می‌شمرد و حتی از آن به عنوان حق خود بر آنها یاد می‌کند. حضرت علی ـ ‏علیه السَّلام ـ می‏فرماید: و امّا حقی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب. نهج‏البلاغه، خطبه‏ی 43؛ و امّا حق من بر شما این است که به عهدتان وفا کنید و مرا در نهان و آشکار نصیحت نمایید.»
حضرت امام خمینی نیز به پیروی از همین سیره بود که می‌فرمودند:«هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمام دار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد.» (صحیفه‏ نور، ج7، ص 91 ) یا آنجا که می‌گفتند: «اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشته‏ای، خودت را حفظ کن.» (صحیفه نور، صص 33 و 43)
مطهری حتی امکان اشتباه کردن مردم را دلیل گرفتن آزادی سیاسی از آنها نمی‌دانند: «اگر به بهانه این که مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمی‌فهمند آزادی را از آنها گرفت، این مردم تا ابد بی‌لیاقت می‌مانند. مثلاً در انتخاب وکیل اگر بخواهند فردی را که از نظر آنها شایسته است، تحمل کنند این مردم تا قیامت مردمی نخواهند شد که رشد اجتماعی پیدا کنند. رشد مردم به این است که آزادشان بگذاریم، ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکنند.»(پیرامون جمهوری اسلامی، ص 12 – 124)
امروز اما جامعه ما همچنان اصول و آرمان‌های خود را طلب می‌کند و برای تحقق آنها تلاش می‌کند. نسل امروز نیازمند آشنایی و ارتباط بیشتر با این اندیشه‌های ناب است. اندیشه نابی که متحجران تاب تحملش را نداشتند و با گلوله در برابر آن قرار گرفتند. اگر مطهری و بهشتی امروز نیستند، اما همچنان اندیشه‌شان زنده است.
انقلاب ما برای آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی بود. اگر خوارج در حکومت علی آنهمه آزادی داشتند، اگر اسلام با همین آزادی‌ها زنده بوده است، اگر با آزادی بیان می‌توان از دین دفاع کرد، چرا نباید آنهایی که دلبسته به همین انقلاب و کشور و دینند بتوانند آزادانه حرفشان را بزنند؟
آیا اگر کسانی با برداشت‌هایی متحجرانه سد راه این آزادی‌ها بشوند و اجازه طرح و بیان افکار و آرای گوناگون را در جامعه ندهند و به این حق انسانی نام‌هایی برای توجیه کردن گرفتن این حق طبیعی از آنها بدهند، نباید امروز نگران باشیم و خواهان بازگشت به همان اصول؟ آیا اینکه امروز چگونه می‌توان از دین، از باورها، از انقلاب و نظام دفاع کرد دغدغه ما نیست؟ آیا همان‌گونه که نگران اسلامیت نظام باید باشیم نباید نگران سدکردن آزادی بیان و اندیشه و جمهوریت باشیم؟
امروز دفاع از حق انتقاد از حاکمان و مسئولان و بیان آزادانه انتقادات و آرا و اندیشه‌ها و جلوگیری از برخوردهای تحدیدی و سلبی و کاهش هزینه فعالیت‌های سیاسی، عدم برخورد‌های قهرآمیز با فعالان سیاسی و مدنی به عنوان دغدغه‌ای مهم برای بازگشت به آرمانهای انقلاب شکوهمند اسلامی‌مان مطرح است. نباید تصور کنیم همه خطرها از بیرون متوجه ماست، هر چقدر از این فضای آزادی که مطهری و بهشتی و امام برایمان ترسیم می‌کردند، تحت هر نامی فاصله بگیریم این هم یک خطر است؛ خطری بزرگ.
باور کنیم همان گونه که استاد مطهری می‌گفت: «اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و صراحت با افکار مختلف مواجه شده است. در آینده هم اسلام تنها و تنها با رویارویی صریح شجاعانه با عقاید و افکار مختلف است که می تواند به حیات خود ادامه دهد و من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می‌دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می‌شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آن‌ها.»(پیرامون انقلاب اسلامی صفحه 16)
هر رفتار و برخوردی که باعث برخورد با فعالان سیاسی و منتقدان و جلوگیری از حق انتقاد و بیان بشود و به سلب حقوق مدنی دامن بزند و به افزایش هزینه فعالیت‌های سیاسی در جامعه ما دامن بزند، با اندیشه مطهری به عنوان یک تئوریسین بزرگ انقلاب اسلامی و آنچه در حکومت علی(ع) در برخورد با مخالفان سرسختش دیدیم که از فضای آزادی بیان برای مخالفت و برخورد با حکومت حضرت استقاده می‌کردند، همخوانی و همراهی ندارد.
امروز باید از ارزش‌های انقلابمان دفاع کنیم. بپذیریم که آزادی سیاسی در متن تعالیم اسلام عزیز و سیره ائمه و آرمانهای انقلاب شکوهمند ماست و نمی‌توان با براندازی نرم ارتباطی داشته باشد. مراقب باشیم برخورد با براندازی نرم و دفاع از نظام و ایران عزیز، معنای سلب آزادی‌های سیاسی را پیدا نکند.
منبع

 
   نويسنده:   قلبی خواهان عشق

نظرهاي شما ( )

 (شنبه 88 تیر 13 ساعت 7:2 صبح)

 

<      1   2   3   4   5   >>   >

صفحه اول | ایمیل |   RSS  

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

اینجا سرای قلبی خواهان عشق الهی است. او می‏خواهد به گرد خانه عشق الهی طواف کند. از گناه و ستیزه‏جویی بپرهیزد و عطر محبت و مدارا و وحدت و اخلاص بیافشاند:‏ «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ»(بقره،197). هدف او این است که خود و خلق خدا را به عشق الهی سوق دهد؛ چرا که دین چیزی جز عشق الهی نیست: «هَلِ الدِّینُ إلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین جز عشق الهی است؟». تمام اعمالی که ما انجام می‏دهیم برای نیل به قرب و وصال الهی است. به پیامبر اسلام‏(ص) نیز فرمان داده شده است که مزدی جز این را از خلق بر رسالتش نخواهد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری،23). او می‏کوشد، به دین با عینک محبت، مدارا، اخلاق، عرفان و وحدت شیعه و سنی بنگرد و از همه آموزه‏های دینی تفسیری عاشقانه و عارفانه به دست بدهد. عشق و عرفانی که آبشخوری جز آیات و روایات ندارد. ان شاء الله

 

شمار بازدیدها

امروز: 21 بازدید
دیروز:
96 بازدید
کل بازدیدها:
1030445 بازدید

 

معرفی

 

دسته بندی مطالب

 
لینک های پاسخگو به پرسش های دینی
بانک پرسش و پاسخ واحد پاسخ به سئوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی | بانک پرسش و پاسخ دانشجویی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها  |  بانک پرسش و پاسخ مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه |  پایگاه پرسمان قرآنی | ستاد پاسخگویی به مسائل مستحدثه دینی | بانک پرسش و پاسخ موسسه تحقیقاتی ولی عصر عج | بایگانی پاسخ های مرکز تحقیقات علوم اسلامی پایگاه حوزه نت | بانک پرسش مؤسسه در راه حق | بانک پرسش و پاسخ موسسه تحقیقاتی ولی عصر عج | بانک پرسش و پاسخ ستاد اقامه نماز | بانک پرسش و پاسخ ارتباط شیعی | بانک پرسش و پاسخ مرکز پژوهشهای اعتقادی  به زبان عربی | بانک پرسش مرکز اطلاع رسانی امام مهدی عج الله تعالی فرجه  | بانک پرسش مرکز تخصصی امامت و مهدویت  |  بانک پرسش ها و پاسخ های قرآنی پایگاه موج نور
 
لینک های وبلاگ ها

عاشق آسمونی
فصل انتظار
بسیجی 57
پرسه زن بیتوته های خیال
لحظه های آبی
زمزمه لحظات زندگی
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
نمازخانه بوستان بهاره
دست خط ...
لنگه کفش
سیب سرخ
عاشقان
اگه باحالی بیاتو
فرزانگان امیدوار
(( همیشه با تو ))
زمینیان آسما نی
خدمات فرهنگی و کامپیوتری قائم رایانه
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اعتقادات و باورهای دینی
مهاجر
مدهامتان: علوم و معارف قرآن و حدیث
جلوه او
منتظر ظهور
هو اللطیف
صبح مشتاقان
*پرواز روح*
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند)
بندیر
یاران در حریم یار
پرورش شتر مرغ
همه برای یکی یکی برای همه
عاشقانه می گویم
نهان خانه ی دل
بی عشق!!!
پرواز تا یکی شدن
دل ‏تنگی
حبل المتین
قرآن درمانی
خندون
اخبار و مطالب خواندنی
پایگاه اینترنتی دیتا
هم نفس
همسخن
آخرین روز دنیا
هه هه هه.....
حنا، دختری با مقنعه
معراج ستاره ها
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
آل یس
مهر بر لب زده
کلبه تنهایی
دختری در راه آفتاب
.:: رایحه ::.
دانشگاه آزاد الیگودرز
پژواک
یاران
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
یک کلمه حرف حساب
عشق الهی
شب و تنهایی عشق
هیات محبان بقیةالله عجل الله تعالی (شهرک آب ساری)
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
آقاشیر
دریـــچـــه
عشق در کائنات
روانشناسی آیناز
آوای قلبها...
صفحه پزشکی عمومی
امام مهدی (عج)
اسوه ها
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
خبر روز
تکنولوژی کامپیوتر
یادداشتها و برداشتها
ستاره
جاده خاطره ها
پرسپولیس زلزله
ما صاحبی داریم
.: شهر عشق :.
سکوت سبز
عشق یار
پرنسس زیبایی
رنگارنگه
قصه بچه بسیجی
گنجینه
دخترک
سین جیم های اخلاقی
رمز موفقیت
دنیای من پر از عکس و حرف نگفته
عکس سرا- فقط عکس
گل نرگس...مهدی فاطمه
فقط خدا را عشقه
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
واژه های انتظار
منطقه آزاد
اخرین سکانس -مجموعه شعرهای من-
اهل همین نزدیکیا ...
یادداشتهای فانوس
دوست یابی نرم افزار دوست یابی ویژگی های یک دوست
یادداشتهای من
دست نیاز ....
یک
فضول نامه
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
دلداده
ایحسب الانسان ان یترک سدی
رازهای موفقیت زندگی
یاد ارباب حسین علیه السلام
تازه ترین ها
رند
طوفان زده دشت جنون
آسمانی
کسب درآمد اینترنتی
کسب درآمد اینترنتی
بانو
وبلاگ تخصصی فیزیک
برادران شهید هاشمی
پاک دیده
آدمک ها
فطرس
اسطوره عشق مادر
جاء الحق و زهق الباطل
نور
یا قائم آل محمد(ص)
پنجره چهارمی ها
اتاق ابی
حرم دل
توشه آخرت
جزتو
شورعشق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
ساحل نشین اشک
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
عطش
پیمان دانلود
کبوتر نامه بر
جک ، اس ام اس و عکس در خنده سرا
اس ام اس جدید/ پـَـــ نَ پـَـ/ پیامک جدید
کلبه تنهایی
نفس
ثقلین
السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
آدم و حوا
تریبون آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شهید قنبر امانی
نه/ دی/ هشتاد و هشت
وبلاگ هواداران نیوشا ضیغمی دختر آفتاب
لنده، سلیمان شهرویی
ماه ومهر
شبکه های کامپیوتری رجیستری ویروس نویسی
.: هواداران دو آتیشه ی استقلال :.
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
مکاشفه مسیح
ساحل آرامش
گلی از بهشت
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
بزرگترین لینک باکس
آ ینه
وبلاگ همه کاره
بهونه های بارونی
مثلث یک ضلعی
برنامه ریزی روستایی در ایران
کلان شهر
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
هلو
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کیمیا
ایران من
اخراجیها
یاوران مهدی عج دهکده آگهی
سایت محمد رضا آقابیگی
نوری چایی_بیجار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
سرباز سبز امام خامنه ای
هیئت
همه چیز از همه جا
حباب زندگی
ثانیه
تفاوت!
لپ تاپ
به دادم برس
هر چی تو بخوای
مهربانی
زمزمه تنها
ستاره خاموش
دوستان همدم
دست نوشته
نوستالوژی دل ....
خبر هفته
حرفهای آسمانی
صدای راوی
وحی منزل
حرفهای آسمانی
نفحات

حدیث عشق
جاوا کده
سکوت پرسروصدا
خفن نت
نگاهی دیگر
شب‏های مهتابی ـ شب های غمبار زینب(س)
انجمن علوم مهندسی پلیمر و شیمی ایران
لبیک شاه علقمه
خفن
چشم انتظار
مسافر آسمان
مسجد پیامبر اعظم(ص) شهرک شهید محلاتی
تاریخ تولد : 07/01/1386
وحیده
خط بارون
محمد امیدواری ابرقویی
لــعل سـلـسـبیــل
اخبار دنیای عشق
صل الله علی الباکین علی الحسین
تنها عشق منی
تراب
پر شکسته
خوش مرام
زورخانه بابا علی
فدایی سید علی
سکوت عشق
صدای آشنا و دل امیدوار
انتظار نور
برو بچه های ارزشی
جالب و دیدنی...!!!
وکیل دادگستری و مشاور حقوقی
عشق سرخ
مقاله های تربیتی
ndayeeshgh
Sea of Love
وبلاگ گروهی ائمه اطهار
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
هیئت حضرت علی اکبر(ع)
سرخ بی نهایت
گنجینه
حفاظ
شیدایی
تخته سیاه
mansour13
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
موهیول
زندگی با عشق معنی پیدا میکند
روان شناسی کودک
آوای ققنوس
دوباره سبز می شویم...
آرزوی وصــــــال
پیام ها و پیامک های زیبا
عکس میخوای کلیک کن
شهیدالسید عباس الموسوی
*به اسبفروشان خوش آدید*
صدای پای آب
امپراتوری هخامنشیان
*مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)*
عطاری عطار
نان ، عشق ، موتور هزار
مذهب
امام حسین (ع)
دانستنیها
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
خانه سلامت
موجودات زنده
حاج جمال
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
عکس
عــــشقـــــولـــــک
آسمان سرخ
گلهای د نیا
تفسیر آیات مهجور
یا زهرا(س)
پری دریایی
رد پای...
به دلتنگی هام دست نزن
چه زود دیر میشه
همولایتی
اسمس بارون
عاشقانه
نورهدایت
جیگر نامه
امیدزهرا
دیونه باران
صبح دیگری در راه است ....
* امام مبین *
فلورانس مهربون
دوستانه
مهرکجاست
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
حرف های قشنگ
گل پیچک
قـــــــقــــــــنــو س
مشکلات جنسی
رویاهای یک معلم