ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2   3      >
 
+ محجبه 


نظرتون در مورد اينکه شوهر بنده با داشتن 2 بچه تو کيفش صيغه نامه ي پيدا بشه که عکسش در کنار يه خانوم ديگه باشه چيه؟ در حالي که به اعتراف خودش من در هيچ زمينه اي تو زندگي کم نذاشتم. و کساني که با من تازه آشنا ميشن همه ميگن چه خوب موندي اصلا بهت نميآد بچه داشته باشي.

حالا بيايد خونه عفاف راه بنداربد ببينيم مردا ديگه به زن و بچه شون سر ميزنن؟؟؟؟؟

پاسخ

تلقي من از ازدواج موقت اين است كه براي شرايط اضطراري است. به هر حال، اگر كسي مخير شد، ميان گناه و ازدواج موقت بايد ازدواج موقت را انتخاب كند. اما آن نبايد به ستمگري منجر شود و موجبات اعراض از همسر دائم را فراهم آورد.
+ ارنوش 

ايول حال کردم درحدفينال هاها.....
+ دورمانده 
. يا اين كه كار به طلاق مي كشد.4.و عده كمي قابل تصورند كه قدرت درك يكديگر را دارند با وجود اين كه افكار و عقايدشان هم سو نيست و يا ضد هم است. كه اين نوع درك نيز اگر يكسويه باشد مناسب زندگي مطلوب نيست مخصوصا اگر اختلاف روحيات افكار و عقايد شديد باشد (لذا من ازدواج نكردم و الا قدرت چنين دركي را در خود مي ديدم) از پرانتز كه بگذريم مقوله نبودن محيطي كه در آن جوانان بتوانند اعم از دختر ها و پسرهاي خواهان ازدواج شناختي حاصل كنند معزلي است كه دامنگير جامعه ماست و از طرفي مي گويند كه دوستيها و در پي آن دوستيهاي افسار گسيخته هم خوب نيست و حق هم همين است اما در جايي اين سخن مطلوب است كه براي اين ، نبايد، جايگزين مناسبي با كارايي بهتر از آن داشته باشيم مثلا آزانسهاي همسر يابي موجهي و با شرايط مناسب. -خود دولت بايد هزينه صرف كند .و براي اداره اين نوع مراكز و موسسات روانشناسان و مشاوراني داريم كه از مهارت آنان مي توان استفاده نمود.
چرا هيچ سخني از اين معزل در اجتماعات نيست، در حالي كه جوانان به آن مبتلايند و از آن نجوا گونه سخن مي گويند .وچرا حول آن بحث و برسي نمي شود .چرا كسي توجه نمي كند به اين كه ازدواجهايي كه اتفاق مي افتد مطلوب و متابق ملاكهاي فرد نيست ،و بسياري از گزينشها از سر ناچاري است
چرا جوان ما نمي داند كه در ازدواج از طرف مقابل خود چه انتظاراتي دارد و تا چه حد انتظاراتش معقول است .
در عين حال در ايجاد اين گونه موسسات فوايد فراواني مترتب است از آن جمله اين كه جاي انديشيدن به موارد مذكور باز مي شود، و اين، به رخ دادن ازدواجهاي درستتر كمك مي كند و در نتيجه خانواده هايي سالمتر خواهيم داشت . و ديگر اين كه جوانان براي رسيدن به ازدواج مطلوب خود مجبور به دوستيهاي افسار گسيخته نخواهند بود
اين پيام را در اين بخش نوشتم اما انتظار ندارم كه آن را روي صفحه ببينم چرا كه مي تواند يك بحث كاملا جدا باشد و در آخر بايد عرض كنم ،كه درخواست مطرح كردن چنين چيزي براي ديگران است كه به قولي از ما گذشته حدود بيست و نه سالم است و بهترين ايام جواني من در رد كردن خواستگارها طي شد . والبته در ميان آنها يكي بود كه مرا بفهمد اما به دليل نداشتن مهارت برخورد با جنس مخالف خرابكاري كردم و ايشان را هم از دست دادم . البته نداشتن چنين مهارتي را هم متوجه جامعه اي مي دانم كه در آن نقص وجود دارد.
و اين را هم قبول دارم كه در مورد ازدواج موقت ما بايد به عنوان عضوي از جامعه ساختار شكي كنيم اما اگر بخواهيم اين ساختارشكني خصارتهاي زيادي به بار نياورد من بايد براي فرزند خود آن هم اگر نتوانستم كاري كنم كه كف انديشه خود را بيابد داشته باشم.
دستانم بوي گل مي داد ،مرا به چيدن گل محكوم كردند ، ولي هيچ كس فكر نكرد شايد من گلي كاشته باشم!
"چگوارا"
+ دورمانده 

سلام راهكار شما درباره بعضي افراد كه نمي توانند ازدواج دائم داشته باشند خوب است اما براي كساني كه مثل من (توضيح مي دهم)هستند خوب نيست چرا؟چون به هيچ عنوان براي محيط اطراف من پذيرفته نيست حتي براي پدرم در صورت(خداي نكرده) نبود مادرم.خلاصه اين كه فقط ازدواج دائم راه كار اين مقوله شناخته شده است.
به گونه اي كه اين كار از سوي من موجب ناراحتيهاي مختلف اعصاب و روان براي اعضاي خانواده ام شود -و اما، چگونه فردي هستم از آن تيپ افراد جامعه كه رگه هايي از جنون دارد .چيزهايي برايش مهم است ،و اصل به شمار مي رود كه ارزش آنچناني در اجتماع محسوب نمي شود _كسي كه براي تعيين كفيّت در ازدواج انديشه را اصل مي داند و نه هيچ چيز ديگر را - و شرايط اختصاصيم نيز به گونه اي بود كه از دوم راهنمايي انواع خواستگارها داشته ام . از بچه داراي موقيت مالي معمولي به پايين با شخصيت متين و موجه تا بچه پولدار زيبا ، و از بچه دراي مدرك سيكل تا داراي تحصيلات عاليه با خانواده هايي كاملا معمولي و متين و موجه . و شرايط به گونه اي بود كه رد اين خواستگارها از نظر ديگران اصلا قابل فهم نبود. اما من مي دانستم كه تك تك اين بچه هاي با شخصيت و خوب براي من مناسب نبودند ،افكار مرا نمي فهميدند . در پيرامون من عده اي مرا كافر يا مسلمان منحرف شده مي دانند و عده اي بسيار مذهبي -و اما اصل كلام، من نمي گويم كه مثل من وجود نداشت كه بخواهم ازدواج كنم اما شرايطي مناسب براي اشناي و شناختن و يا حتي شناساندن نبود. و لذا معتقدم كه بايد محيط هايي براي شناخت حاصل كردن، ايجاد شود . مخصوصا با توجه به اين كه ازدواجهاي موجود آنگونه كه بايد باشد نيست و افراد در جامعه ما به درستي نمي دانند كه با چه كسي بايد ازدواج كنند و از خود نيز شناخت درستي ندارند و مسلما نمي توانند دقيقا بگويند كه چه مي خواهند -چرا؟ مي توان گفت كه يكي از دلايل چرايي آن اين است كه مجبورند منتظر بمانند كه تا باكسي آشنا شوند يا موقيت آشنايي برايشان ايجاد شود و بعد روي آنچه كه او دارد تصميم بگيرند (اين براي پسران است بيشتر) . و در مورد دختران كه بدتر از اين، بايد منتظر بمانند تا خواستگار بيايد و بعد با توجه به پرستيز خانوادگي و تحصيلي و ديگر برستيزها و زيبايي افراد مراجع همسر خود را انتخاب كنند. و هيچ اطلاعي از هم خوان بودن خواسته هاي اساسي يكديگر ندارند ،حتي اطلاعات بسيار ابتدايي مثل اين كه داراي شخصيت درون گراست يا برونگراست ،چقدر قادر به فهم تيپ شخصيت مخالف خود است ، اين كه روحياتشان چگونه است چه اخلاقي مطلوب هر يك است كه در ديگري بايد باشد، و يا نامطلوب است كه، نبايد در طرف مقابل باشد و غيره
و بعد از اين همه ندانستن ها كه وارد زندگي مي شوند شاهد سه حالت يا چهار حالتيم1. با هم تفاهم دارند و به خوبي در كنار هم زندگي مي كنند، كه اين نوع خوش شانسترينهاي تصادفي هستند 2. يا اين كه مي سوزند و مي سازند فقط به اين دليل كه اشتباه انتخاب نكرده اند ،نه اين كه اين كه يكي از ذوجين بد باشند نه.3
+ دورمانده 

سلام استاد

نظرتون در بخش فلسفه ازدواج موقت1 و 2 بسيار عالي بود يعني من با خودم اين و مي فهميدم اما به اين قشنگي استدلال كردن يعني جان و ختم كلام و منظورتان اينجا كاملا روشن است و ادله حاكي از همين دلالت است

در خانه اگر كس است يك حرف بس است

اما اين حقيقت باب ميل هوس رانان كه از اين راه به خواست خود دست مي يابند نيست

پاسخ

سلام عليكم. از لطف شما ممنون.
+ دور مانده 
به نظر مي رسد كه متاسفانه ازدواج موقت با شرايط كنوني در ايران هيچ فرقي با زنا ندارد چرا؟ زيرا اولا كه پنهاني است به گونه اي كه محرميت هايي كه از اين مجرا ايجاد مي شود در جامعه كاملا نا معلوم است گاهي فرزندي به وجود مي آيد در حالي كه پدر او رفته و ديگر نيست كه محارم اين بچه معلوم باشد و يا فرد به سبب اين عقد به يك سري بستگان زوج محرم و حرام ابد براي ازدواج با او مي شود اما هيچ تضميني وجود ندارد كه اين اطمينان را بدهد كه در اين نوع ازدواج با شرايط كنوني اين حريمها محفوظ بماند و در عين حال ضرورت ها و حريمي بايد براي آن تعيين شود تا از از هم پاشي خانواده ها به دليل هوس بازيهاي آقايان متاهل جلو گيري شود در كل با شرايط كنوني ازدواج موقت موجب اشفتگي است تا آرامش

متاسفانه نظرات مفصل شده ولي :

1. ازدواج موقت حداقلش حلال ديني است و حرمتي در هيچ جاي دين براي آن نيامده است.

2. ازدواج موقت راهكار مكمل دين است در كنار راهكار اصلي يعني ازدواج دايم.

3. سوال از مخالفان : براي كساني كه رابطه جنسي دارند و توان ازدواج دايم هم ندارند چه راهكاري پيشنهاد مي شود؟

4. سوال از مخالفان : براي زنان و دختراني كه زمينه ازدواج دايم ندارند چه پيشنهادي داريد؟

5. آيا پيشنهاد خودنگهداري و تقوا در جامعه كنوني كه ابزار تحريك فراوان و فساد در دسترس همه هست ميتواند راهكار خوبي باشد؟

6. مطمئنا ازدواج موقت البته با حد و حدود ديني كه خود دين بيان كرده است (مثل كراهت ازدواج موقت با باكره، در جايي كه به از بين رفتن آبروي فرد منجر شود، ضربه زدن به موقعيت اجتماعي ديني فرد، لطمه به زندگي و ازدواج دايم و...).

+ مهرداد 

ايا امكان ازدواج موقت درحال حاضر براي ما وجود دارد

نقد يكي از دوستان در مورد دو روايت مورد بحث

نکته اول بررسي سند اين دو روايت است. روايت اول به لحاظ سند ضعيف است در سند آن محمد بن حسن بن شمون قرار دارد درباره او در کتب علم رجال مي خوانيم (اول هفت امامي بود. سپس به غُلاة پيوست فاسد المذهب و اهل غلو و بسيار ضعيف است {فرمايش شيخ طوسي و نجاشي}). روايت دوم هم ضعيف است؛ چرا که وثاقت بعضي افراد سند آن مثل فتح بن يزيد و عبدالله بن الحسن ثابت نيست؛ بنابرآنچه گفته شد به اين دو روايت منقول از ضعفا و غلاة نمي توان استناد کرد و چيزي به ائمه(ع) نسبت داد.

نکته دوم اينکه اين دو روايت با عمومات استحباب متعه در تعارض است و اصل بر عموم است، مگر با اثبات مخصص... وقتي در روايت مي خوانيم که متمتع فلان ثواب را مي برد و گناهانش بخشيده مي شود و... اين عموم و اطلاق دارد و تا قيد اثبات نشود بايد آن را عمومي بدانيم و همينطور ساير جهات استحباب متعه...

نکته سوم اين دو روايت با رواياتي که در خصوص استحباب متعه متأهل وارد شده در تعارض است مثلا در همان باب که اين دو روايت هست يک روايت مي گويد حضرت باقر(ع) فرمود متأهل مي تواند متعه کند هرچقدر بخواهد ولو همسر داشته باشد و همسرش هم در کنار او باشد (وسائل الشيعة ج21 ص23). .....

يک نکته رو هم از من داشته باشيد. آن هم اين که اگر کسي به روايات متعه مراجعه کند، تأکيد روايات ائمه(ع) را بر متعه براي دو گروه به طور ويژه مي بيند 1.مردان متأهل 2. دختران باکره...

نقدي كوتاه بر اين نظر

پاسخ نکته اول: به نظر نمي رسد كه رد كليشه اي يك روايت با اتكاي صرف به قول علماي رجال اتقاني داشته باشد.

اولاً، بايد دانست كه غالي يا مجهول بودن راوي دليل بر مجعول بودن روايت نيست. براي جعل بايد انگيزه وجود داشته باشد. غاليان در زمينه آنچه موافق يا مخالف عقايدشان است، وجهي دارد كه حديث جعل كنند؛ اما در زمينه هايي كه چنين نيست، وجهي ندارد.

ثانياً، صرف عدم ذكر حال رواي در كتاب هاي رجالي نيز دليل بر مطعون يا جاعل بودن راوي نيست؛ چون آنان شرح حال كساني را كه به آنان درسترسي داشتند، نوشتند.

ثالثاً، نظر به اين كه اصل را بايد بر اكثر موارد گذاشت و اكثر موارد راويان نيز افراد موثقي بوده اند، بايد اصل را بر اين نهاد كه راوي موثق است؛ مگر آن كه خلافش ثابت شود.

رابعاً، صرف ضعف سند دليل بر رد حديث نيست. علماي ما بسياري از روايات را عليرغم ضعف سندشان به آنها استناد كرده اند كه مقبوله عمربن حنظله از آن جمله است. بايد ملاحظه كرد كه آيا دلالت آن با ادله ديگر قابل تأييد است يا نه. بي ترديد ايذاء مؤمن گناه كبيره و حرام است و بنابراين اگر ازدواج موقت به ايذاء همسر و فرزندان بيانجامد، حرام خواهد بود. روايت دوم نيز ناظر به همين مهم است.

پاسخ نکته دوم: ما نيز مي گويم اصل بر اين است كه متعه مستحب است، مگر اين كه با دليل ديگري در تعارض باشد و آن بي ترديد در مواردي كه مفسده داشته باشد، نه تنها استحباب ندارد كه حرمت دارد. از جمله آن موارد اين است كه ازدواج موقت موجب ايذاء مؤمن يعني همسر يا فرزندان باشد و مرد نيز با همسر دائمي خود بتواند نياز جنسي خودش را ارضا كند.

پاسخ نکته سوم فهم صحيح روايات منوط به احصاي تمامي قرائن فهم آن از جمله شأن صدور آنهاست؛ لذا به صرف تعارض ظاهري نبايد يكي را با ديگري دفع كرد. شايد شيخ طوسي نظر به همين نكته بوده است كه قاعده ارزشمندي را در مواجهه با روايات معارض بينان نهاد كه «الجمع مهما امكن اولي من الطرح: تا جايي كه جمع و سازش برقرار كردن ميان روايات ممكن باشد، بهتر است، چنين كرد و روايتي را دور نيانداخت». بسا روايات امام هادي(ع) ناظر به متعه هايي باشد كه مفسده دارد و بنابراين فرمودند: به همسران دائمي خود بسنده كنيد و روايت امام باقر(ع) ناظر به مواردي باشد كه مفسده نداشته باشد و ضرورتي اهتمام به متعه را واجب يا مستحب ساخته باشد؛ نظير ارضاي نياز جنسي زنان بيوه اي كه امكان ازدواج دائم ندارند يا احياي سنت متعه و جلوگيري از مهجور و مندرس شدن آن.

پاسخ نكته اخر اين كه بي ترديد چنانچه متعه دختر باكره مفسده داشته باشد، نمي تواند جايز باشد و روايات ائمه(ع) نمي تواند ناظر به اين موارد باشد.

فلسفه ازدواج موقت(1)

يادداشتم در وبلاگ سراي انديشه

من مطمئنم كه اگر در اين باره اظهار نظر كنم، از جانب شما به پيروي ابوحنيفه وووو متهم نمي شوم و بد و بيراه نثارم نمي گردد. من به خودم حق مي دهم فهم خودم را از آيات و روايات بيان كنم و اين را قياس و اتباع رأي نمي دانم. آنچه را كه ائمه ردّ كرده اند، اظهار رأي بدون استناد به آيات و روايات و يا در مقابل با آنهاست؛ نه رأيي كه مستنبط از آيات و روايات است. به اين اجتهاد مي گويند و اگر هم بر خطا باشد، صاحبش مأجور است. علماي ما هر كدام فتواي خودش را در مسائل اختلافي حجت ميان خود و خدايش تلقي مي كرده اند و هيچ يك ديگري را به بدعت و پيروي از قياس متهم نمي ساختند.

بگذريم من تلقي خودم را از آيات و روايات در مورد ازدواج موقت اين مي دانم كه آن از قبيل اكل ميته است كه تنها در مواقع اضطرار و ضرورت جواز پيدا مي كند؛ چنان كه آيه متعه در سوره نساء ناظر به زنان بيوه بوده است كه از جنگ هاي زمان پيامبر حاصل شده بودند و امكان ازدواج دائم پيدا نمي كردند. اگر چه مورد شأن نزول مخصص نيست، اما تعميم آن به غير مورد شأن نزول نيز بايد مبتني بر همان ملاك و مناطي باشد كه آيه به موجب آن نازل شده است.

نظر شما در اين خصوص چيست؟

فلسفه ازدواج موقت(2)

در وبلاگ يكي از دوستان خوبم با نام «سراي انديشه» دو يادداشت گذاشتم كه مناسب دانستم، در اينجا نيز بياورم.

به استحضار برسانم كه اينجانب پستي در اين زمينه با عنوان «عاشقي و ازدواج موقت » نوشته بر فرهنگ سازي در اين زمينه تأكيد كرده ام و به طور طبيعي وقتي كه من ازدواج موقت را از قبيل اكل ميته خوانده ام، منظور حرمت ازدواج موقت نيست، بلكه منظورم اين است كه ازدواج موقت براي شرايط عادي تشريع نشده است و براي شرايطي تشريع شده است كه ازدواج دائم ميسور نباشد.

براي اين نظر دلائل فراواني وجود دارد كه من تنها به دو روايت كه برادرمان آقاي احمدي در وبلاگشان در پستي با عنوان «ازدواج موقت يا هرزگي!» آورده اند، بسنده مي كنم. وي مرقوم فرموده است:

بدون مقدمه و بدون نتيجه گيري دو روايت از امام هادي (كه جانم فدايش باد) مي نويسم. اظهار نظر يادتون نره.

روايت اول:امام در جواب مردي كه از متعه سوال كرد فرمود: هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج، فليستعفف بالمتعه فإن استغني عنها بالتزويج فهي مباح له اذا غاب عنها ( الكافي / 5 / 452 / ح 2)
يعني: ازدواج موقت براي كسي كه به واسطه ازدواج از نيازهاي جنسي بي نياز نشده باشد، حلال و مباح است و هيچ گونه قيدي ندارد. پس اگر ازدواج نكرده است (و نيازهاي جنسي آزارش مي دهند) عفت خود را با ازدواج موقت حفظ كند (و گرفتار ارتباط هاي بي حد و مرز نگردد) اما مردي كه همسر اختيار كرده است،‏ در صورتي كه دسترسي به همسر خود ندارد،‏ ازدواج موقت برايش مباح خواهد بود.

روايت دوم:‏امام در نامه اي به بعضي دوستداران خود نوشت: ‏لا تلحّوا علي المتعه، انما عليكم اقامه السنه فلا تشتغلوا بها عن فُرُشكم و حرائركم فيكفرن و يتبرين و يدعون علي الآمر بذلك و يلعنونا ( الكافي / 5 / 453 / ح 3)
يعني: به سراغ ازدواج موقت نرويد، به شما سفارش ميكنم سنت را به پا داريد و ازدواج دائم نماييد. به خاطر انجام ازدواج موقت ، همسران خود را فراموش نكنيد. زيرا آنان كفران نعمت نموده و بيزار شده و بركساني كه اين دستور شرعي را داده اند نفرين كرده و ما را لعنت مي كنند.

اما متأسفانه برخي قرائن سخن اينجانب را كه همان پست مذكور باشد، ناديده گرفته و اين چنين سوء برداشت كرده و به من اهانت هاي بزرگي نموده است كه در ذيل ملاحظه مي فرماييد:

استاد ! اون قلب! رفته توي وب همون حاج آقا كه در برابر سؤال شما كم آورد نوشته (كامنت) به نظر! من متعه مثل اكل ميته است تازه نوشته من اگه خطا كنم يك اجر مي برم اگه نه دوتا! فقط جهت اطلاع و خنده استاد عزيز و رفع خستگي شون عرض كردم

پاسخ مدير وبلاگ ( پنجشنبه 14/4/1386 - 4:22 ص )

عجب! اين چه جور ميته اي است که بر اکل آن، ثواب مترتب است!؟ چگونه خداوند گناهان فرد آکل ميته را مي بخشد و بر روابط جنسي او حسنه مي نويسد!؟ (عن أبي جعفر "عليه السلام" قال : قلت : للمتمتع ثواب ؟ قال : إن كان يريد بذلك وجه الله تعالى وخلافا على من أنكرها لم يكلمها كلمة إلا كتب الله له بها حسنة ، ولم يمد يده إليها إلا كتب الله له حسنة ، فإذا دنا منها غفر الله له بذلك ذنبا ، فإذا اغتسل غفر الله له بقدر ما مر من الماء على شعره ، قلت : بعدد الشعر ؟ قال : بعدد الشعر... وسائل الشيعة ج21 ص13) خداوند اگر بر دلي مهر نهاد محکمترين عروه هاي هدايت را هم بر او عرضه کني ما زادهم الا نفوراً... پناه ببريم به خدا از جهل مرکب و مهر بر دل... يک نفر خيرخواه برود به اين مجتهد(!) نازک نارنجي 2اجري(!) يک جلد کتاب اصول فقه فارسي هديه کند بلکه اوليات استناد "روشمند" به آيات و روايات را بفهمد وگرنه بدون التزام به قواعد فقه و استانداردهاي اصول، مي توان هر حرفي را در دهان آيات و روايات گذاشت و هزاران کلام مختلف و حتي متناقض به نصوص ديني چسباند..
اين برادر اين چنين سخن مرا با ناديده گرفتن قرائن و با سوء ظن و سوء فهم خود بر معناي باطلي كه هرگز مقصود من نبوده حمل كرده و بعد مرا به شدت مورد اهانت قرار داده و توقع هم دارد كه من از نحوه سخن گفتن او ناراحت نشوم و به تعبير ايشان نازك نارنجي نباشم. ايشان به طور طبيعي با عنايت به پستي كه من نوشته ام، بايد نظر اينجانب را مي فهميد كه وقتي ازدواج موقت اقتضا پيدا كند، در مواردي نه تنها مستحب كه بلكه واجب خواهد بود. بنابراين در اين موارد نه تنها بر انجام ازدواج موقت ثواب مترتب است، بلكه در مواردي تارك آن گناهكار خواهد بود.
موفق باشيد و عاشق
پاسخ مدير وبلاگ سراي انديشه( پنجشنبه 14/4/1386 - 11:10 ع )
به نام خدا و با سلام خدمت دوست عزيزم .بايد عرض کنم امان از بد فهمي ! روايات که ذکر کرديد به درستي نشان مي دهد که اين عمل مباح است ولي به شرطها و شروطها. من نمي دانم برخي از مدعيان فهم دين چطور از دين ، سعه صدرش را نياموخته اند ؟! حالا گيرم که شما اشتباه هم فرموده بوديد ، اين چه لحن حرف زدن کسي است که خود را شاگرد امام صادق مي نامد؟! عزيز دلم ناراحت نباش . اگر دوستاني اين چنين، سطحي با نوشته شما برخورد کرده اند نشان از اثر گذار بودن نوشته شماست وگر نه چرا بايد اين گونه بر آشوبد که عنان اخلاق را در دفاع از دين از کف بدهد؟کاش ما طلبه ها کمي از سيره مناظره و مباحثات علمي اماماني که مدعي شاگرديشان هستيم مي آموختيم و کاش اگر ظرف عقل و اخلاق و ايمان آنقدر کوچک است که نتوانيم به اسوه هاي دينمان اقتدا کنيم رفتار و منش عالمانه را از بزرگان دين همچون علامه اميني ، سيد عبد الحسين شرف الدين جبل عاملي، امام موسي صدر ، علامه طباطبائي ، شهيد آيت الله بهشتي و ... مي آموختيم . کاش از دين به شيوه متدينان دفاع مي کرديم و با اذهان جستجو گر به شيوه آنان مواجه مي شديم و اي کاش ... . شرح اين اندوه و اين خون جگر / اين زمان بگذار تا وقتي دگر .

ديدگاه احمد قابل درباره ازدواج موقت(قسمت آخر)

ظ) اساسا در شرايطي که جوانان بسياري از خانواده‌هاي فقير يا متوسط ضعيف، امکان يافتن کار و داشتن درآمد کافي براي تشکيل زندگي مشترک دائمي را پيدا نمي‌کنند، راهکار ازدواج موقت مي‌تواند حداقل امکان رفع نيازهاي طبيعي جنسي را براي آنان فراهم آورد.

اين نگاه در شريعت محمدي (ص) را يکي از شاگردان معروف و دانشمند امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) يعني «هشام بن حکم» آشکارا بيان مي‌کند (و شايد متن بيان او، عين سخنان يکي از دو امام باشد).

در اين نقل، تصريح مي‌کند که؛ «اگر راهکارهاي رفع نياز جنسي براي فقير و غني وجود نمي‌داشت، امکان جاري کردن حد زنا بر افراد متخلف فقير، وجود نمي‌داشت.»(5)

حال بايد پرسيد؛ «آيا با وجود اعتراف همگان و حتي مسوولان اجتماعي به مسدود بودن راه‌هاي رفع نياز جنسي براي جوانان امروز، مي‌توان نسبت به خطاها و لغزش‌هاي جوانان سختگيري کرده و آنان را مجازات کرد؟!»

مي‌بينيم که «نظم اجتماعي» در احکام اسلامي کاملا لحاظ شده است و «کيفر روابط ناسالم جنسي» را در جايي که «راهکاري مشروع» براي آنان در نظر گرفته، تجويز کرده است. ولي مسلمانان «راه مشروع بهره‌مندي را مسدود کرده‌اند» و از جوانان مي‌خواهند که «از روابط ناسالم پرهيز کنند و گرنه کيفر مي‌بينند». اين رويکرد برخلاف رويکرد شريعت محمدي (ص) است.

در اجراي توصيه‌ها و احکام شرعي در يک موضوع، نبايد گزينشي عمل کرد، وگرنه از «نسخه شريعت» فاصله گرفته و «رفتارها و مطلوبات خود» را به نام شريعت، اجرا مي‌کنيم. ترديدي نيست که هيچکس ملزم به پذيرش مطلوبات نامشروع ما نيست. بي‌نظمي‌هاي موجود در «روابط انساني» و «بهره‌مندي از حقوق جنسي» ناشي از نگاه‌هاي خودخواهانه افراد به اين قضاياست.

اگر همه تصميم بگيرند که حقوق انساني و طبيعي ديگران را به‌رسميت شناخته و در پي «محروم ساختن ديگران از حقوق‌شان» نباشند، نظم و آرامش رواني و اجتماعي جامعه به گونه‌اي تامين خواهد شد که کمترين خسارت و بيشترين منفعت را براي همه فراهم خواهد ساخت.

به هرحال صحنه اجتماع، صحنه تعارض حقوق افراد است و «مديريت صحيح» اقتضا مي‌کند که با کمترين محروميت‌ها و خسارت‌ها، از حداکثر حقوق افراد پاسداري شود. اين مطلب را بايد آويزه گوش جانمان کنيم که؛ «نمي‌توان اجتماعي زيست و هيچ بهايي براي آن نپرداخت. بايد از برخي حقوق فردي خود، به نفع برخي حقوق مهمتر خود يا ديگران، چشم‌پوشي کنيم تا همزيستي مسالمت‌آميز و آرام و دلنشيني را تجربه کنيم».

در برخي روايات نيز آمده است که؛ «هيچ نعمتي به دست نمي‌آيد مگر آنکه نعمت ديگري از دست مي‌رود». (لن تنال نعمة الا بزوال اخري). ازدواج موقت که براي جوانان يک نعمت است، مطمئنا برخي نعمت‌هاي ديگر را از آنان خواهد گرفت. پس هرگاه در مقام معادله، اين نعمت اهميت بيشتري براي آنان يافت، معقول و منطقي است که برخي نعمت‌هاي کم‌اهميت‌تر را ناديده بگيرند و اگر ساير نعمت‌ها بااهميت‌تر از نعمت ازدواج موقت باشند، طبيعتا بايد اين موضوع را ناديده بگيرند.

اميدوارم روزي برسد که امکان ازدواج دائم، براي همه جوانان و نيازمندان به ازدواج، فراهم شود و زندگي‌ها، پر از محبت و شادي و نشاط شود و بنيان خانواده محکم و استوارتر از پيش شود.

منبع

ديدگاه احمد قابل درباره ازدواج موقت(قسمت هفتم)

ش) گفته مي‌شود: «ازدواج موقت به‌خاطر عدم وجوب نفقه و عدم توارث و عدم قصد براي بچه‌دار شدن، صرفا براي کامروايي خواهد بود و اين به منزله توهين به شخصيت زن و پايمال شدن کرامت او است». در پاسخ بايد گفت: هيچ زني مجبور به «ازدواج موقت» با هيچ مردي نيست.

اگر از روي اراده و اختيار و به‌خاطر نياز حقيقي، اراده کند که از راهي مشروع و منطقي، نياز جنسي خود را برآورده کند، آيا بايد راهکاري براي او وجود داشته باشد يا خير؟ مگر کامروايي در حد اعتدال، براي زني که رعايت اخلاق و عفاف را مي‌کند، امري غيرمنطقي و غيرمعقول است؟! آيا محروم کردن زني که در چنين وضعيتي قرار مي‌گيرد، امري منطقي و مطابق با «حفظ کرامت» است؟!

محروميت از بهره‌مندي‌هاي جنسي براي بانوان و دوشيزگان فاقد امکان «ازدواج دائم» در شريعت محمدي (ص) امري منطبق با «کرامت زن» ارزيابي نمي‌شود، بلکه در اين شريعت به استفاده از نعمت‌هايي همچون «سلامتي، جواني، شادابي، خصوصا در امر ازدواج و لذت‌هاي مشروع جنسي» توصيه شده و «تجرد و عزوبت و عدم بهره‌مندي جنسي در حد اعتدال» مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است.

کساني که؛ «استفاده زنان از حق طبيعي بهره‌مندي جنسي» را در برابر «کرامت انساني» مطرح مي‌کنند، گويي باور کرده‌اند که؛ «کرامت انساني با بهره‌مندي از حق طبيعي جنسي» ناسازگار است. نبايد از ياد برد که «اشتهاي جنسي» همچون «اشتهاي به غذا» امري طبيعي و جزو ذات انسان است و ناديده گرفتن آن، تحت عنوان «کرامت انساني» به شوخي بيشتر شبيه است تا حقيقت.

تنها کساني مي‌توانند چشم بر اين حقيقت و واقعيت ببندند که «فاقد چنين غريزه‌اي باشند» يا «باور آنان بر محروم‌سازي بشر از حقوق طبيعي استوار باشد» يا «اهل افراط در برخي رويکردهاي عرفاني بوده و رهبانيت را تجويز کنند».

از سوي ديگر، به «سرزنش‌هاي برخي افراد که با طرح نا بجاي مسائل مربوط به روابط مشروع جنسي، در پي هتک شريعت محمدي (ص) بوده و هستند، نبايد اعتنا کرد، چرا که همگان مي‌دانند که هم اين حقيقت، بخشي از زندگي واقعي انساني است و هم رويکردهاي معتدل و غيرمعتدل جنسي (افراطي و تفريطي) در زندگي بشر به فراواني ديده مي‌شود.

ص) اکنون در جوامعي چون ايران، آمارهاي تاسف‌آوري از «طلاق، سقط جنين، روابط نامشروع، تجاوز به عنف، ازدواج‌هاي تحميلي، افسردگي‌هاي ناشي از عدم امکان تشکيل زندگي جديد براي بيوه زنان و زنان مطلقه، بچه‌هاي طلاق و...» وجود دارد که شديدا کام جامعه را تلخ مي‌کند.

اکثر ازدواج‌ها بدون شناخت کافي همسران از يکديگر شکل مي‌گيرند و بسياري از زنان و مردان، در ماه‌هاي اوليه زندگي به عدم تفاهم و توافق با يکديگر پي مي‌برند. گروه زيادي از آنان، پس از چندي تحمل يکديگر، به جدايي مي‌رسند و گروه بيشتري با کراهت و رودربايستي، زندگي خود را ادامه مي‌دهند.

نبايد گمان کرد که «ازدواج موقت» يا قانون «تعدد زوجات» ضرورتا سبب سستي «نهاد خانواده» شده و مي‌شود. عامل اصلي سستي بنيان خانواده، چيزي جز «بي‌توجهي به چگونگي انتخاب همسر و عدم شناخت روحيات و ميزان پايبندي يا عدم پايبندي به تعهدات و قراردادهاي اخلاقي و اجتماعي» از سوي دو طرف قضيه نيست.

ما بيهوده فکر مي‌کنيم که؛ «اگر اين قوانين نبودند، خانواده از بنياني مستحکم برخوردار مي‌شد». نگاهي به جوامع غير مسلمان (که چنين قوانيني ندارند) به‌خوبي نشان مي‌دهد که نه تنها بنيان خانواده در آن مجامع مستحکم‌تر نيست که رويکرد «تجرد و عدم تشکيل خانواده» در آن جوامع رواج بيشتري دارد. پس گناه سستي بنيان خانواده را نمي‌توان به حساب اين قوانين گذاشت. البته نمي‌توان از برخي راهکارهاي مثبت در جوامع غيراسلامي ياد نکرد.

ترديدي نيست که روابط قبل از ازدواج در آن مجامع (اگر همراه با مراعات الزامات شرعي باشد) مي‌تواند در شناخت بهتر و دقيقتر دو طرف، موثر باشد. اگر آن جنبه مثبت را در کنار «توصيه‌هاي موکد شريعت به زندگي مشترک دائمي ‌و پايبندي به الزامات آن، پس از شناخت کفو و همسر» قرار دهيم و زندگي دائمي خود را بر آن اساس مبتني کنيم، مطمئنا زندگي مستحکم‌تر و با محبت، شيرين و با نشاط و سالمتري را تجربه خواهيم کرد.

ض) به ياد آوريم که مردان جوان مسلمان در عصر حضور پيامبر خدا (ص) و ائمه هدي (ع) علاوه بر امکان ازدواج دائم، امکان بهره‌مندي جنسي از زنان برده (خواه ملک خود آنان يا تعارفاتي که از سوي ساير مالکان به آنان مي‌شد) را نيز داشتند.

رفتار مسلمانان آن زمان با زنان برده (خواه مسلمان يا غير مسلمان) همچون رفتار جوامع امروزين بشر با روسپيان بود و گاه زنان برده را وادار به روسپيگري مي‌کردند.

بايد پذيرفت که جوانان مسلمان امروز، محروميت‌هاي بسيار شديدي را نسبت به پيشينيان تحمل مي‌کنند و از اين جهت، شايسته اعتماد و تشويق و پاداش بيشتر دنيوي و اخروي‌اند.

ط) مطمئنا اين راهکار مشروع، مثل راهکار ازدواج دائم، مشکلاتي را براي برخي زنان و مردان به‌وجود مي‌آورد و براي بسياري نيز منافع آشکاري دارد. با توجه به ضرورت آموزش و دادن آگاهي‌هاي لازم و کافي در خصوص ازدواج موقت و حدود آن به جوانان و خانواده‌ها، ضرورت مديريت اجتماعي در خصوص بهره‌گيري از ازدواج موقت، زمينه‌سازي‌هاي فرهنگي توسط رسانه‌ها، تصويب قوانين شفاف و... مي‌توان بر منافع غيرقابل ترديد آن افزود و زيان‌هاي آن را شديدا کاهش داد. اصولا تمامي قوانين اجتماعي در کنار منافع خود، زيان‌هايي نيز دارند.

عقل و منطق حکم مي‌کند که؛ «چيزي که منافع آن بيش از زيان‌هايش باشد را بايد پذيرفت و اگر زيان آن بر منافعش فزوني داشت، بايد آن را رها کرد».

ديدگاه احمد قابل درباره ازدواج موقت(قسمت ششم)

ذ) بايد از پدر و مادر‌هايي که راهکار ازدواج دائم، نيازهاي فروکش کرده جنسي‌شان را به‌طور طبيعي برآورده مي‌کند پرسيد که در هنگامه‌اي که «وضعيت نامطلوب فرهنگي و اقتصادي خانواده و جامعه» راه بهره‌مندي‌هاي طبيعي و امکان ازدواج دائم را بر جوانان بسته است، دختران و پسران جوان و محجوبي که «ديو سرکش اشتهاي جنسي» را در هنگامه «شور و نشاط جواني» سال‌هاي طولاني به بند مي‌کشند و قهرمانانه در برابر آن ايستادگي مي‌کنند، آيا باز هم بايد «محروميت طولاني» را تجربه کنند تا شايد دري به تخته بخورد يا دلي براي آنان بسوزد و آب «ازدواج دائم» را بر «آتش نياز‌هاي جنسي»‌شان بريزد؟!

همه زنان شوهرداري که مخالفت با ازدواج موقت را «از منظر نفع و ضرر خويش» تجربه کرده‌اند، آيا براي يک‌بار «از منظر نفع و ضرر فرزندان جوان خويش» به اين مطلب انديشيده‌اند؟! آيا در يک بحث صميمي و دور از «شرم و حياي فرزند و مادري» نظر فرزند خويش را پرسيده‌اند؟!

آناني که «نيازهاي جنسي خود را از طريق ازدواج دائم برطرف کرده و مي‌کنند» و اکنون در جايگاه پدر يا مادر قرار گرفته‌اند، براي فرزنداني که «درشتي اندام و سن بلوغ و برخي قرائن و شواهد ديگر، بر اشتياق و اشتهاي جنسي شان گواهي مي‌دهد» و خود مي‌دانند که «تشکيل زندگي مشترک و تامين هزينه‌هاي کمرشکن مسکن و خوراک و پوشاک و تحصيل و کار» امکان منطقي «ازدواج دائم فرزندان» را شديدا پايين آورده است، آيا مسووليتي در قبال «نياز فوري جنسي فرزندان» ندارند؟!

آيا فقط در برابر «خوراک و پوشاک و مسکن و تحصيل» فرزندان، مسووليت شرعي و قانوني دارند؟ آيا ارزش توجه به نياز جنسي شديد، کمتر از توجه به نياز آنان به خوراک و پوشاک است؟ آيا در شريعت محمدي (ص) تفاوتي بين «حق ازدواج» و «حق پوشاک و خوراک و مسکن» گذاشته‌اند؟!

آيا رويکردهاي عرفي ما، با توصيه‌هاي شريعت در اين زمينه هماهنگ است؟!

ر) به گمان من، تصميم‌گيري نسل‌هاي ميانسال و کهنسال، در مورد «ضرورت‌ها و عدم ضرورت‌هاي مربوط به نياز‌هاي جنسي جوانان» کاري غيرعادلانه و غيرمنطقي است، چراکه «امکان درک حقيقي کم و کيف آن نيازها» براي نسل‌هايي که دوران جواني را پشت سر گذاشته‌اند، به گونه‌اي واقعي، وجود ندارد.

گمان مي‌کنم که «سوءاستفاده ميانسالان، از راهکاري که عمدتا اختصاص به جوانان دارد (ازدواج موقت) بارديگر جوانان را به محروميت کشانده و مي‌کشاند.» در روايتي معتبر از امام صادق (ع) نقل شده است که به پرسشي از امکان ازدواج موقت با دختران باکره، پاسخ دادند؛ آيا اين راهکار جز براي آنان قرار داده شده است؟!(3)

ز) در عصر حضور ائمه هدي (ع) نيز «نگاه منفي به پديده ازدواج موقت» وجود داشته است. پيامبر خدا‌(ص) اين راهکار را به اطلاع مسلمانان رساند. راهکاري که به اقرار بزرگان اصحاب، در عصر پيامبر (ص) و خليفه اول و سال‌هاي آغازين خلافت خليفه دوم، مورد بهره‌برداري مسلمانان قرار گرفته بود و با «اعلام رسمي خليفه دوم» به عنوان «حکم حکومت بر ممنوعيت ازدواج موقت» مورد پذيرش مسلمانان قرار گرفت.

بنابر گزارش علي‌بن‌ابيطالب (ع) در خطبه «شقشقيه» در وصف روحيات و اخلاق خليفه دوم، ايشان فردي خشن و سخت گير بود. به همين دليل، اصحاب پيامبر (ص) با «حکم خليفه» که خود از بزرگان اصحاب بود، مخالفت نکردند و دستور وي را عملا رعايت مي‌کردند، تا از خشم خليفه در امان بمانند.

شايد وجه ديگر عدم مخالفت اصحاب با رويکرد خليفه دوم، حکومتي دانستن «حکم ازدواج موقت» بوده که طبيعتا در اين صورت، حق مخالفت با حکم ايشان تا زماني که حاکم مسلمانان بوده است را نداشته‌اند.

اما طبق نقل شيعيان از اميرمومنان علي (ع) ديدگاه ايشان و ابن عباس و برخي از اصحاب پيامبر، همچنان مبتني بر «مشروعيت» اين راهکار بوده است. روايات متواتره و معتبره از ساير ائمه هدي (ع) نيز به «بقاي مشروعيت هميشگي اين راهکار» دلالت مي‌کند.

س) در روايتي از تاريخ، آمده است؛ «فقيه بزرگ اهل سنت، ابوحنيفه (رئيس مذهب حنفي) به يکي از شاگردان امام صادق (ع) گفت: آيا تو ازدواج موقت را حلال مي‌داني؟ پاسخ شنيد: آري. ابوحنيفه گفت: پس چه چيزي تو را مانع مي‌شود که زن‌هاي منسوب به خود را دستور دهي که با مردان متقاضي ازدواج موقت، ازدواج کنند و از اين راه، درآمدي براي تو کسب کنند؟! پاسخ شنيد: خيلي از کارهاست که کسي به انجام آن تمايل ندارد، اگر چه حلال‌اند.(4)

معمولا در برابر کساني که از موضوع «ازدواج موقت» (خصوصا براي جوانان غيرمتاهل) دفاع مي‌کنند، اين پرسش را قرار مي‌دهند که؛ «آيا شما خود راضي مي‌شويد که دختر يا خواهر شما با مردي ازدواج موقت کند؟». پاسخ اين پرسش را در روايت تاريخي بالا مي‌توان يافت، ولي اگر «پيرو حق و حقيقت» باشيم، بايد اقرار کنيم که «به‌رغم عرف جامعه، بايد اين راهکار مشروع را در حق بستگان خويش نيز بپذيريم».

بنا بر اين، اگر دختران يا خواهران يا ساير بستگان ما که از جنس «زن» هستند، چنين نيازي را احساس کنند و راهي براي ازدواج دائم نداشته باشند، با بستگان ما که از جنس «مرد» هستند و گرفتار همين شرايط هستند، نبايد هيچگونه تفاوتي در بهره‌گيري اختياري از راهکار مشروع «ازدواج موقت» داشته باشند.

ديدگاه احمد قابل درباره ازدواج موقت(قسمت چهارم)

چ) بيان اين هشدار را ضروري مي‌دانم که ممکن است در توافق اوليه دو جوان (دختر و پسر) قرار بر بهره‌مندي‌هاي حداقلي و رعايت حيثيت خانوادگي دو طرف باشد، اما بايد توجه کنند که «لذت روابط جنسي» ممکن است آنان را به بهره‌گيري‌هاي بيشتر بکشاند و روابط کنترل شده را از مسير خود خارج كند و عملا موجب هتک حيثيت اجتماعي خانواده‌ها در محيط‌هايي مثل ايران شود.

البته نمي‌توان نسبت به احتمال وقوع گاه به گاه چنين پديده‌اي بي‌تفاوت بود، ولي مطمئنا نبايد اين دغدغه، سبب محروميت دائمي جوانان از امکان مشروع «ازدواج موقت» شود. توانايي کنترل روابط جنسي در بين جوانان در رفتارهاي رايج جامعه ايران و امثال آن کاملا واقعيت يافته است. اکثر قريب به اتفاق جواناني که زمان‌هاي کوتاه يا بلند بين مراسم عقد شرعي و مراسم عروسي رسمي آنان فاصله انداخته است، به‌رغم مشروع بودن تمامي بهره‌مندي‌هاي جنسي، خود را در اين فواصل از برخي تمنيات جنسي محافظت کرده و مي‌کنند.

اين مطلب گواه صادقي است که جوانان در اوج اشتياق نيز مي‌توانند به تعهدات عرفي و شرعي، پايبند باشند. بنابراين جاي هرگونه ترديد کلي در امکان پايبندي به قرار‌هاي مندرج در قرارداد ازدواج موقت، منتفي است.

ح) با توجه به فرهنگ «ضد شرعي» موجود در جامعه امروز ايران، که ازدواج مجدد «زنان بيوه» را ناممکن ساخته يا به‌شدت تقليل داده است، عملا بخش عمده‌اي از زنان جامعه، در اوج جواني از بهره‌مندي‌هاي طبيعي جنسي محروم مانده و مي‌مانند.

اگر زنان مطلقه يا شوهر از دست داده (خواه داراي فرزند باشند يا نباشند) که درصد عمده آنان را زن‌هاي جوان (کمتر از 50 سال) تشکيل مي‌دهند و اکثر آنان امکان ازدواج دائم مجدد را نمي‌يابند، در فرهنگ اجتماعي خود با تحقير و تهديد و سرزنش مواجه نشوند و مبتني بر «توصيه‌هاي شريعت محمدي» رفتار کنند و به بهره‌گيري از «ازدواج موقت» براي رفع نياز طبيعي جنسي خود اقدام کنند، نياز جنسي گروه عمده‌اي از پسران در جامعه‌اي مثل ايران، نيز به راحتي و از طريقي مشروع برطرف مي‌شود و ميزان جرائم جنسي، به‌شدت پايين مي‌آيد.

وقتي جامعه اسلامي در مورد زنان بيوه، به‌رغم توصيه‌هاي مکرر و تاكيد‌هاي فراوان شريعت محمدي (ص) به ازدواج مجدد، برخلاف توصيه‌هاي شريعت رفتار مي‌کند، البته تغيير فرهنگ در مورد «دختران» دور از انتظار جلوه خواهد کرد، ولي مطمئنا مي‌توان با برنامه‌ريزي صحيح فرهنگي، اين مطلب را به عنوان درخواست عمومي جوانان جامعه مطرح کرد.

خ) به گمان من، جوانان بايد خود پيشقدم شوند و با تشکيل همايش‌هاي مشترک علني، در محيط‌هاي علمي يا مراکز مذهبي با حضور پدر و مادرها، اين «حق طبيعي» خود را مطالبه کنند. بايد در دانشگاه‌ها و دبيرستان‌ها، نشست‌هاي علمي برپا شود و در يک کلام، با نهضتي فراگير و تبليغاتي مناسب، مسوولان جامعه را به تدوين قانون و برنامه‌اي مدون و علمي در اين خصوص وادار کنند و زمينه رسيدن به حقوق خويش را فراهم کنند.

اين خواسته طبيعي را دست کم نگيرند و با عنوان «شرم و حيا» خود را گول نزنند. حتي اگر برخي افراد، توان خودداري و غلبه بر احساسات و غرائز خويش را دارند، براي احقاق حق آناني که اين توانايي را ندارند، بايد بکوشند و مطمئن باشند که خداي سبحان از اين تلاش حمايت خواهد کرد.

د) عمده‌ترين مخالفان اين موضوع را «زنان شوهردار» (مادران) تشکيل مي‌دهند. آنان از سوءاستفاده شوهران خود مي‌ترسند و گمان مي‌کنند که وجود چنين راهکاري، سبب «بي بند و باري جنسي و عدم دلبستگي به زندگي مشترک» شده و مي‌شود.

گفته مي‌شود که «با توجه به هزينه بالاي ازدواج دائم در نوبت‌هاي دوم تا چهارم، براي بسياري از شوهران» راهکار بسيار ارزان «ازدواج موقت»، سبب ازدواج‌هاي مکرر و بهره‌مندي‌هاي جنسي بي‌شمار شوهران مي‌شود و عملا «کيان خانواده» را سست يا منهدم مي‌سازد.

در پاسخ بايد گفت همان قانوني که «ازدواج دائم مکرر» (تا چهار نفر) را براي مردان تجويز کرده است، ازدواج موقت را در همان زمان تجويز کرده است. هرکس اهل سوءاستفاده باشد، در شرايط فعلي (عدم مديريت بر ازدواج موقت و عدم تدوين راهکاري براي رفع نياز‌هاي جنسي جوانان) هم سوءاستفاده مي‌کند. اگر اکثريت مردان ما از اين راهکار‌هاي موجود، سوءاستفاده نمي‌کنند (که نمي‌کنند)، نشانگر آن است که «وجود راهکار‌هاي يادشده، ملازم با سوء‌استفاده اکثريت نيست» يعني؛ ضرر وجود اين راهکارها، حداقلي است.

علاوه بر اين که کسي نمي‌خواهد قانون جديدي وضع کند يا امکان اضافه‌اي را به شوهران سوءاستفاده‌کننده بدهد، بلکه سخن از «مديريت جامعه، براي رفع نياز‌هاي جنسي جواناني است که امکان ازدواج دائم، حتي با يک نفر را ندارند.»

راهکار «ازدواج موقت» اصولا ناظر به کساني است که هيچ راه مشروع ديگري براي «رفع نياز‌هاي طبيعي جنسي» خود پيدا نمي‌کنند. کساني که هيچ راه منطقي براي رفع نياز‌هاي فوري جنسي آنان وجود ندارد. حتي برخي از بزرگان شيعه (همچون مرحوم کليني) رسما به عدم جواز «ازدواج موقت» براي کساني که دسترسي به همسر دائمي خود را دارند، قائل بوده‌اند. در اين خصوص، چند روايت معتبر نيز موجود است که مي‌توان بر اساس آن فتوا داد. (2)

   1   2   3      >